باوجود موفقیت دانشمندان کشورمان در تولید واکسن ایرانی و تلاش بیوقفه خانواده بهداشت و درمان در ۱۶ ماه اخیر، شاهد مشکلات اساسی در حوزه مدیریت و توزیع واکسن بودهایم. در همین ابتدا باید تأکید کرد که انتقادات متن پیشرو، اصلا به پزشکان و پرستاران و زحمتکشان بهداشت و درمان کشور نیست و من شخصا دستبوس این عزیزان هستم، اما روی این بحث با مدیران و بخشهای ستادی مربوط به این حوزه در کشور است:
یک. این روزها مسابقات جام ملتهای اروپا بهصورت زنده از سیما پخش میشود و مردم شاهدند که به مدد واکسن ، حقیقتا کرونا در برخی کشورها شکستخورده و تماشاگران دوشادوش هم بهصورت فشرده و بدون مزاحمت ماسک در استادیومها به تماشای بازی مشغولاند. ازآنجاکه انسان ذاتا موجودی مقایسهگر است، تنها راهی که وجود دارد این است که توزیع و تزریق فوری واکسن در دستور کار قرار گیرد و در اسرع وقت به پایان برسد.
دو. از ابتدای شیوع بیماری کووید۱۹ در کشور، بسیاری از مسئولان هر هفته به اظهارنظر پیرامون موفقیتهای تولید واکسن و واکسیناسیون عمومی پرداختند که چندان عملی نشده است. در شرایط فعلی، طبق آمارها کمتر از ۱۰ درصد جمعیت کشور واکسینه شدهاند. این در حالی است که این عدد، نه در اروپا و آمریکا بلکه حتی در برخی کشورهای همسایه چندین برابر است. مشکل اصلی هم آن است که به ما شفاف گفته نمیشود که ریشه مشکل کجاست؛ در تولید وقفهای پیشآمده، مشکلی در واردات واکسن هست و تحریم مشکلساز شده یا حلقه توزیع و سازماندهی معیوب است؟
سه. گزارشهای میدانی حاکی از آن است که علیرغم برخی تبلیغات منفی، وضعیت مراکز تزریق واکسن در تهران و شهرستانها طبیعی است و مشکل اصلی، کندی فرآیند واکسیناسیون است. از ابتدا هم مشخص بود که توزیع محصول حیاتی و مهمی همچون واکسن در میان جمعیت ۸۵ میلیونی کشور، مدیریت دقیقتر و جدیتری میخواهد و شرایط امروز، نیازمند باز توزیع امکانات بهداشتی و واکسن است.
چهار. در چند ماه اخیر به اصناف و گروههای متعدد، وعده واکسیناسیون دادهشده است. گروههای سنی و شغلی مختلف اعم از ۷۰ سالهها، فرهنگیان، خبرنگاران، دانشجویان و دانشآموزان، وعده دریافت واکسن تا پایان تابستان را بارها شنیدهاند و حالا با این وضعیت حتی دورنمایی برای تحقق این وعدهها وجود ندارد. نیازی به گفتن نیست که هر وعده عمل نشده، کاهش سرمایه اجتماعی در یک گروه سنی و یا شغلی را به همراه خواهد داشت و کاهش سرمایه اجتماعی، بدترین آسیب بر پیکره نظام سلامت و بهتبع آن نظام سیاسی و اجتماعی کشور است. مردم به یاد دارند که سال گذشته هم قرار بود آموزش حضوری باشد که البته امکانپذیر نشد و امروز هم وعدههای دولتیها را جدی نمیگیرند. این وضعیت در شأن نظام اسلامی نیست که وقتی یک کارگزار حکومت مطلبی بیان میکند و وعدهای میدهد، بسیاری با خود بگویند این وعدهها که تحققناپذیر است و نباید جدی گرفته شود. حرف آن است که باید در مواجهه با دغدغههای حیاتی مردم، کارا و کارآمد عمل کرد، اما اگر این توان و کارآمدی وجود ندارد، حداقل از وعده دادنهای پوشالی هم پرهیز شود.