مارکتینگ و کسب و کار را باید از کجا یاد بگیریم؟

چرا باید مارکتینگ یاد بگیریم؟ جواب به این سوال بسیار گسترده است و باید به ابعاد گوناگونی سر بزنیم. بنابراین اولین گام‌های واقعی برای شروع یادگیری و آموزش کسب و کار و مارکتینگ چیست؟ بیایید سوال را برعکس کنیم؛ و با چند مورد که نباید با آنها مارکتینگ را آغاز کرد، شروع کنیم:

  • شما نباید خواندن ده‌ها کتاب کسب و کار را بدون داشتن هدفی مشخص آغاز کنید.
  • شما نباید هزینه زیادی را برای یک دوره آموزش کسب و کار آنلاین بپردازید یا در یک کنفرانس شرکت کنید.
  • لزوماً نباید مدرک دانشگاهی در زمینه مارکتینگ کسب کنید.

برای همه موارد فوق زمان و مکان وجود دارد؛ اما هیچکدام از آنها برای رشد در مارکتینگ ضروری نیستند.

یک سری کارهای دیگر وجود دارد که باید انجام دهید.

اما اول از همه مانند همه پروژه‌های بلند مدت در زندگی، داشتن یک درک سطح بالا از آنچه می‌خواهید به آن برسید بسیار مهم است. بنابراین، آیا می‌خواهید در زمینه کسب و کار و مارکتینگ موفق شوید و به یک مارکتر حرفه‌ای تبدیل شوید؟

مارکتر بودن به چه معناست؟

خوب، مشاغل مختلف مارکتینگ وجود دارد که می‌توانید بین آنها یکی را انتخاب کنید.

آریل جکسون، کارشناس بازاریابی در شرکت VC First Round Capital امروزه چهار مجموعه اصلی مهارت را برای مارکترها در زمینه کسب و کار بیان می‌کند؛

  • مارکتینگ محصول
  • مارکتینگ عملکردی
  • ارتباطات
  • مارکتینگ برند

مارکتر بودن می‌تواند معانی متفاوتی داشته باشد. با درک همه امکانات یادگیری کسب و کار، نکته‌ای حاصل می‌شود که؛ به هیچ وجه نمی‌توانید در هر یک از این زمینه‌ها به تخصص سطح بالا دست پیدا کنید. این بدان معناست که شما باید تخصص داشته باشید.

بیایید بحث را بیشتر پیچیده کنیم.

هر یک از چهار حالت مارکتینگ را می‌توان بیشتر تجزیه کرد. به عنوان مثال؛ یک مارکتر عملکردی می‌تواند مارکتینگ دیجیتالی را بیاموزد و در زمینه‌های مختلف مانند تبلیغات پولی، مارکتینگ رسانه‌های اجتماعی، بهینه سازی نرخ تبدیل و غیره بسیار متخصص شود .این بدان معناست که شما باید در مورد سطح تخصصی که می‌خواهید به آن برسید تصمیم بگیرید.

این همان چیزی است که آریل می‌گوید:

اکثر مارکترهایی که در این زمینه تازه کار نیستند؛ در بخش‌های به اصطلاح "نرم" یا "سخت" مارکتینگ تخصص دارند و بیشتر بر مارک و ارتباطات یا رشد، تجزیه و تحلیل و بهینه‌سازی کانال تمرکز می‌کنند. "حتی نامزدهای سطح CMO معمولاً بیشتر در یک جهت متمایل می‌شوند. شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که یک مهندس در همه جهات شگفت‌انگیز باشد؛ اما متأسفانه این انتظار برای مارکترها وجود دارد.

در اینجا چند سوال وجود دارد تا شما را در مسیر درست هدایت کند تا ببینید آیا می‌خواهید مارکتینگ دیجیتال، روابط عمومی یا مارکتینگ محصول را بیاموزید.

آیا می‌خواهید متخصص، مدیر یا CMO باشید؟

پاسخ شهودی به این سوال این است:  من می‌خواهم روزی مدیرعامل یک برند معروف باشم.

