بدون اغراق، این یک واقعیت است که در این کشور عدهای زندگی میکنند که، برای حل همه انواع مشکلات (سیاسی، اقتصادی، محیط زیستی، امنیتی و...) یک راهحل بیشتر نمیشناسند. این عده، کار وقتی به آسیبشناسی و یافتن دلایل مثلا بروز یک معضل هم میرسد، فقط «یک دلیل» برای بروز آن میبینند. مثلا، هنگام بروز مشکلی اقتصادی یا غیراقتصادی، چون یک دلیل برای بروز آن میبینند، در نتیجه فقط یک راهحل و یک نسخه برای حل آن میپیچند. آنها چون عامل همه مشکلات را « تحریم » میبینند، راهحل همه مشکلات را در « مذاکره با تحریمکنندگان» میبینند. کاری که 8 سال تمام کردند و به نتیجه هم نرسیدند. کاری که خیلی از کشورها هم کردهاند و به نتیجه نرسیدهاند. هر روز، هم میگویند، هم مینویسند و هم در عمل نشان میدهند با «مذاکره» با خارجیها، میتوان همه مشکلات را حل کرد، حتی این مشکل اگر وجود فساد اقتصادی در یک سازمان اداری یا معضلی مثل قاچاق کالا، رشوه و احتکار باشد! شاید باورتان نشود اما عضوی از این طیف زمانی گفته بود، از وقتی بر سر مسائل هستهای مذاکره کردیم، وضعیت آب و هوای کشور هم خوب شده! یعنی بهبود شرایط آب و هوایی کشور را هم مرتبط با مذاکره میبینند! انگار راهحلی جز مذاکره نمیشناسند. درد آنجاست که متوجه میشوی، مذاکره هم بلد نیستند. (رجوع شود به اظهارات اخیر آقای ظریف درباره متن برجام و وجود کلمه رفع و تعلیق تحریم و...)
این طیف این روزها هم به اندازه 8 سالی که در قدرت بودند فعالند و هنوز هم بدون استثناء هر روز مینویسند و میگویند، «راهحل مشکلات همان است که ما میگوییم... تحریم دلیل اول و آخر همه مشکلات کشور است.» گاهی برخی از این طیف بیاخلاقی هم میکنند؛ این بیاخلاقی گاهی آنقدر تند و تیز میشود که نتیجهاش میشود آن گزارش پراشکال و پرشیطنتِ منسوب به «سازمان برنامه و بودجه» و دلار کذاییِ 300 هزار تومانی و شارلاتانیزم رسانهای.... همان که گفته میشود یک روز قبل از مراسم تنفیذ تنظیم و به تمام دستگاهها ارسال شده و سربزنگاه و در آستانه تحولات دیپلماتیک، رسانهای میشود. تا ضمن ترس انداختن به دل مردم، افکار عمومی را دوباره فریب داده و چرخشی را که در نحوه حل مشکلات ایجاد شده، مجدداً به سمت همان راهحل خطای خودشان بگردانند!
تحریم، حتما در بروز مشکلات موثر است اما کارشناسان میگویند، تحریم با تمام فشارهایش سیری سینوسی دارد. یعنی در ایام ابتدایی اعمال، ممکن است کشور قربانی را تحت فشار قرار دهد و این فشار سیری صعودی به خود بگیرد اما «گاهی» پس از گذشت مدت زمانی بنا به دلایل متعدد از جمله، تدابیری که مدیران کشور قربانی اعمال میکنند و راهحلهایی که مییابند، این روند، سیر نزولی به خود گرفته و کمکم، کماثر، بیاثر و کاملاً خنثی میشود. حتی گاهی نتیجه عکس داده باعث رشد کشور تحریم شونده در آن حوزه تحریمی میشود. از این هم بالاتر، گاهی این ابزار بُرنده دشمن علیه خود دشمن فعال میشود. چگونه؟ در ادامه میخوانید.
یک نکته مهم دیگر اینجاست که حریف، در مواقع بسیاری وقتی میبیند تحریمی سیر نزولی به خود گرفته و بیاثر شده، همان تحریم بیاثرشده را در مذاکرات بهعنوان امتیاز میفروشد! و این طیف هم با قدرت رسانهای که دارد، آن امتیاز تقلبی را بهعنوان یک دستاورد به مردم میفروشد!
