1- هشتمین رئیسجمهور کشورمان، سه روز دیگر با رای مردم انتخاب میشود. این روز به مدد الهی، شروع فصلی تازه در حیات ملت ایران است. واقعیت این است که از بنیصدر تا شهید رجایی و آیتالله خامنهای، و سپس، مرحوم هاشمی و خاتمی و احمدینژاد و روحانی - با همه تنوع فکری و تفاوتهای عمیق عملکردی- منتخب مردم بودهاند و این روند، با همه فراز و نشیب و هزینههایش، تمرین مردمسالاری بوده است. مردمسالاری جوان ما در طول این چند دهه، انتخابهای قوی یا ضعیف را به خود دیده، تجربه اندوخته و رشد یافته است. به همین دلیل هم، اغلب مردم ما مثل چند سال قبل، به وعدهدرمانی دل نمیسپارند. این نقطه قوت است، ولو اینکه آسیبهایی مانند بیاعتمادی را هم در کنارش موجب شده باشد.
2- تلخ و تاسفبار است شنیدن اظهارات کارگردان فیلم تبلیغاتی آقای روحانی در سال 92 که چند سال بعد فاش کرد «متنهای سخنرانی روحانی را در سال 92 من نوشتم. 27- 28 جمله طراحی شده بود که قرار بود او بگوید. مثلاً «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم». در گفتوگوی شبکه دو، بنایمان این بود که وقتی او مقابل مجری قرار گرفت، هر چه مجری میگوید را رها کنیم و به تلویزیون حمله کنیم(!) روز به روز با سیطره رسانهها، آدمهایی انتخاب میشوند که به شومن و بازیگر نزدیکترند تا سیاستمدار»! هشت سال بعد، بسیاری از مردم آموختهاند که به شومنیسم «نه» بگویند و وعدهها را با «برنامه»، و مهمتر از آن، «کارنامه»، اعتبارسنجی و راستیآزمایی کنند.
3- کارنامه مدیریت شومنیستی، نیازی به شرح ندارد. نابودی چند ده میلیارد دلار از ذخایر ارزی در خدمترانت خواران و ضمنا برجا گذاشتن رکوردهای تورمی بیسابقه، واگذاری ضدتولیدی دهها هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی و محرومیت تولیدکنندگان، مماشات با برخی کلان بدهکاران بانکی، اجازه ارتکاب چند ده هزار میلیارد تومان فساد اقتصادی به دانهدرشتها (صندوق ذخیره فرهنگیان، شرکت نیشکر هفتتپه و ماشین سازی تبریز و...، مفاسد برادران و داماد و فرزندان برخی دولتمردان، و...)، حذف سامانههای شفافیت و مدیریت مصرف مثل کارت سوخت و آن فاجعه غافلگیری در ماجرای قیمت بنزین، استنکاف چندین ساله از راهاندازی سامانه جامع تجارت و سامانه شناسایی بیش از یک میلیون خانه خالی، کوتاهی در اخذ مالیات دهها هزار میلیاردی از سوداگران کاذب، تحمیل رکود به تولید در حوزه پیشرانهایی مثل مسکن و کشاورزی و دامداری، دادن شوکهای بیسابقه به بازار بورس و خسارت اکثریت سهامداران، و... دهها نمونه مشابه. این مدیران در حالی در کنار راه انداختن صف مرغ و روغن، ادعا میکنند «نگذاشتیم ایران، کره شمالی یا ونزوئلا شود و دچار قحطی دوره احمدشاه قاجار گردد»، که مدعی بودند مردم را از درآمد سرشار، و از پول یارانه بینیاز میکنند.