مدیر ارشد مارکتینگ(CMO)

مدیر CMO به این معنی است که مسئولیت فوق‌العاده‌ای را در قبال عملکرد دیگران در اختیار دارید و به احتمال زیاد شب‌ها و آخر هفته‌های زیادی را از فعالیت‌های اجتماعی سرگرم‌کننده در ازای پیشرفت حرفه خود قربانی می‌کنید. شما نه تنها باید سخت کار کنید و در پیشبرد عملکرد کل تیم کسب و کار خود پیشقدم باشید؛ بلکه باید مهارت‌های سطح متوسطی را در مورد هر مهارت مارکتینگ که اعضای تیم شما دارند؛ توسعه دهید. چگونه می‌توانید یک تیم قدرتمند برای آنها باشید؟

اگر هنوز احساس می‌کنید که می‌خواهید روزی با یک تیم بیش از 10 نفر به CMO تبدیل شوید؛ تصمیمی آگاهانه برای ایجاد یک مهارت قوی در زمینه‌های مختلف مارکتینگ بگیرید.

یک شغل خوب برای شما در یک استارتاپ خواهد بود که می‌توانید پروژه‌های مختلف مختلفی را در دست بگیرید.

محتوای نقش
  • مدیر / رهبری تیم

مدیر یکی از اعضای تیم مارکتینگ سطح متوسط ​​است که مسئول یک حوزه خاص است. برای مثال؛ نقش‌هایی مانند مدیر مارکتینگ رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات پولی، مدیر مارکتینگ محلی (مسئول مارکتینگ در یک کشور خاص).

مدیر بودن نیاز به دانش بالایی در یک زمینه خاص دارد. همچنین، ممکن است مجبور شوید کار و رهبری یک تیم کوچک را یاد بگیرید که زمان قابل توجهی از شما را می‌گیرد.

این را در نظر بگیرید که یک مدیرموفق روزهای خود را با تمرکز کامل روی کار عملی می‌گذراند.  بیشتر از وقت خود را در جلسات طی می‌کند؛ روی گزارش‌ها کار و پیشرفت‌هایی در کار تیم خود ایجاد می‌کند.

مدیر بودن می‌تواند پاداش‌دهنده باشد و شما می‌توانید تأثیر بیشتری بگذارید. با این حال، شما باید دائماً در بهبود مهارت‌های خود سرمایه‌گذاری کنید و از آخرین روندها پیروی کنید.

  • متخصص

اغلب مدیران از سطح متخصصان خارج می‌شوند. هنگامی که شروع به یادگیری مارکتینگ می‌کنید؛ ابتدا چند شغل در سطح تخصصی خواهید داشت قبل از اینکه به سمت مدیریت بروید. به عنوان یک متخصص، این انتخاب را خواهید داشت که آیا وقت و تلاش خود را برای دستیابی به سطح دانش که می‌توانید تیم را مدیریت کنید سرمایه گذاری کنید. یا می‌توانید تصمیم بگیرید که همچنان در سطح متخصص کار کنید و از سطح پایین‌تری از مسئولیت‌ها و اغلب استرس برخوردار شوید.

تصمیم‌گیری در مورد رسیدن به سطح متخصص، مدیر یا CMO اساساً یک سوال در مورد شیوه زندگی است: چقدر از وقت خود را حاضرید به حرفه خود نسبت به زندگی اجتماعی و سایر سرگرمی‌ها اختصاص دهید.

آیا شما بیشتر فردی خلاق هستید یا عددی؟

آیا شما ترجیح می‌دهید از کار روی ایده‌ها و مفهوم‌سازی چیزها لذت ببرید یا این که به محاسبه اعداد بپردازید و روی پروژه‌های مارکتینگ و کسب و کار کار کنید؟

من شخصاً از هر دو لذت می‌برم. اما اگر شما دوست دارید روی اقتصاد رفتاری و برندسازی زوم کنید؛ بیشتر تمایل به مارکتینگ عملکرد مبتنی بر اعداد دارید.

پروژه‌های ذکر شده در مارکتینگ محصول و مارکتینگ عملکردی مناسب افرادی است که از اعداد و صفحات گسترده استفاده می‌کنند. و ارتباطات و بازاریابی برند نیاز به سطح بالاتری از ایده‌پردازی و مهارت‌های خلاقانه مانند نوشتن دارد.

اما این بدان معنا نیست که ارتباطات و بازاریابی برند نباید اندازه‌گیری شود !!

به هر نوع بازاریابی که می‌خواهید تبدیل شوید؛ بدون درک اولیه از ردیابی و اندازه‌گیری نمی‌توانید این کار را انجام دهید. همچنین، مارکتینگ عملکردی هنگام نوشتن نسخه آگهی، ارائه ایده‌های پست رسانه‌های اجتماعی و حتی ایجاد صفحات گسترده ردیابی نیاز به یک ذهن باز دارد.

