سام قریبیان از سنین پایین با کمک پدرش فرامرز قریبیان که ستاره سینما بود، وارد عرصه بازیگری شد و پس از مدتی غیبت، در اوایل دهه 90 به سینمای ایران بازگشت. او در یک دهه اخیر در آثار متنوعی چون «خروج»، «خط ویژه»، «گناهکاران» و «نیمرخها» بازی کرده و با فیلم سازانی چون ابراهیم حاتمیکیا، مصطفی کیایی، زندهیاد ایرج کریمی و فرامرز قریبیان همکاری کرده است. سام قریبیان که در رشته کارگردانی تحصیل کرده، نویسندگی و کارگردانی را نیز در سینما و نمایش خانگی تجربه کرده است. با او درباره مجموعه تلویزیونی « کلبهای در مه » که این شبها با بازی او در نقش یک خانزاده منفور و مستبد به نام «برزوخان»، روی آنتن شبکه سه سیماست، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
چه شد که بازی در سریال «کلبهای در مه» را پذیرفتید؟ از نویسنده، تهیهکننده یا کارگردان شناخت قبلی داشتید؟
این سریال به خاطر شرایط کرونا یک دور وارد مرحله ساخت شد، اما بعد خوابید. تهیهکننده تصمیم گرفت کارگردان دیگری را انتخاب کند، سه،چهار نویسنده مختلف در طول کار آمدند و رفتند و میشود ادعا کرد که گروهی از نویسندگان درگیر نوشتن متن بودند و هرکدام به نوبه خودشان دخیل بودند. قصه اصلی خط مشخصی داشت، ولی وقتی پروژه به من پیشنهاد شد در جزئیات روایت، دیالوگها و مخصوصا شخصیتپردازی «برزوخان» که من ایفا کردم، من پیششرطهایی داشتم که خوشبختانه آقای لفافیان هم با سعه صدر پذیرفتند و خوب یا بد، نقش آن چیزی درآمد که شما اکنون میبینید و قضاوت با شماست. آقای لفافیان سالیان سال است که در تلویزیون ایران کار میکنند و من دورادور ایشان را میشناختم و خیلی خوشحالم که این همکاری بین ما شکل گرفت. با این که سیستم پخش سریال منظم نیست و سه خط در میان همزمان با مسابقات فوتبال و والیبال پخش میشود، انتظار نداشتم که کار به این خوبی دیده شود. خیلی اتفاقی در دو،سه جا که با ماسک و عینک و کلاه ظاهر شدم، دوستان شناختند و گفتند چقدر قیافهتان آشناست و گفتند آیا شما بازیگرید؟ بعد ماسک را که پایین زدم، سریع همه گفتند «برزوخان»! این اتفاق نشاندهنده این است که «کلبهای در مه» با وجود رعایت نشدن نظم پخش، دیده شده که این مهم ترین نکته برای هرکسی است که کار میکند. البته به نظرم میتوانست بهتر دیده شود، اگر در زمان مناسبتر و منظمتری پخش میشد. شاید در بازپخشها بهتر هم دیده شود.
سریال «پس از باران» را دیدید؟ قصههای خان و رعیتی مناطق شمالی، زن دوم ارباب، دختر شمالی مظلوم و... مخاطب را به یاد «پس از باران» میاندازد. گویی مجموعههای اینچنینی، کپیهای آن هستند. نظر شما چیست؟
درباره «پس از باران» من در آن زمان ایران نبودم و سریال را ندیدم. البته میدانم که این سریال از آثار شاخص آقای سلطانی است، ولی اگر به خاطر بحث خان و رعیتی بخواهیم بگوییم این سریال از اثر دیگری گرتهبرداری شده، باید اسم خیلی از آثار دیگر را بیاوریم. چه قبل و چه بعد از انقلاب همواره این الگو وجود داشته و حتی خود پدر من نیز در بعضیهایش حضور داشته است. پس این نکته به نظرم اصلا درست نیست.