وقتی «نیکی هیلی»، نماینده وقت ترامپ در سازمان ملل مینویسد: « ایران از طریق ناوگان اشباح نفتکشها، تحریمها را نقض میکند. هر بشکه نفتی که چین از ایران میخرد، نقض تحریمهاست... ایران و چین اخیراً اتحاد خود را یک قدم پیشتر برده و مشارکتی راهبردی را نهایی کردهاند. این برای آمریکا خوب نیست و اگر دولت بایدن ایران و چین را پاسخگو نکند، کنگره باید این کار را انجام دهد... ایران و چین در حال پیروزی و آمریکا و متحدانش در حال بازنده شدن هستند» یعنی برای رفع یا بیاثر کردن تحریمها، فقط یک راهحل (مذاکره) وجود ندارد.
اظهارات اخیر رئیسجمهور فعلی آمریکا که یک روز قبل از انتشار یادداشت نیکی هیلی در واشنگتنپست منتشر شد نیز همین واقعیت مهم را نشان میدهد. او هم گفت تحریمها بیاثر شده و باید راهحلی برای موثر کردن مجدد آن پیدا کنند: «باید تدابیر موثرتری در روند تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه سایر کشورها اتخاذ شود. در حال حاضر اعمال تحریمهای اقتصادی موجب کاهش استفاده از دلار و رواج بیشتر رمز ارزها شده که این میتواند برای اقتصاد ما ناخوشایند باشد...» بایدن اینجا از خطر جایگزین شدن ارزهای دیگر بهجای دلار بر اثر تحریمها میگوید! این هم یعنی، فقط با مذاکره نیست که، اثر تحریمها - نه تنها خنثی- که، به خودشان بازمیگردد.
شاید برای عدهای باورکردنی نباشد اما عینِ همین اظهارات را سالها پیش باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا در پنجم اوت سال 2015 (14 مرداد ماه سال 1394) طی سخنانی در دانشگاه امریکن گفته و از امکانپذیر نبودن ادامه تحریمها در صورت عدم مذاکره با ایران خبر داده بود. او تضعیف دلار و توقف حمایتهای متحدانش از این تحریمها را بهعنوان دو دلیل مهم خود برای توافق با ایران آورده بود. دوباره دقت کنید- «وعده» رفع تحریمهایی را که در حال بیاثر شدن بودند را بهعنوان امتیاز در مذاکرات به ایران قالب کردند!
جامعهشناسان اصطلاحی دارند به نام «تقلیلگرایی» (Reductionism). این اصطلاح وقتی به کار میرود که یک پژوهشگر، بروز یک معضل را «تک عاملی» میبیند. یعنی بدون توجه به دهها عاملی که میتواند در بهوجود آمدن یک معضل دخیل باشند، یک عامل را برجسته و پژوهش خود را بر مبنای آن جلو میبرد. نتیجه چنین پژوهشی، از قبل معلوم است و حتما تمام جوانب را کشف نخواهد کرد، لذا معضل هم حل نخواهد شد. اینکه بروز همه مشکلات (اقتصادی و غیراقتصادی) در کشور را صرفا در عاملی مثل «تحریم» ببینیم و تنها راهحل عبور از تحریم را هم مذاکره، در خوشبینانهترین حالت، دچار تقلیلگرایی شدهایم! لذا نباید از وضعی که پس از 8 سال مذاکره به آن رسیدهایم، تعجب کنیم. اما اگر بخواهیم خوشبینانه به قضیه نگاه نکنیم، میتوان گفت در آن جریان سیاسی که خود را «اصلاحطلب» و «اعتدالگرا» مینامد، با نوعی از تفکرات «امریکوفیلی» مواجهیم! وقتی فردی مجذوب مثلا غرب میشود، قطب نمایش در هر حالتی، همان جهت را نشان میدهد. برای همین است که وقتی قبله آمال و آرزوهایش هم فریاد میزند، ایران موفق به دور زدن تحریمها شده و به کمک متحدانش در حال پیروزی است (اظهارات دیروز نیکی هیلی) یا هفته نامهای در تراز «اکونومیست» جلوتر رفته و مینویسد: «حالا این ایران است که آمریکا را تحت فشار حداکثری قرار داده است»، نمیتواند بشنود و دوباره میگوید هیچ راهی جز مذاکره وجود نداریم!
جعفر بلوری