آموزش کسب و کار و  مارکتینگ را از کجا شروع کنیم؟

51

هیچ ایده‌ای ندارید که از کجا شروع کنید؟ اشکالی ندارد. ما اینجا هستیم که به شما در همین زمینه کمک کنیم.

خیلی از افراد این را نمی‌دانند. نه در 18 سالگی نه در 20 سالگی و نه حتی هنوز مطمئن نیستند که در 5 سال آینده کجا می‌خواهند باشند. پس نگران نباشید؛ تنها نیستید.

در اینجا می‌خواهیم چند راه را برای شروع و به عنوان قدم اول بیان کنیم.

از یادگیری مهارت‌های اساسی مارکتینگ شروع کنید!

چند مهارت وجود دارد که به حرفه کسب و کار شما پایه و اساس محکمی می‌دهد؛ در هر جهت که می‌خواهید حرکت کنید. شگفتی و رسیدن به قله‌های برتر برای یادگیری آنها نیازی به اخذ مدرک دانشگاهی در زمینه مارکتینگ ندارید.

هر مارکتر خوبی که ملاقات کرده‌ایم دارای ویژگی‌های زیر است:

  • آنها می‌توانند چالش‌ها را برطرف کرده و سریع راه حل‌ها را بیابند.
  • نحوه عملکرد مغز افراد را درک می‌کنند.
  • نویسندگان عالی هستند.

با آموزش حل مسئله و تفکر انتقادی خود و آموزش نوشتن و ایجاد پایه و اساس نحوه کار روانشناسی انسان، شروع کنید.

به ویژه در سال‌های اولیه پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، زمانی که مطمئن نیستید دقیقاً می‌خواهید چه کاری انجام دهید؛ تقویت این سه مهارت راه خوبی برای رشد به عنوان یک مارکتر بدون فشار فوری برای تخصص است.

با تقویت خلاقیت، همدلی و ظرفیت حل مسئله، خود را تنها به یک حرفه مارکتینگ محدود نمی‌کنید. اگر بعداً متوجه شدید که به مسیر شغلی دیگری علاقه داریدغ می‌توانید به بسیاری از زمینه‌های دیگر تغییر مسیر دهید.

چگونه نوشتن را بیاموزیم؟

ما می‌توانیم یک مقاله کامل در مورد این موضوع بنویسیم. بنابراین به منظور حفظ زمان، چند پیشنهاد سریع را به اشتراک می‌گذاریم.

اول از همه، شما با خواندن چند مقاله آنلاین، درباره نوشتن درمورد مارکتینگ، نمی‌توانید به خوبی نوشتن را بیاموزید. نوشتن مهارتی است که طی سال‌ها مطالعه، یادگیری و نوشتن به دست می‌آید. همانند ماهیچه‌ای است که باید آن را تمرین دهید. خوب، بنابراین شما می‌خواهید یاد بگیرید که چگونه بنویسید. به همین دلیل 3 راه حل کلیدی و مفید را در ادامه بیان کرده‌ایم.

خواندن. زیاد بخوانید!

به طور کلی کنجکاو باشید و تعداد زیادی کتاب، مجله، وبلاگ و روزنامه بخوانید. برای خود این هدف را در نظر بگیرید که روزانه 1 روزنامه بخوانید و حداقل 1 کتاب را در هفته به پایان برسانید.

وقتی نوبت به انتخاب کتاب‌ها برای تسلط بر هنر نویسندگی می‌رسد؛ من شخصاً ادبیات را به کتاب‌های تجاری ترجیح می‌دهم.

همچنین چند کتاب عالی در مورد نوشتن وجود دارد که توصیه می‌کنم آنها را مطالعه کنید؛

  • کتاب Everybody Writes از Ann Handley
  • کتاب A Memoir of the Craft از Stephen King
هر روز چیزی بنویسید!

آیا شما هر روز در مورد چه چیزی روی زمین می‌نویسید؟ خوب، این به شما بستگی دارد که یا یک وبلاگ ایجاد کنید یا یک دفتر خاطرات شخصی کنار بگذارید. نکته در اینجا این نیست که هر بار که شروع به نوشتن می‌کنید مطلبی فوق‌العاده و حرفه‌ای بنویسید؛ بلکه هدف این است که خود را برای نوشتن آموزش دهید.

