چرا بایدن همچنان از حذف ایران از بازار انرژی دنیا استقبال می‌کند

«دونالد ترامپ »، رئیس‌جمهور سابق آمریکا یک هدف را با تمام توان دنبال می‌کرد، استقلال بیشتر آمریکا در تولید انرژی به هر قیمت ممکن؛ و تا حدودی به این هدف رسید. در سایه سرمایه‌گذاری‌های گسترده دولت فدرال که از زمان اوباما در تولید نفت از میدان‌های نفتی نامتعارف آغاز شده بود، آمریکا توانست به بالاترین میزان تولید نفت و گاز در طول تاریخ خود دست یابد.

میزان تولید شرکت‌های آمریکایی آن‌چنان بالا رفت که شرکت‌های آمریکایی شروع به ساخت لنگرگاه‌های جدید برای صادرات گاز مایع به چین و اروپا کردند. در سایه همین سیاست بود که ترامپ با وجود تمام علاقه به حفظ دوستی شخصی خود با پوتین خط لوله «جریان شمالی ۲» را تحریم و در آخرین ماه‌ها جلوی تکمیل این خط لوله را گرفت.

دولت ترامپ همچنین تمام تلاش خود را به‌کار گرفت که کشورهای اروپای شرقی را وادار به خرید گاز مایع از شرکت‌های آمریکایی کند؛ اتفاقی که موجب نگرانی شدید شرکت گازپروم شد. رویکرد تهاجمی دولت ترامپ تنها محدود به اروپا باقی نماند بلکه واشنگتن تمام تلاش خود را به خرج داد تا بتواند چین و هند را وادار به خرید نفت و گاز اروپایی‌ها کند.

چرا بایدن همچنان از حذف ایران از بازار انرژی دنیا استقبال می‌کند

در سال 2019 زمانی که توافق‌نامه دو کشور برای حل مشکل عدم توازن تجاری چین و آمریکا به اجرا رسید یکی از مهم‌ترین تعهدات چینی افزایش خرید گاز طبیعی از آمریکا بود.

* فتح بازارهای انرژی دنیا با تحریم سایر کشورها

دولت ترامپ علاوه بر تلاش برای افزایش تولید نفت و گاز رویکردی تهاجمی برای خارج کردن برخی از مهم‌ترین صادرکنندگان نفت و گاز از بازارهای جهانی در پیش گرفت.

در دوران ترامپ سخت‌ترین تحریم‌ها علیه ایران بعد از خروج آمریکا از برجام با هدف صفر کردن صادرات نفت ایران وضع شد. همچنین وضع مشابهی نیز در خصوص ونزوئلا به وجود آمد.

از سوی دیگر با شعله‌ور شدن درگیری‌ها در لیبی عملاً صادرات این کشور نیز به صفر رسید. به این ترتیب در مدتی کوتاه نزدیک به 4 میلیون بشکه از نفت کشورهای صادر کننده عملاً از مدار خارج شد و 4 میلیون بشکه نفت تولیدی آمریکا جای آن را گرفت.

البته این دوران محبوبیت صادرات نفت و گاز در آمریکا چندان به طول نیانجامید چرا که با پیروزی بایدن عملاً این سیاست به سوی دیگری منحرف شد که هدف آن مقابله با تغییرات اقلیمی به خصوص در آمریکا بود.

شاید در طول مبارزات انتخاباتی سال 2020 آمریکا یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل مورد اختلاف بین دو کاندیدا بحث تغییرات اقلیمی در این کشور بود. در حالی که دموکرات‌ها بعد از فتح مجلس نمایندگان آمریکا تلاش خود را برای تصویب یک قانون جامع در مقابل تغییرات اقلیمی به شدت افزایش داده بودند، دولت ترامپ با هرگونه کرنش و تغییر برنامه‌های خود به نفع چنین سیاستی خودداری می‌کرد.

اما با پیروزی بایدن زمینه‌ها برای تغییر سیاست دولت فدرال در خصوص نحوه مقابله با تغییرات اقلیمی و سرمایه‌گذاری بیشتر در آن فراهم شد. بایدن در دوران انتخابات ریاست‌جمهوری بحثی جدی در خصوص اجرای یک برنامه با نام «معامله سبز» را مطرح کرد.

هدف از این اقدام رهبری مجدد آمریکا در خصوص سیاست‌های اقلیمی و صفر کردن تولید کربن تا سال 2050 است. بازتاب اصلی این سیاست را می‌توان در متن لایحه یک هزار میلیارد دلاری مربوط زیر ساخت‌های آمریکا دید؛ جایی که هزینه‌های مهمی به ایجاد و توسعه زیر ساخت‌های مربوط به انرژی سبز اختصاص یافته است.

در کنار این، دولت بایدن معافیت‌های مالیاتی مربوط به حوزه توسعه میدان‌های نفتی غیرمتعارف را لغو کرد تا گامی دیگر در محدود کردن تولید نفت و گاز در آمریکا بردارد.

شاید این سیاست به این معنا باشد که بایدن تمایل کمتری به اعمال تحریم علیه کشورهای نفتی داشته باشد. به خصوص این که آمریکایی‌ها به دنبال احیای برجام هستند. اما واقعیت این است که نگاهی به اهداف اصلی آمریکایی‌ها نشان می‌دهد که اتفاقاً شاید هنوز تحریم به نفع آنها باشد.

