راهبردهای دولت رئیسی برای شکست باشگاه تحریمی‌ها

 «توپ در زمین ایران است اما نه برای مدت طولانی»؛ این یکی از آخرین اظهارات آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکاست که بیانگر اوضاع فعلی حاکم بر مناسبات مابین ایران و 5+1 است.

بخش بزرگی از وضع موجود هم نتیجه رویکرد کلی دولت جدید است. دولت سیزدهم از همان روزهای اول که روی کار آمد دو دستور کار مهم را سرلوحه کار خود قرار داد که یکی تقویت مناسبات با کشورهای شرق و در راس آن چین و روسیه بود و دیگری اتخاذ موضعی مقتدر درخصوص پرونده هسته‌ای. مخاطب رویکرد دوم هم عموما آمریکا و اروپا بود. دو رویکرد که با یک رویکرد سوم کامل می‌شود.

تقویت مناسبات با روسیه و چین

در 8 سال گذشته و در دولت‌های یازدهم و دوازدهم تمرکز دستگاه سیاست خارجی دولت بر آن بود تا با رویکرد عادی‌سازی روابط با غرب، پرونده هسته‌ای ایران را به نتیجه برساند. این امر ولی با بدقولی‌ها و عدم همراهی اروپا و امریکا شکست خورد و بدتر از آن روابط بین ایران و کشورهایی چون روسیه و چین را تضعیف کرد. روابطی که با توجه به نزدیکی بین ایران و این کشورها از سویی و جایگاه این کشورها در مناسبات اقتصادی و سیاسی دنیا می‌تواند به یک اتحاد منطقه‌ای بزرگ بدل شده و در برابر غرب آلترناتیو محسوب شود.

یکی از نتایج این رویکرد، آن است که ایران بعد از سال‌ها تلاش دیپلماتیک و سیاسی،‌ در اولین روزهای شروع دولت جدید، عضو سازمان همکاری های شانگهای شد که می‌تواند بستر همکاری‌های گسترده سیاسی، اقتصادی و امنیتی را بین کشورهای عضو که عمدتا همسایه هم هستند فراهم کند.

ولی شاید این تصور به وجود بیاید که ایران در این فرآیند خود را از دامن غرب رها کرده و کشور تمام و کمال در آغوش شرق (روسیه و چین) می‌غلتد. بحثی که پاسخش در سخنرانی رئیسی در اجلاس شانگهای مشخص است. 

راهبردهای دولت رئیسی برای شکست باشگاه تحریمی‌ها

رئیسی در بخشی از این سخنرانی به نقش مهم استراتژیک ایران برای تحقق بزرگترین پروژه منطقه‌ای چین یعنی ابتکار «یک جاده یک کمربند» اشاره کرده و می‌گوید: «ترکیب دو ابتکار اوراسیایی و جاده - کمربند می‌تواند تحقق عینی‌بخشی از این رویکرد باشد و ظرفیت‌های عظیم جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ژئوپلیتیک، جمعیت، انرژی، حمل و نقل، نیروی انسانی، و از همه مهمتر معنویت، فرهنگ و تمدن می‌تواند تحرک معناداری به این چشم‌انداز ببخشد. این منطقه در طول تاریخ پیوستگی شگرفی داشته است و احیای این پیوستگی از کارویژه‌های پیمان شانگهای و مورد تاکید جمهوری اسلامی ایران است. آسیا سرزمینی غنی از تمدنها و ارزشهاست. نقش‌آفرینی آسیا در عرصه بین‌الملل نیازمند حفظ تجانس (هارمونی) بین ملت‌ها و تمدن‌های خود است. ایران تجانس بین ملت‌ها و تمدن‌های آسیایی را تقویت می‌کند».

این اظهارات این پیام را به کشورهای منطقه و به ویژه چین منتقل می‌کند که ایران نه از موضع انفعال بلکه با رویکردی فعال و با تکیه بر پتانسیل‌ها و مزیت‌های اختصاصی خود وارد معادلات منطقه ای می شود و این کشورهای منطقه هستند که باید این ظرفیت‌ها را سناخته و با توجه به آن وارد تعامل با ایران شوند.

