« قهرمان » آخرین فیلم «اصغر فرهادی» تنها کارگردان ایرانی است که تابهحال دو جایزه اسکار را در کارنامه دارد؛ فیلمی که در دوران کرونا و در استان فارس ساخته شد و اولین اکرانش در جشنواره کن فرانسه بود.
فیلم روایتی از رحیم، زندانی مالی است که در چند روز مرخصیاش درگیر ماجراهایی شده و فراز و فرودی عجیب را در بازهای کوتاه تجربه میکند. او در ثانیهای از فرش به عرش میرسد و در ثانیه بعد که از عرش به قعر پرتاب میشود. فرهادی در این فیلم به نقش شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در بالا بردن و زمین زدن آدمها اشاره میکند.
بدین بهانه نگاه و نقد محمد تقی فهیم منتقد سینما به فیلم فرهادی را در ادامه بررسی می کنیم:
فیلم قهرمان را چطور دیدید و به نظر شما در چه جایگاهی در کارنامه آقای فرهادی قرار میگیرد؟
در اینکه آقای فرهادی در سینمای ما جایگاه ویژهای دارند شکی نیست اما به نظرم فیلمسازی مانند فرهادی نباید در یک دایره تکراری بیافتد. فیلم قهرمان به نظر من فیلم شعارزده و محتوا زدهای است. من حتی نظرم این نیست که فیلم ضد ایرانی است بلکه اتفاقا فرهادی در این فیلم تصویر بسیار مثبتی از زندان و زندانبان در ایران به نمایش گذاشته که من تابهحال در فیلم دیگری ندیده بودم. مشکل من در فرم کار آقای فرهادی است.
کمی بیشتر منظورتان از فرم را در فیلم قهرمان توضیح بدهید!
کسی که به چنین مرحلهای رسیده است باید امروز بتواند به زبان سینما درونمایه مدنظرش را به مخاطب نشان دهد، نه اینکه در قالب یک تلگرافخانه فریاد بزند که ما گیر افتادهایم. من فکر میکنم این یک جریان سینمایی است. فرهادی امروز به یک ورطه و دایره تکراری افتاده است که دنیا از او میخواهد نه مخاطب. اگر فیلم فرهادی 10، 15میلیون مخاطب را جذب کند میشود گفت که سینما ارائه داده است اما تلگرافخانهای که ایشان راه انداخته تنها یک موضوع و پیام تکراری را مخابره میکند اما اینکه قهرمان چه جایگاهی در سینمای فرهادی دارد باید بگویم جزء فیلمهای قابلانتظار از ایشان نیست. فیلم زبان سینما نیست و لکنت زیادی در فرم دارد، مانند پسر رحیم با لکنت حرف میزند. فیلم نارس است و درحال تکرار همان حرفهای قبلی است.
شما در صفحهتان در اینستاگرام نوشته بودید که تلاش آقای فرهادی این است که بگوید همهگیر افتادهایم اما شاید این خود ایشان باشد که در این حلقه تکرار گیر افتادهاند! اینطور نیست؟
کاملا همینطور است. شاید این فیلم مطلوب جشنواره کن یا اسکار باشد اما فیلم مردم نیست. فیلمی نیست که مردم ببینند و لذت ببرند. فضایی در بین منتقدان وجود دارد که میخواهند فرهادی را ابزاری کنند برای انتقامجویی و تخلیه خودشان. بههرحال ما تعریفی برای سینما در بحث ایده، موضوع، درونمایه، ساختار و فرم داریم و فکر میکنم فیلم قهرمان بسیار عقبتر از این مباحث است و بهشدت درجا میزند. این فیلم برای فرهادی یک عقبگرد است. او دارد هزینه بغضهای فروخورده دیگران را چه در داخل و چه در خارج میدهد.
ازلحاظ مضمون و محتوا هم آیا این اتفاق افتاده است؟
ازنظر مضمون اتفاقا فیلم فرهادی در راستای سیاستهای تبلیغی سیستم است. من در تمام این سالها اینقدر تصویر مثبت از زندانهای ایران ندیده بودم و شاید به همین خاطر است که برخی شبکههای خارجی مقابل این فیلم هستند. به نظرم فرهادی تبدیل به وسیلهای شده برای کشمکشهای کسانی که تازه قلم دست گرفتهاند و میخواهند بغضهایشان را رها کنند.
عدهای دیالوگ رحیم به مامور فرمانداری را حرف دل خود برداشت کردهاند و او را میستایند که حرف مردم را زده است!
اتفاقا به نظر من ایرادی ندارد که حرف دل بخشی از مردم ایران زده شود اما مهم این است که باید به زبان سینما این اتفاق بیفتد. فیلمنامه آقای فرهادی حفرهها و اشکالات زیادی دارد یا وقتی قرار است در مورد آدم شکستهای مانند رحیم قاببندی کنیم باید دقت بیشتری کرد که فکر میکنم فرهادی همه اینها را در فیلم گم کرده است. بهلحاظ جغرافیا نیز فیلم ایرادات زیادی دارد و نمیتواند به ما جغرافیا بدهد.
شما «قهرمان» را در رده کارهای آقای فرهادی، متوسط به پایین میدانید. به نظر شما بهترین فیلم ایشان چیست؟
به نظر من، بهترین فیلم فرهادی درباره الی است.