ویراستاری را برای خود پیدا کنید!

شما می‌توانید با ارائه کارآموزی برای یک وبلاگ/مجله کار خود را شروع کنید. یافتن اولین شغلی که مدیر شما دارای مهارت‌های نوشتاری قوی است و مایل است به شما آموزش دهد؛ می‌تواند بسیار به شما در این زمینه کمک کند. همچنین می‌توانید برای راهنمایی و ویرایش اولین نوشته‌های خود، یک ویرایشگر پیدا کنید.

چگونه با روانشناسی آشنا شویم؟

همه چیز در مورد این است که بدانید در بین خلاقیت و ریاضی، بیشترین ثروت را در کدام نقطه احساس می‌کنید.

به طور کلی ، خواندن ادبیات و گوش دادن دقیق به آنچه مردم به شما می‌گویند؛ کمک می‌کند تا چیزها را از دیدگاه‌های مختلف درک کنید.

همچنین چند کتاب شگفت انگیز در زمینه اقتصاد رفتاری وجود دارد که مارکترهای موفق آنها را برای هر مارکتر، صرف نظر از زمینه انتخابی آنها، ضروری می‌دانند؛

  • تفکر:  کتاب Fast and Slow از Daniel Kahneman
  • نفوذ: کتاب The Psychology of Persuasion از  Robert B. Cialdini
  • قابل پیش‌بینی غیرمنطقی: کتاب The Hidden Forces That Shape Our Decisions از Dan Ariely

در اینجا چند مثال وجود دارد که چگونه درک روانشناسی مصرف کننده به شما کمک می‌کند تا در تمام نقش‌های ممکن، مارکتر بهتری باشید.

مارکتینگ محصول: متوجه خواهید شد که 590 تومان برای محصول شما قیمت بهتری نسبت به 600 تومان است؛ زیرا مردم آن را به عنوان مبلغ قابل توجهی کمتر درک می‎‌کنند.

مارکتینگ عملکردی: متوجه خواهید شد که کدام پیام افراد را مجبور می‌کند روی تبلیغات آنلاین شما کلیک کرده و با استفاده از محرک‌هایی مانند فوریت یا کمیابی، نسخه‌ای با قابلیت بالا تهیه کنند.

ارتباطات: متوجه خواهید شد که چگونه یک روزنامه نگار می‌تواند مطالب مهم را به جذاب‌ترین شکل ارائه دهد.

مارکتینگ برند: شما درک خواهید کرد که چه چیزی باعث می‌شود مردم محصول شما را نسبت به رقبا انتخاب کنند و می‌توانید این پیشنهاد ارزشمند را در تمام کانال‌های کسب و کار خود دو برابر کنید.

چگونه مهارت‌های تفکر انتقادی خود را تربیت کنیم؟

مارکتر بودن در دهه 1950 با مارکتر بودن در دهه 2020 بسیار متفاوت بود.  با دیجیتالی شدن همه چیز، ما می‌توانیم مقدار قابل توجهی از فعالیت‌های مارکتینگ را اندازه‌گیری کنیم. اساساً همه فعالیت‌های کسب و کار آنلاین قابل ردیابی، اندازه‌گیری و بهبود است.

به عنوان یک مارکتر، شما باید استراتژی‌ها را تدوین کنید. همچنین نحوه ردیابی و اندازه‌گیری نتایج کمپین و یافتن راه حل‌های کارآمد برای چالش‌های جاری را نیز پیدا کنید.

تفکر منطقی مشتق از مهارت‌های ریاضی است که بیشتر در دبیرستان آموخته شده است + همه آنچه از مدیران و همکاران فوق‌العاده باهوش در مشاغل مختلف باید کسب کرد.

بنابراین از کجا شروع کنیم؟

اگر هنوز محصل و دانشجو هستید؛ چند دوره ریاضی را بگذرانید. اگر قبلاً فارغ‌التحصیل شده‌اید؛ دوره مدیریت صفحات گسترده Excel را بگذرانید؛ زیرا در طول حرفه خود به مهارت‌های صفحه گسترده و اتوماسیون نیاز خواهید داشت.

یا گذراندن یک دوره برنامه نویسی و یادگیری یک زبان برنامه‌نویسی، به عنوان مثال؛ پایتون، درک بهتری از نحوه اعمال چارچوب سیستماتیک در پروژه‌های مختلف به دست خواهید آورد.

