به گزارش افکار نیوز به نقل از تهران امروز ،رعنا دختر دو و نیم سالهای که سال پیش از سوی پدر معتادش مورد اسیدپاشی واقع شد این روزها بنا به گفته پزشکان به علت گرمازدگی روی تخت بیمارستان خوابیده و مادرش نیز با آن که به علت اسیدپاشی شوهرش از نعمت دیدن محروم شده بر بالین دخترش مراقب اوست.

اواخر اردیبهشت‌ماه سال گذشته مردم روستای «برات‌آباد» شهرستان بم با صدای فریادهای «کمک» زنی جوان روبه‌رو شدند که فریاد می‌زد «سوختم» و از مردم درخواست آب می‌کرد، هرچند همسایه‌ها در لحظات اولیه تصور می‌کردند که این زن ۲۴ ساله دچار برق‌گرفتگی شده است اما هنگامی که صورت آسیب دیده او و دختر دو‌و‌نیم‌ساله‌اش را دیدند متوجه شدند که این زن قربانی اسیدپاشی شوهر معتادش شده است.


رعنا دختر دو و نیم ساله این زن قربانی اسیدپاشی، در اثر اقدام پدرمعتادش نیمی از صورتش را در هنگام شیرخوردن از دست داد. این کودک در روزهای اخیر به علت بیماری در بیمارستان بستری است.

سمیه مادر این کودک قربانی اسیدپاشی در مورد علت بستری شدن رعنا در بیمارستان گفت: «برای انجام عمل ترمیمی پلک به تهران آمده بودیم که دو شب پیش رعنا که در حال پوشیدن لباسش بود از هوش رفت.» وی با بیان اینکه هرچه مادربزرگش او را صدا زد به هوش نیامد افزود: «تصور می‌کردیم که رعنا براثر شدت جراحات ناشی از اسید جان خود را ازدست داده است اما با کمک مسئولان مسافرخانه او را به بیمارستان منتقل کرده که در آنجا پزشکان پس از انجام معاینات عنوان کردند که علت این بی‌هوشی گرمازدگی است.


با این حال پزشکان از ما درخواست کرده‌اند که اواخر خرداد ماه برای انجام معاینات تکمیلی و تحویل جواب آزمایشات مجددا به تهران برگردیم.» این زن قربانی اسیدپاشی همچنین در مورد آخرین روند درمانش نیز با بیان اینکه چندی پیش پلک‌هایم مورد جراحی ترمیمی قرار گرفت گفت: «پزشکان معتقدند که برای بازگرداندن بینایی‌ام باید چندین عمل دیگر روی چشم‌هایم انجام شود که با کمک‌های مردمی توانستم دو عمل روی چشم‌هایم انجام دهم.»

سمیه در مورد روند درمان رعنا نیز با بیان اینکه چشم راست او کاملا نابینا شده است گفت: «من نتوانستم چهره او را ببینم اما رعنا شرایط بدی دارد. هر دفعه که با قطار به تهران می‌آییم بچه‌های دیگر وقتی او را می‌بینند، می‌ترسند و من صدای جیغ کودکان دیگر را می‌شنوم. رعنا دیگر نمی‌تواند دوستی داشته باشد و مثل بچه‌های دیگر بازی کند. او همیشه شب‌ها تا صبح از درد ناله می‌کند و می‌گوید صورتش می‌سوزد اما کار زیادی از دست ما برنمی‌آید.»

او در مورد شرایط روحی خود هم میگوید: هربار که برای عمل جراحی به تهران میآیم نازنین دیگر دخترچهارسالهام از من میخواهد که چهرهام خوب شود او خجالت میکشد مرا به عنوان مادرش معرفی کند و تنها به خاطر بچههایم سعی دارم که بر بیماریم غلبه کنم. به گفته این زن قربانی اسیدپاشی، همسر و برادرشوهرش که نقشه شوم اسیدپاشی را ترسیم و اجرا کردند در حال حاضر تحت قرار در زندان به سر میبرند.