* بحران انرژی و تلاش برای جایگزینی انرژی‌های فسیلی

در طول یکی دو ماه اخیر یکی از مهم‌ترین سرفصل‌های مهم در حوزه سیاست در دنیا افزایش ناگهانی قیمت انرژی به خصوص گاز و ذغال‌سنگ است. جالب اینجاست که تنها یک سال پیش بود که در آوریل سال 2020 «نفت وست‌تگزاس» برای اولین بار در طول عمر خود قیمت منفی را تجربه کرد اما حالا قیمت هر بشکه نفت به 85 دلار رسیده است.

شاید شرکت‌های نفتی در خواب هم نمی‌دیدند که چنین افزایش قیمتی نصیب آن‌ها شود. البته این مسئله تنها مربوط به نفت نیست بلکه گاز افزایش قیمت بسیار سریع‌تری را تجربه کرده است به گونه‌ای که بسیاری از شهروندان اروپایی باید قیمت‌های بسیار بالاتری را برای انرژی پرداخت کنند.

مشکل تنها محدود به اروپا نیست بلکه در دهلی‌نو شرکت‌های تولید برق در حال مبارزه با احتمال پایان یافتن ذخایر ذغال‌سنگ خود هستند و هر آن پایتخت این کشور می‌تواند در یک خاموشی سراسری فرو رود.

در چین بحران برق بسیاری از استان‌های شرقی این کشور را که محل اصلی تولید انرژی هستند در برگرفته است. دولت چین به شرکت‌های بزرگ برقی دستور داده تا به هر طریق ممکن کمبود انرژی را جبران کنند و به این ترتیب واردات گاز مایع ناگهان روند انفجاری یافته است به‌طوری‌که مصرف‌کنندگان حتی نمی‌توانند خواب قیمت‌های یک سال پیش را هم ببینند.

این بحران بزرگ این تصور را ایجاد کرده که شاید دولت آمریکا به دنبال ایجاد نوعی معافیت تحریمی برای بازگشت تولید نفت و گاز کشورهایی همچون ایران باشد اما تحلیل‌های دقیق‌تر نشان می‌دهند که اتفاقاً دولت بایدن همچون دولت ترامپ از ادامه یافتن این تحریم‌ها استقبال می‌کند.

در حقیقت معامله سبز می‌تواند از این افزایش قیمت‌ها به نفع خود بهره ببرد بدون این که نیاز باشد تا انعطاف جدی در مقابل ایران ونزوئلا و یا هر کشور دیگری صورت بگیرد.

* واشنگتن و حفظ تحریم‌های ایران

واقعیت این است که آمریکا هم‌اکنون تهدیدات اقلیمی را بزرگترین تهدید علیه خود در دنیا اعلام کرده است. اعلامیه نهادهای اطلاعاتی آمریکا در چند روز گذشته نیز تاییدی بر این مدعاست.

با این حال دولت بایدن می‌داند که فراوانی سوخت‌های فسیلی و قیمت ارزان آن‌ها چه در داخل و چه در خارج از این کشور مانعی جدی در مقابل کاهش گازهایی همچون دی اکسید کربن است. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری‌های کلان در نیروگاه‌های خورشیدی و بادی زمانی مقرون به صرفه است که قیمت گاز به عنوان اصلی‌ترین منبع تولید برق همچنان بالا باقی ماند.

در غیر این صورت بسیاری از کشورها همچنان به دنبال تأمین انرژی خود از این مسیر خواهند بود. کاهش بیش از اندازه قیمت بنزین نیز می‌تواند به انگیزه شرکت‌ها برای توسعه خودروهای الکتریکی ضربه بزند. از این رو سرازیر شدن ناگهانی حجم بالایی از نفت و گاز به بازارهای انرژی و کاهش قیمت آن‌ها می‌تواند این معامله را بر هم بزند.

البته دولت بایدن در نهایت به دنبال قیمت بالا اما متعادل برای مصرف‌کننده‌های انرژی هم هست چرا که در نهایت خشم آنها می‌تواند به راحتی وی را در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره با شکستی سنگینی مواجه کند.

در مقابل دولت آمریکا و کشورهای اروپایی، بقیه مناطق در حال توسعه جهان به دنبال بهره‌مندی از سوخت‌های فسیلی برای توسعه خود هستند. طبیعی است که کشورهای غربی از موقعیت بهتری برای کاهش ظرفیت تولید کربن خود برخوردار هستند. بخشی از این مساله به بالا بودن ظرفیت مالی آنان مربوط است و بخشی دیگر مربوط به شرکت‌هایی است که در این کشورها تکنولوژی تولید منابع سبز را پوشش دادند.

شاید در نهایت زمانی که کارد به استخوان مصرف‌کننده‌های غربی برسد آمریکا با کنترل برخی تحریم‌های نفتی به دنبال کنترل بازار انرژی باشد اما واقعیت این است که بازگشت تمام و کمال کشورهایی همچون ایران به بازار انرژی مطلوب آنان نیست.

به خصوص آن‌که آمریکایی‌ها به دنبال آن هستند تا یک نظام اجرایی و نظارتی قوی در خصوص تولید کربن به راه بیندازند و در این میان عرض اندام کشورهایی همچون ایران چندان مطلوب آنان نخواهد بود.