4- اکنون برخی از بانیان همین پسرفت اقتصادی، بهجای عرض شرمندگی و اعتراف به کژتابی و ناتوانی خویش، میکوشند «ناتوانی از ارائه چشمانداز» را به نظام و انقلاب نسبت دهند. برخی از همینها با یاسپراکنی، در نقشه و زمین «خط تحریم» بازی میکنند که از سوی دشمن و گروهکهای ورشکسته پیگیری میشود. این، همان طیفی است که سال 88 با دروغ تقلب، کشور را به کام بیثباتی کشاند و سپس آدرس «تحریمهای فلجکننده» را به دولت اوباما داد. پس از آن هم، سوار بر موج فشار اقتصادی دشمن، مدعی نجات کشور از تحریم شد، اما پس از هشت سال، تحریمها را بیش از دو برابر کرده، رتبه اقتصادی ایران را شش پله کاهش داده و سفره مردم را کوچکتر کرده است. حالا هم هفتههاست درباره انتخابات مظلومنمایی میکند تا پاسخگوی کارنامه خود نباشد. شدت اعتراض مردم به عملکرد این طیف، موجب دوپارگی ناگزیر «ائتلاف سبز و بنفش» شده؛ گروهی میگویند حالا که رای نداریم، انتخابات را تحریم کنیم - و مثل یکی از سران فتنه و همسرش و برخی افراطیون جبهه اصلاحات، تحریم هم کردهاند- و برخی دیگر (پس از مظلومنمایی چند هفتهای) میگویند نامزد داریم و در انتخابات شرکت میکنیم(!)
5- وضعیت ارّه نشینی، حکایت سیاست بازانی است که نه روی تحریم انتخابات را دارند و نه روی حمایت صادقانه و بیبهانه از نامزدهای خود را. همه نظرسنجیهای دولتی، قبل و بعد از مناظرهها نشان میدهد دو نامزد اصلاحطلب دولتی، با یک تا چهار درصد رای، در رتبههای چهارم یا پنجم و هفتم نامزدها قرار گرفتهاند؛ اما مثلا آقای رئیسی، بالای 66 تا 70 درصد رای دارد. آنها اگر از نامزدی حمایت کنند، معلوم خواهد شد آن سه چهار هفتهای که درباره تایید نامزدها اشک تمساح ریختند، دغلبازی بوده است. چنانکه آقای مرعشی (سخنگوی کارگزاران و عضو نهاد اجماعساز اصلاحطلبان) میگوید «سازوکار نهاد اجماعساز همچنان برقرار است. بنا به تدابیری ما آقای همتی را در لیست 14 نامزد نهاد نیاوردیم، ایشان همان کاندیدای پنهان ما بود که قبلا گفته بودم». (حکایت پنهان شدن بالای مناره!). این طیف، همچنین هیچ توجیهی درباره دروغ بهزاد نبوی (رئیسبعدی نهاد اجماعساز) و همبازیهای او ندارند که بارها برای فرار از پاسخگویی مدعی شدهاند «رئیسجمهور 15 درصد اختیارات هم ندارد و تدارکاتچی است». اگر هم مثل موسوی و برخی تندروهای مشارکت، تحریم کنند، رسما کنار گروهکهای بدنام جانمایی خواهند شد؛ و حال آنکه معاون رئیسجمهور در دولت اصلاحات، و رئیسکل بانک مرکزی دولت روحانی (عضو کارگزاران) در میدان رقابت حاضرند و نمیتوانند مدعی شوند که نامزد ندارند. اما آقای علی صوفی، عضو نهاد اجماعساز میگوید «مهرعلیزاده و همتی در مناظرهها هیچ دستاوردی نداشتند. ما در سال ۹۲، چیزی برای گفتن داشتیم، اما در این مناظره چیزی برای دفاع نداشتیم. نه آقای همتی در موقعیتی بود که بتواند از عملکرد دولت دفاع کند، نه آقای مهرعلیزاده؛ همتی نه میتوانست از عملکرد خود دفاع کند و نه از عملکرد دولت. کاندیداهای دولتی و اصلاحطلب نمیتوانستند شعار بدهند، چون وقتی حرف و عملشان باهم مقایسه میشود، حرفهایشان بیاثر و بیفایده است. این دو، هیچگاه جانب مردم را نگرفتند و کارنامهای هم در این زمینه ندارند؛ عملکرد دولت دامن هر دوی آنها را گرفت».