همچنین باید آموزش کسب و کار خود را در هر دوره‌ای از تحصیل که هستید؛ آغاز کنید. دقت کنید که باید تحت یادگیری آموزش‌های حرفه‌ای قرار بگیرید؛ زیرا همانطور که بیان شد زمینه مارکتینگ بسیار حساس و حیاتی است. پس اگر کتاب و یا مطالبی خارج از چهارچوب را مطالعه کنید و یاد بگیرید ممکن است آینده فعالیت حرفه‌ای شما را به خطر بیندازد. ما به شما کلیدی جادویی در این زمینه خواهیم داد. آموزش‌هایی کاربردی و موثر که در کوتاه‌ترین زمان شما را به یک مارکتینگ حرفه‌ای و موفق تبدیل می‌کند. آموزش‌های دایان افیلیت را در زمینه آموزش کسب و کار و مارکتینگ به هیچ عنوان از دست ندهید.

یادگیری مهارت‌های بازاریابی

چند گزینه برای یادگیری و آموزش کسب و کار وجود دارد؛ به عنوان مثال مهارت‌های مارکتینگ دیجیتال؛

  • با گذراندن دوره‌های دانشگاهی یا آموزش‌های آنلاین
  • با خواندن کتاب‌های کسب و کار، وبلاگ‌ها و روزنامه‌ها
  • با گذراندن دوره‌های آنلاین یا تماشای فیلم‌های Youtube  
  • با تحقیق و تجزیه و تحلیل چگونگی مارکتینگ برندهای موفق

کدام یک از این روش‌ها کارآمدترین روش برای یادگیری مارکتینگ است؟ جواب به این سوال بستگی به میزان انگیزه شما و موقعیت فعلی در حرفه شما دارد.

آیا باید حتماً در رشته مارکتینگ در دانشگاه تحصیل کنیم؟

ما نمی‌گویم نباید، اما می‌خواهم تأکید کنم که داشتن مدرک دانشگاهی در زمینه مارکتینگ برای تبدیل شدن به یک مارکتر موفق ضروری و کافی نیست.

اگر هنوز به دانشگاه نرفته‌اید؛ ایده خوبی است که در یک رشته مارکتینگ ثبت نام کنید یا دوره‌های مارکتینگ مختلف را در این زمینه بگذرانید. اگر قبلاً روی شغل دیگری کار کرده‌اید و قصد دارید صفحه جدیدی را در حرفه خود باز کنید؛ گرفتن مدرک دانشگاهی کارآمدترین راه برای یادگیری کسب و کار نیست.

می‌توانید از آن زمان برای به دست آوردن مجموعه مهارت خاصی استفاده کنید؛ به عنوان مثال بیاموزید که طرح‌های تبلیغاتی فیس بوک ایجاد کنید یا هزاران خلاقیت تبلیغاتی را بیاموزید تا بدانید که چه کار باید انجام دهید.

انتظار نداشته باشید مدرک دانشگاه مارکتینگ هر آنچه را که باید بدانید به شما آموزش دهد.

مدارک دانشگاهی که شما را به سمت مارکتینگ با مهارت در دنیای دیجیتال راهنمایی می‌کند؛ سوزنی در انبار کاه هستند. به طور کلی، شما تئوری را یاد خواهید گرفت و دانش عملی بسیار کمی خواهید داشت.

با این حال، یک مزیت بزرگ برای رفتن به دانشگاه این است که شما زمان یادگیری کافی دارید. اگر از دبیرستان فارغ‌التحصیل شده‌اید و مطمئن نیستید چه کاری انجام دهید؛ توصیه من این است که به جای یافتن شغل سطح پایین به دانشگاه بروید (لزوماً نباید مدرک مارکتینگ باشد) و سه یا پنج حقوق اضافی برای خود کسب کنید. سال‌ها برای رشد شخصی و حرفه‌ای خود وقت بگذارید. همچنین شرکت‌ها کارآموزانی را که در دانشگاه تحصیل می‌کنند ترجیح می‌دهند در مقابل داوطلبانی که تحصیلات عالی ندارند.

آیا باید به کنفرانس‌های بازاریابی برویم؟

جواب کوتاه است؛ خیر.  کنفرانس‌ها برای ایجاد شبکه و افزایش انگیزه عالی هستند؛ اما برای یادگیری مهارت‌های دقیق مناسب نیستند. اگر هدف شما یادگیری مارکتینگ است؛ کنفرانس‌ها کارآمدترین راه برای انجام این کار نیستند.