عدهای میگویند، نظام ارباب-رعیتی که در این سریالها به تصویر کشیده میشود، واقعی نیست یا حداقل این قدر غلیظ نیست. اما تصویری که از گیلان در سریالها وجود دارد این است. نظر شما چیست؟
در واقعیت تاریخی، نظام ارباب-رعیتی از چند سال پیش از انقلاب، دیگر وجود نداشت و خیلی از خانهای قدیم زمینهایشان را از دست داده بودند. اتفاقی که در این سریال میافتد، این است که زمینهای زراعی بایر شدهاند و برای همین از کشاورزانمان در معدن استفاده شده. این یک واقعه تاریخی است. یکی از دلایلی هم که خان پدر دل خوشی از اوضاع ندارد همین است ولی خان پسر میخواهد با سیستم کنار بیاید که وقایع سال ۵۷ همهچیز را برای این خانواده عوض میکند. هنوز هم در بعضی روستاها ارادتی هست معمولا بین رعایا و کسانی که در قدیم صاحبان ده بودند و دستشان به دهنشان میرسید و کمک میکردند. آنهایی هم که آدمهای بدی بودند، خب تکلیفشان جدا بود. مسئله ما هم واقعا گیلان نیست. وجود لوکیشن کار در گیلان یکی به دلیل حالوهوای کار هست. جالب است که بدانید حدود 90درصد کار را در اطراف تهران گرفتیم و شاید فقط برای 10-15 درصد در گیلان کار کردیم. ما سیستمی را برای خودمان طراحی کردیم که برایش هدف داشتیم. اربابها به لهجه تهرانی صحبت کنند و رعیتها با لهجه گیلکی. این را در فیلمهای آمریکایی قدیمی هم میدیدیم. مثلا در فیلمهای درباره جنگ جهانی دوم، همیشه لهجه قهرمانها آمریکایی بود و آلمانیها همه بازیگران انگلیسی بودند با لهجه غلیظ انگلیسی. خب قطعا آلمانیهای واقعی، به زبان آلمانی صحبت میکردند، اما تعریفی تراشیده شده است. این جا روستاییهایی که به قول معروف دستشان به دهانشان میرسد و ارباب یا خان هستند با لهجه تهرانی صحبت میکنند. این را راهی برای تفکیک شخصیتها قرار دادیم. واقعگرا هست؟ نه، ولی من اعتقادی به واقعگرایی نه در هنر نمایش، سریال، تلویزیون، تئاتر و حتی سینما ندارم. چیزی که در هنر ما ست رئالیسم قلابی است و بنابراین به نظر ما هرکس میتواند دنیای خودش را خلق کند.
بعضی لباسهای «برزوخان» و خصوصا عینکی که میزند، به آن دوره تاریخی نمیآید و خیلی مدرن به نظر میرسد.
عینک متعلق به پدر من است و در سال 1355 در فیلمی که اسم نمیبرم، استفاده کرده است. ما فقط لنزش را عوض کردیم. پالتو، کراوات و جلیقه همه متعلق به همان زمان است و کافی است به عکسها رجوع کنیم. به نظر من لباسها نقطه قوت «کلبهای در مه» هستند. مخصوصا برای شخص من که برای لباسم بسیار وسواس دارم و محال است زیر بار لباسی بروم که به نظرم اشتباه باشد. انگشتری که در دست من است و چوب سیگاری که گوشه لب است، همگی با تأیید من و کارگردان بود، چون اول از همه، منِ بازیگر باید با آن به عنوان ابزار کارم راحت باشم. گریم و لباس همچون بدن و بیان اجزای کاری بازیگر هستند و نباید باعث ناراحتیاش شوند.
در چند اثر شاخص، نقش کاراکتر متمول و از طبقه بالای جامعه را بازی کردید. نگران نیستید در اینگونه نقشها کلیشه شوید؟
بنده در فیلمهایی مثل «هایلایت»، «شکار خاموش» و حتی سریال «ایراندخت» نقش متفاوتی داشتم و به قول شما متمول یا منفی نبودم. ضمن این که نقش متمول بازی کردن یا نقش منفی بازی کردن انسان را کلیشه نمیکند، بلکه نقشها را شبیه یکدیگر بازی کردن باعث میشود یک بازیگر کلیشه شود که به نظرم تفاوت بازیگری من در تمامی شخصیتهایی که آنها را بازی کردم مشخص است به همین خاطر چنین ترسی ندارم.
قصد دارید باز هم در مقام کارگردان فیلم یا سریالی بسازید؟
با حضور وزیر جدید محترم ارشاد در دولت آقای رئیسی که باعث میشود مدیران میانی و شورای پروانه ساخت تغییر کنند، شاید من پس از سه سال تقاضای درخواست پروانه ساخت بدهم و موفق به ساخت فیلم بشوم، چون در شش سال گذشته من سه بار درخواست پروانه ساخت دادم و هر سه بار به دلایلی که مودبانهترین توصیفش کلمه «بچهگانه» است، رد شد. من گفتم سه سال درخواست نمیدهم تا این شورا و این مدیران بروند. انشاءا... با حضور آدمهای جدید و کاردان، من هم بتوانم امسال پروانه ساخت بگیرم و فیلمم را بسازم.
این روزها چه فعالیتی میکنید؟
در شرایط کرونا فعالیتهای زیادی نمیشود کرد. درگیر خوانش کتابهای گویا هستم و الان روی کتاب «دور دنیای فلسفه در 8 روز» کار میکنیم. یک قرارداد برای یک سریال نمایش خانگی دارم که چون رسمی نشده، نمیتوانم بیان کنم. قراردادی یک ساله هم برای یک نقش بسیار خاص و جذاب با آقای مسعود جعفری جوزانی برای بازی در فیلم «بهشت تبهکاران» دارم که خیلی علاقهمندم ایشان هرچه سریعتر کار را شروع کنند. از ایشان هم سپاس گزارم بابت پیشنهاد این نقش خاص.
مصطفی قاسمیان