رهبر انقلاب غیر از جلسات کاریِ مرسوم و همیشگی خود، در دوران فتنه نیز (همچون دیگر ایّام سال) دیدارهای خصوصی با افراد و جمعهای مختلف که بعضاً متقاضی دیدار با ایشان بودند، داشتند. در حقیقت ایشان در اینگونه جلسات، پس از شنیدن تحلیلها و ارزیابیها و نیز ابهامات و انتقادها و اعتراضهای احتمالی به آنچه در کشور میگذرد، در مقام تبیین واقعیّت صحنه، نکاتی را مطرح میکنند.
معمولاً در این جلسات (که اصولاً تکلّفِ جلسات کاری را ندارد و بیشتر از نوع گفتوگو است) آقا از حاضران میخواهند بدون ملاحظه این و آن، صادقانه و خالصانه حرفِ دلشان را بگویند و حاضران نیز با صراحت مطالب شان را میگویند. مشاهده یا مطالعه متن این قبیل دیدارها به ویژه در دوران فتنه نشان میدهد برخی از مطالب گفتهشده آنچنان صریح و متفاوت با نظر و نگاه رهبر انقلاب بوده که گویندگان در ابتدا و یا انتهای سخن خود، از ایشان عذرخواهی کردهاند و این در حالی است که آقا خوششان میآید که افراد، صریح و بدون لکنت با ایشان سخن بگویند و البتّه در صورت لزوم و بدون رودربایستی به مطالب گفتهشده پاسخ میدهند.
ترغیب آقا به سخن گفتن بدون لکنتِ حاضران در موارد متعدّدی منجر به فاشگویی آنها شده است.
یادآوری چند نمونه شاهدی بر سیره ایشان است.
آقا در ابتدای جلسهای که نمایندگان ستاد نامزدهای معترض به نتایج انتخابات سال 88 در آن حضور داشتند، از آنها میخواهند: «از هرکدام از این مجموعههای چندگانه یک نفر حرف دلش و آن چیزی را که در اعماق روحش هست، همان را در دقایق کوتاهی بر زبان بیاورد. هیچ تقیّه و ملاحظهای هم نکنید؛ نه از من و نه از دیگر مجموعههایی که اینجا هستند.»
این رویکرد موجب میشود آقای الویری بهعنوان نماینده ستاد آقای کروبی بگوید: «من بنا نداشتم همه حرفها را بزنم ولی چون جنابعالی فرمودید که تقیّه نکنید آنچه را باید میگویم.». آقای بهشتی نیز بهعنوان نماینده ستاد آقای موسوی تأکید میکند: «حقیقتش این است که من میخواستم سخنی نگویم امّا فرمودید که سخن دل را در اینجا مطرح کنم.»
همچنین رهبر انقلاب در جلسه دیگری که یک ماه پس از انتخابات به درخواست جمع محدودی از فضلای حوزه علمیّه قم تشکیل شده بود، در ابتدا تأکید میکنند: «اگر نکتهای هست، صریح و بیپرده و بدون هیچ ملاحظهای در میان بگذارید... وقت موسّعی هم من گذاشتم که آقایان تنگنا نداشته باشید در گفتن و شنیدن و مفصّل بیان کنید؛
حالا اگر وقتی باقی ماند و لازم بود من حرفی بزنم، من هم خواهم گفت، اگر چنانچه وقتی باقی نماند که خُب هیچّی، ما حرفهای شما را میشنویم؛ مغتنم است برای ما که حرف آقایان را بشنویم.»3
اوّلین نفر از جمع حاضر در ابتدای سخن خود میگوید: «قبل از اینکه وارد بحث شوم من عذرخواهی داشته باشم از صراحت و ادبیّاتی که ممکن است در یک قسمتهایی باشد.» و آنگاه باصراحت آنچه که لازم میداند را میگوید و رهبر انقلاب نیز نظرات خود را درخصوص مطالب طرحشده باصراحت بیان میکنند.
در ادامه یکی از حاضران مطالبی را مطرح میکند و آقا ابتدا تأکید میکنند: «من در بخشی از این مسائلی که فرمودید اختلافنظر جدّی با شما دارم؛ یعنی واقعاً نگاه من با این نگاهی که شما دارید نسبت به این مسئله کاملاً متفاوت است؛ البتّه بعضیهایش درست است.»؛ آنگاه به نقد برخی از مطالب گفتهشده میپردازند. در این میان بهطور مکرّر فرد موردنظر در پاسخ به پرسش رهبر انقلاب و یا ابتدابهساکن در نقد دیدگاه آقا و تأیید موضع خود سخن میگوید و این «قلت و انقلتها» بین او با رهبر انقلاب، 16 بار تکرار میشود. درحالیکه فضای سنگینی بر جلسه حاکم میشود و برخی از حاضران این نوع مواجهه با آقا را نمیپسندند، در پایان این بخش از گفتوشنود، رهبر انقلاب فرد موردنظر را به اسم کوچک خطاب و تصریح میکنند: «شما بالاخره برای ما همان حاجآقا... هستید. فرقی نکردید؛ مبادا شما خیال کنید که حالا چون یک چیزی گفتید که برخلاف نظر من بوده [نظرم درباره شما فرق کرده]؛ هرچه میخواهد دلِ تنگت بگو.».
از سوی دیگر آقای محمّدرضا سنگری از اهالی فرهنگ و ادب خاطره شنیدنی از شبِ شعر سال 88 نقل میکند. او میگوید در شب شعر سال 88 که در اوج حوادث پس از انتخابات بودیم، یکی از دوستان شاعر از برخی دیگر از شعرا که موضع متفاوتی در رابطه با انتخابات پیدا کرده بودند نام آورد و به آقا گفت اینها فرزندان شما هستند و به شما علاقه دارند. در واکنش به این گفته، آقا در حرکتی زیبا، لبه عبایشان را بالا گرفتند و گفتند از اینطرف که منم، راهِ کاروان باز است.
چرا فکر میکنیم حمایت از این نامزد یا آن نامزد معیاری برای ارزیابی اعتقاد و تعلّق خاطر افراد به انقلاب و رهبری است؟ آیا چنین تصوّری، نادرست نیست؟ و اگر از موضع و به بهانه دفاع از نظام و رهبری باشد، ظلمِ به نظام و رهبری نیست؟ متأسّفانه بیاطّلاعی و یا تجاهل نسبت به رویکردها و معیارهای رهبری معظّم، همیشه مشکلساز بوده است.
از نظر آقا، مهم آن است که انسان نزد خداوند برای حرفها و کارهایش حجّت داشته باشد.
ایشان به کرّات به افراد و مسئولین، خصوصی و علنی تأکید کردهاند همه کسانی که در انتخابات سال 88 به این تشخیص رسیدند که به چه کسی رأی دهند و به چه کسی رأی ندهند عندالله مأجورند؛ بههمیندلیل همواره بر 40 میلیون رأی تأکید داشتند نه 24 یا 13 میلیون رأی.
کوتاه سخن آنکه در تعاملات اجتماعی و سیاسی، آیا نباید روش و منش رهبر انقلاب را الگوی خود قرار دهیم؟