مطالبه حداکثری اجرای بندهای برجامی

رویکرد دوم که با پشتوانه رویکرد اول انجام می شود مطالبه حداکثری حقوق ایران در راستای برجام است. یکی از اشکالات سیاست خارجی دولت سابق این بود که به موازات قرار دادن تمام تخم مرغ ها در سبد برجام با اتکا به کشورهای اروپایی، از ظرفیت های کشورهای همسایه غافل شد و همین منجر به تاثیرگذاری بیشتر تحریم‌ها به کشور شد.

در همین راستا رئیسی در هفتاد و ششمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به صراحت گفت که «جمهوری اسلامی ایران گفتگویی را مفید می‌داند که نتیجه آن لغو تحریم‌های ظالمانه باشد».

پیش از این نیز رئیسی در جلسه تحلیف ریاست جمهوری در مجلس گفته بود که «تحریم‌ها علیه ملت ایران باید لغو گردد و از هر طرح دیپلماتیک که باعث انجام این امر شود استقبال می‌کند».

در این راستا حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی شنبه‌شب «۱۰ مهرماه» در یک مصاحبه تلویزیونی گفت «به طرف‌های مقابل گفتیم نیت ما جدی است و ما مرد مذاکره و مرد عمل هستیم و دولت جدید ایران عملگراست و از مذاکره‌ای که فنجان قهوه در بیاید ملت ما سود نمی‌برد. اگر آقای بایدن جدی است، ۱۰ میلیارد دلار از پول‌های ما را آزاد کند!»

امیرعبداللهیان همچنین گفت «آمریکایی‌ها در جریان مجمع عمومی سازمان ملل سعی کردند از طریق کانال‌های مختلف در نیویورک با ما تماس بگیرند و من به واسطه‌ها گفتم اگر قصد آمریکا جدی است، پس با آزادسازی دست‌کم ۱۰ میلیارد دلار پول بلوکه شده جدّیت خود را نشان دهد.»

امیرعبدالهیان در عین حال تاکید کرد که «اگر مذاکرات به نتیجه برسد به کاتالیزور طرح توسعه اقتصادی تبدیل می‌شود. برای هر بخش تیم خاص خود را داریم و وزارت خارجه را معطل برجام نمی‌کنیم.»

پس تا اینجای کار ایران در عین اینکه تلاش دارد روابط خود را با کشورهای منطقه‌ای بهبود ببخشد، بر آن است که با پافشاری بر حقوق خود طبق برجام، آمریکا و اروپا را در یک بن بست دیپلماتیک قرار دهد. 

راهبرد پیشرفت حداکثری هسته‌ای

اما این فرآیند چگونه می‌تواند به هدف ایران یعنی کاهش تحریم‌های اقتصادی مصرح در متن برجام بیانجامد. پاسخ این پرسش را باید در گزارش نیویورک تایمز از فشار ایران به دولت بایدن برای احیای سریع برجام جست‌جو کرد.

روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود که شهریورماه گذشته منتشر شده مدعی شد: «ایران به زودی به ظرفیتی دست خواهد یافت که برای تولید مواد هسته ای لازم جهت ساخت یک بمب اتم تنها یک فاصله کوتاه خواهد داشت و این یک تاکتیک است تا دولت آمریکا را برای بازگشت فوری به توافق هسته ای ٢٠١٥ تحت فشار قرار دهد».

این روزنامه در ادامه نوشت که «اگرچه مقامات فدرال در آمریکا به طور علنی ارزیابی های خود در این زمینه را اعلام نمی کنند اما در مکالمات پشت پرده می گویند که معتقدند ایران تا چند ماه آینده به ظرفیت لازم برای تولید سوخت مورد نیاز یک کلاهک هسته ای دست پیدا خواهد کرد».

این روزنامه می نویسد: «دیوید آلبرایت رئیس موسسه علوم و امنیت بین الملل (ISIS) روز جمعه در یک کنفرانس خبری مدعی شد که ظرفیت غنی سازی کنونی ایران به این کشور اجازه می دهد تا سوخت مورد نیاز اولین بمب را ظرف یک ماه تولید کند. تولید سوخت بمب دوم نیز سه ماه و سومین بمب، پنج ماه زمان خواهد برد. وی در ادامه گفت که این اقدامات تلاشی است از سوی دولت جدید ایران تا امتیازات بیشتری، به گونه ای که به نفع این کشور باشد، بگیرد. ما باید دقت کنیم. نباید اجازه دهیم ما را بترسانند». 

