تصور کنید دعوتنامهای به دستتان میرسد و به یک بازی با جایزه بیش از یک تریلیون تومانی دعوت میشوید. واکنشتان چیست؟ این خط اصلی داستان سریال پر سر و صدای این روزهای جهان یعنی « بازی ماهی مرکب » است. سریالی کرهای که حدود یک ماه پیش توسط شرکت نتفلیکس پخش شد و در 90 کشور دنیا پربینندهترین شد و با این روند احتمالاً رکورد جهانی بینندگان را جابهجا میکند. عواید این سریال 9 قسمتی برای نتفلیکس تاکنون حدود 900 میلیون دلار بوده است.
آنچه این سریال را به موضوعی بحثبرانگیز و البته محبوب میان مخاطبان جهانی تبدیل کرده، محتوای اصلی آن یعنی «عدالت» و «شکاف طبقاتی» در دنیای تحت سیطره سرمایهداری است. 456 شرکتکننده با دعوت افرادی مرموز و ناشناس وارد یک بازی شش مرحلهای و مرگبار میشوند. آنان باید با یکدیگر بازی کنند. بازیهایی ساده که بچههای کرهای آن را انجام میدهند و برخی از آنها جهانی هستند؛ از تیلهبازی گرفته تا طنابکشی. هرکس برنده شود به مرحله بعد میرود و بازندهها کشته میشوند. برنده کل پول را با خود میبرد؛ 46 میلیارد وون(38 میلیون دلار آمریکا). شرکتکنندگان متنوع هستند؛ از یک دانشجوی نابغه گرفته تا گانگستری جنایتکار، کارگری اخراجی، دختری فراری از کره شمالی، مهاجری از پاکستان و... اما همه آنها یک ویژگی مشترک دارند؛ غرق در بدهی و ناامیدی هستند و هیچ روزنه و چشماندازی پیش روی خود نمیبینند جز آنکه در رقابتی مرگبار برای به دست آوردن جایزه رویایی شرکت کنند.
علت محبوبیت گسترده این سریال هم دقیقاًً همین است. مردم به راحتی با آن همذاتپنداری میکنند و آن را استعارهای از زندگی خود میدانند. فیلم پایه در واقعیت جامعه کره جنوبی دارد. واقعیتی که پیش از این در فیلم سینمایی «پارازیت» (برنده اسکار 2020) نیز بازتاب یافته بود؛ نمایش نتیجه هولناک پیشرفت بدون عدالت اجتماعی. کشوری که برخلاف ویترین خارجی آن بهعنوان کشوری پیشرفته، اغلب مردم به جز گروه بسیار اندکی باید برای موفقیت و حتی زنده ماندن، بهشکلی مرگبار در میدان رقابت اقتصادی بجنگند.
کره جنوبی پس از جنگ با کره شمالی، برنامه توسعه خود را آغاز کرد. برنامهای که طی چند دهه این کشور فقیر را به یکی از غولهای اقتصادی تبدیل کرد. سئول عضو گروه 20 و یکی از چهار ببر آسیا شد. اما شیرینی این پیشرفت را همه مردم این کشور نمیچشند.
کره جنوبی که 60 سال پیش با درآمد سرانه 82 دلاری پشتسر کشورهای آفریقایی مانند غنا، سنگال و زامبیا قرار داشت، چنان رشدی را تجربه کرد که به «معجزه در رودخانه هان» شناخته میشود. (برگرفته از شعار نمادین توسعه آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم؛ «معجزه در راین») اما این توسعه بدون عدالت، کار را به جایی رسانده که امروز جوانان کرهای از شعاری دیگر استفاده میکنند؛ کره جهنمی! (Hell Joseon) اصطلاحی که از سال 2015 میان جوانان کرهای باب شده و کنایهای از وضعیت بسیار سخت و دشوار رقابت تحصیلی و شغلی و فراهم آوردن ملزومات زندگی است. این رقابت چنان سخت و بیرحمانه و طبقاتی است که باعث بهوجود آمدن نسلی در این کشور با عنوان «سامپو» شده است. نسلی که برای موفقیت در رقابت شغلی و اقتصادی، قید ازدواج و فرزندآوری را زدهاند. نرخ بالای خودکشی در کره جنوبی یکی دیگر از ابعاد این رقابت نفسگیر است. بدهی خانوارها در کره جنوبی در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته و به بیش از 100 درصد تولید ناخالص داخلی آن رسیده است؛ بالاترین رقم در آسیا. در دنیای سرمایهداری یک باور رایج وجود دارد؛ کار و تلاش سخت نتیجه میدهد اما همانطور که «بازی ماهی مرکب» به شکلی عریان و خشن نشان میدهد، این باور لزوماً با واقعیت تطابق ندارد. تلاش سخت و طاقتفرسا در چارچوب سرمایهداری و اصالت سود، چیزی جز قطعهای از بردهداری مدرن نیست. بردهها تا سرحد جان تلاش میکنند و با یکدیگر رقابت کرده و حتی همدیگر را حذف میکنند و بازیگردانان - صاحبان سرمایههای بینالمللی- صحنه را تماشا کرده و از این بازی که خود ترتیب دادهاند و کنترل میکنند، لذت میبرند.