 کتاب‌های بازاریابی، وبلاگ‌ها و روزنامه‌ها

52

سه منبع فوق منابعی منحصر به فرد برای یادگیری مارکتینگ هستند. وقتی نوبت به وبلاگ‌های مارکتینگ می‌رسد؛ مراقب باشید از توصیه‌های اساسی که توسط کپی رایترهای مستقل و بدون سابقه مارکتینگ نوشته شده است؛ غافل نشوید. بهترین موارد توسط سایت‌های تخصصی در این زمینه از جمله دایان افیلیت جمع‌آوری و ارائه شده است.

در اینجا لیستی از بهترین کتاب‌های مارکتینگ را تهیه کرده‌ایم. یادتان نرود؛ از خواندن کتاب در زمینه حرفه‌ای خود غافل نشوید.

  • کتاب Ogilvy on Advertising  از David Ogilvy
  • کتاب Reality in Advertising از  Rosser Reeves 
  • کتاب The New Rules of Marketing and PR از David Meerman Scott 
  • کتاب Growth Hacker Marketing از Ryan Holiday 
  • کتاب Contagious از Jonah Berger 
  • کتاب The Advertising Concept Book از Pete Barry 
  • کتاب‌های اقتصاد رفتاری که در بالا ذکر شد.

چگونه می توان یک کارآموزی خوب را پیدا کنیم؟

چند قانون اساسی وجود دارد که باید رعایت شود؛

  • تحقیقات خود را انجام دهید؛ از اطرافیان خود بخواهید تا نمایندگی‌ها یا شرکت‌هایی را که مارکتینگ بسیار خوبی انجام می‌دهند را به شما معرفی کنند.
  • نامه انگیزه و رزومه خود را به بیش از 10 مکان ارسال کنید و انتظار داشته باشید که فقط حدود 20 تا 50 درصد آنها پاسخ دهند.
  • یک نامه انگیزشی فوق‌العاده قوی بنویسید زیرا این اصلی‌ترین چیزی است که بر اساس آن مورد ارزیابی قرار خواهید گرفت.
  • اگر طی دو هفته پاسخی دریافت نکردید؛ اجازه ندهید این فرصت از بین برود. پیگیری کنید.

سخن پایانی

با خواندن این مقاله متوجه شدید که مارکتر کیست و چه وظایف و مهارت‌هایی را برای رسیدن به موفقیت نیاز دارد. برای شروع باید در ابتدا تعریف کنید که در چه نوع مارکتینگی می‌خواهید فعالیت کنید. اگر مطمئن نیستید که مارکتینگ مناسب شما چیست؛ چندین زمینه را آزمایش کنید.

اکثر افرادی که با مشاغل مارکتینگ آشنا نیستند؛ و تصور می‌کنند که مارکتینگ مجموعه مهارت‌های خاصی است که می‌توان صرفا از طریق دوره‌های آنلاین، کتاب‌های تجاری و مدرک دانشگاهی به دست آورد.

بهترین راه برای شروع یادگیری بازاریابی، کسب مهارت‌های اساسی زندگی است. یعنی؛  نوشتن، گوش دادن و درک دیگران و تفکر منطقی.

بهترین کار بعد از یادگیری‌های تئوری کسب تجربه عملی است. سریعترین راه برای به دست آوردن اولین شغل بازاریابی، گذراندن چند دوره کارآموزی و ایجاد رزومه است.

آماده باشید که در ابتدا به صورت رایگان یا حقوق کم کار کنید؛ مهارت‌های خود را توسعه دهید و در هر شغلی، با دستمزد یا بدون دستمزد، بهترین عملکرد خود را ارائه دهید. در نهایت، شما باید سطح حیاتی تجربیات، منابع و سوابق عملکرد را برای درخواست برای کار مارکتینگ تمام وقت و دستیابی به این شغل جمع‌آوری کنید.

به یاد داشته باشید که اولین مشاغل و کارآموزی‌های شما مشخص نخواهد کرد که شما در بقیه حرفه خود چه خواهید کرد. ده ها سال پیش رو دارید تا مهارت‌های جدید را بیاموزید. برای کسب اطلاعات بیشتر و یادگیری در این زمینه به وبلاگ دایان افیلیت (dayanaffiliate.com/blog/) مراجعه کنید.