نیویورک تایمز در ادامه این گزارش نوشت: «هفته های پیش رو باتوجه به آغاز نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل برای دیپلماسی بسیار حساس است. انتظار می رود که مقامات دولت ایران، شامل وزیر امورخارجه جدید این کشور در نشست حضور داشته باشند».

اظهارات روز دوشنبه (11مهرماه) رئیس سازمان انرژی اتمی ایران را مبنی بر اینکه «تا یک سال آینده استارت راکتورIR20 اراک خواهد خورد» و اخباری از این دست را که در ماه‌های آینده و در خلال مذاکرات احتمالی وین خواهیم شنید را در این راستا تحلیل و ارزیابی کرد.

هرچند ایران بارها رسما اعلام کرده که هیچ برنامه‌ای برای تولید سلاح هسته‌ای و غیر صلح آمیز ندارد ولی بطور کلی می‌توان تحلیل روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز را نزدیک به واقعیت ارزیابی کرد زیرا پیش‌تر و در دوران قبل از ریاست جمهوری حسن روحانی نیز ایران با دو رویکرد همزمان افزایش توان هسته‌ای و مذاکرات هسته‌ای با حداکثر پیگیری مطالبات، فضای روانی سنگینی را علیه رژیم صهیونیستی ایجاد کرده بود. به طوری که در ماه‌های منتهی به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زمزمه‌هایی مبنی بر این بود که راهبرد فشار حداکثری از طریق تحریم شکست خورده و برای جلوگیری ایران از ادامه افزایش توان هسته‌ای باید تحریم‌ها لغو شود.

شهریورماه امسال بود که جوبایدن در دیدار با نفتالی بنت٬ نخست وزیر رژیم صهیونیستی به وی قول داد که «ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت» و درباره تصریح کرد که «اگر دیپلماسی در بازدارندگی از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای موثر نباشد، واشنگتن دست به اقدامات دیگری خواهد زد. ما دیپلماسی را در اولویت اول قرار داده‌ایم و باید دید که ما را به کجا خواهد رساند. اما اگر دیپلماسی شکست بخورد، ما آماده‌ا‌یم که به گزینه‌های دیگر روی بیاوریم».

این اظهارات البته تکرار همان بلوف‌های روسای جمهور پیشین آمریکاست که عموما افکار عمومی با جمله «All options on the deske» آن را می‌شناسند. که البته همگی به تحریم‌هایی منجر شد که اکنون بالاترین و پیشرفته ترین حالت آن را شاهد هستیم که در بهترین حالت ممکن توانسته فقط روند پیشرفت اقتصادی ایران را با کندی مواجه کند.

تفاوت عمده بین مذاکرات اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 این هست که آمریکا حداکثری‌ترین فشارهای اقتصادی را به ایران آورده و راهبرد فشار حداکثری به اذعان اکثر مقامات آمریکایی شکست خورده است. در یکی از آخرین اعترافات رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران ضمن تکرار ادعای آمادگی دولت جو بایدن برای بازگشت به برجام گفت که «کارزار فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران به طرز وحشتناکی شکست خورده است».

امیرعبدالهیان اخیرا گفته به‌زودی اعضای تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران مشخص می‌شود ولی انتخاب علی باقری معاون اسبق سیاست خارجی و امنیت بین‌الملل شورای عالی امنیت ملی به عنوان معاون سیاسی وزیر امور خارجه، می‌تواند پیامی به غرب داشته باشد. باقری دومین مقام مذاکره‌کننده در دوران دبیری سعید جلیلی بر شورای عالی امنیت ملی بود و تاکید حداکثری جمهوری اسلامی ایران به حقوق هسته‌ای خود در چارچوب موازین بین‌المللی در آن دوران، این پالس را به غرب می‌دهد که ایران برای عقب‌ نشینی از حقوق هسته‌ای ـ اقتصادی ملت ایران وارد مذاکره نمی‌شود و به تصریح مقامات بلندپایه کشور، مذاکرات باید به لغو کامل تحریم‌‌ها بیانجامد.