یکی از جملاتی که مکرر از سوی مجریان بازی تکرار میشود این است که؛ ما اینجا هستیم تا به شما فرصت بدهیم! راهحلی اغواکننده و سطحی برای مشکلات بشر امروزی. بازیگردانان دنیای بیرون را چنان جهنمی و سخت کردهاند که بازیگران برای فرار از این جهنم به بازی مرگ روی میآورند. این طراحی ظاهری دموکراتیک و آزادانه دارد. در دنیای سرمایهداری، بردهها میان جهنم و بازی مرگ مخیر به انتخاب هستند!
از عجایب و غرایب دنیای سرمایهداری آن است که میتواند مفاهیم و ابزار به ظاهر مخالف خود را نیز به خدمت گرفته و از آنها پول بسازد. تبدیل تصویر نمادین چهگوارا بهعنوان شخصیتی ضدامپریالیستی به نمادی بر محصولات اقتصاد کاپیتالیستی یکی از مثالهای معروف این قابلیت شیطانی است. این سریال کرهای نیز از این چرخه بیرون نیست؛ سریالی محصول سازوکار اقتصاد سرمایهداری با فروشی کلان در نقد نابرابری و بیعدالتی! این تضاد عمیق، جای تأمل دارد.
«بازی ماهی مرکب» میتواند حداقل سه دسته از اقشار کشور ما را نیز به فکر وادارد. نخست هنرمندان کشورمان را که عدالت برای آنها چه جایگاهی دارد و آثار آنها چقدر با این دغدغه عمومی مرتبط است. سینما و سریالهای ایرانی - اعم از تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی- در این زمینه چه حرفی برای گفتن دارند؟ دسته دوم مدیران کشور هستند. عدالت اولویت چندم آنان است و تصمیمات و اقدامات آنها شکاف طبقاتی را بیشتر میکند یا کمتر؟ و بالاخره دسته سوم متفکران و اندیشمندان جامعه هستند که در لایهای عمیقتر و جایگاهی مهمتر قرار دارند. فکر و نظریه آنها درباره عدالت چیست؟ چگونه میتوان میان پیشرفت و عدالت نسبتی معقول و مورد قبول برقرار کرد؟
موفقیت در دنیای امروزی در پول و پول و پول خلاصه شده است. عبارت قابل تأملی میگوید؛ «از کسانی که فکر میکنند پول هر کاری میکند، میتوان انتظار داشت برای بدست آوردن پول دست به هر کاری بزنند.» رویای یک شبه و از هر راهی ثروتمند شدن، نتیجه چنین تفکری بوده و متأسفانه این سبک زندگی در بخشهایی از جامعه در حال گسترش است. سالهاست که عدهای، ایران و ایرانی را از تبدیل شدن به کره شمالی میترسانند و سعی دارند نسخه سرمایهداری وابسته به غرب را بهعنوان الگوی بدیل و رویایی معرفی کنند. عبارت Hell Joseon را جمهوری اسلامی نساخته است. یکی از هنرهای سرمایهداری، زیبانمایی جهنم است. مسئولیت ارائه نسخهای بومی از یک جامعه انسانی و زندگی شرافتمندانه، در برابر آن جهنمهای عریان و پنهان، بر عهده سه گروهی است که از آنها نام برده شد؛ متفکران، سیاستمداران و هنرمندان.
محمد صرفی