روزی که حبیب رضایی در آن سه بار عزادار شد

حبیب رضایی درباره روز 17 تیر و درگذشت 3 تن از عزیزانش طی چند سال در این روز نوشت: «روزهای آغازین امسال همین‌جا نوشته شدکه هربرگ تقویم،یک عدد است که کم‌ میشود ازما،وچیزی‌ جا می‌ماند،جدا میشود و‌…گاهی هیچوقت دوباره ادم‌ روز قبل نخواهی شد…۲۸ سال پیش پدر در این روز-هفدهم‌تیر-رفت…ده سال بعدش حدودا،عزیزترین و پرپناه‌ترین مادربزرگ جهان باز در همین برگ تقویم،۱۷_تیر-جاگذاشت مارا و هر روز بیشتر،جای خالیش را به رخ کشید روزگار…و‌چندسال بعدترش،عزیزجانی که خاله و بزرگ و‌ وزنه هم‌کیشان بودند،باز در همین روز و همین ورق از ایام,برای همیشه چشم بستند…۱۷_تیر برای این قلم‌و‌همه خانواده،وزن و‌ بار سنگینی دارد…همچنان مثل همه این چندده‌سال، حیران ازحکمتش،اما باجان،شکرگزار نعمتش،هستیم و تا جان هست،قدر جانان کنارمان را میدانیم،
که گفت:کار ما نیست شناختن راز گل سرخ…
بیایید برای همه اسیران خاک که فقط عدد نیستند و بخش تکرارنشدنی وجودما بودند،با چشمانی بسته طلب آرامش کنیم و بعد،باچشمان باز،برای همه نفس‌های آنان که حیاتمان را معنا می‌دهندو‌«هستند»،عاشقانه با مهر،سپاسگزاری وشکرگزاری کنیم و‌به انها بگویییم
«چقدر دوستشان داریم».
فرصت گفتن این جمله را غنیمت بدانیم…
باقی،بقایتان…..همین.»