6- دوپارگی مدعیان اصلاحطلبی بر سر مشارکت یا تحریم انتخابات، قابل رفو نیست. اصلاحطلبان اکنون در شرایطی در حال عبور از موسوی و همسرش هستند که چند سال آنها را به بازی گرفته و نان مظلومنمایی بر سر حصر او را خورده بودند. این اتفاق قابل تامل، تکرار ماجرای عبور از مدعیان «تحصن و استعفا» در مجلس ششم است. خط استعفا و تحصن برخی مقامات دولتی و نمایندگان برای تعطیلی انتخابات مجلس هفتم، به بیاعتنایی مردم به نمایش تحصن و شکست کامل انجامید. طرفه آنکه آقای «پ» از اعضای فراکسیون مشارکت، چهارشنبه 24 دی ماه 82 در جمع تحصنکنندگان گفته بود «مواظب باشیم خردل زیر دُممان نمالند» و بعد تعریف کرده بود: «چرچیل از استالین پرسید شما چگونه به گربهای که از خردل بدش میآید، خردل میخورانید؟ او پاسخ داد: پسِ گردنش میزنیم و خردل را به زور در دهانش میریزیم. چرچیل گفت: اما ما این کار را نمیکنیم. خردل را به دم گربه میمالیم تا دمش بسوزد. آن وقت، دمش را میلیسد، خردل را نیز میخورد».
7- یکی از اتفاقات عجیب در انتخابات پیش رو، نقشآفرینی بیپروای برخی دولتمردان در خدمت نامزدهای دولتی و فضاسازی وسیع علیه سایر نامزدهاست! ظرف یک ماه اخیر، آقای روحانی هفتهای چند نوبت، علیه نامزدهای مستقل فضاسازی کرده است. سخنگوی دولت هم در نامهای به استانداران، دستور جنجال علیه آقای رئیسی را صادر کرده و گرا داده بود «نگاهی بر عملکرد رئیسی در قوه قضائیه در حوزه فیلترینگ خالی از لطف نیست. عملکردی که در نتیجه آن فیلترینگ تشدید شده. فیلترینگ تلگرام در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ٩٧ گرفت». ساماندهی این مواجهه و فضاسازی علیه آقای رئیسی، در حالی انجام شد که ماجرای مورد اشاره قبل از ریاست آقای رئیسی بر دستگاه قضایی بوده و خود دولت، به خاطر اتفاقات تلخ دیماه 96، در صدور این دستور بازدارنده نقشآفرین بوده است! مشابه این هراسافکنی وارونه، از سوی رئیسبانک مرکزی انجام شد که به خاطر دیدار آقای جلیلی با روستائیان و کشاورزان، مدعی شد این، سند تلاش برای تبدیل ایران به کره شمالی است(!) البته او هم مثل سخنگوی دولت مجبور شد با شرمندگی، ادعای خود را پس بگیرد؛ اما ضمنا این پرسشها را تبدیل به مسئله روز کنند: چه کسانی اتاقهای فکر و سیاستگذاری برخی دولتمردان را مدیریت میکنند که حاصل کار، این قبیل عملیات روانی مسموم، یا تولید و درز فایل صوتی آقای ظریف میشود؟!
8- مردم، همچنین فارغ از رقابتهای انتخاباتی، دوست دارند بدانند اگر دستگاه قضایی در این سه سال، گریبان مفسدان گردن کلفت را گرفته و روح امید را در جامعه دمیده، چرا باید برخی نامزدها و محافل حامی، به جای قدردانی از این حرکت، علیه آقای رئیسی عقدهگشایی و توهین و تهمتپراکنی کنند؟ آیا این به رقابت انتخاباتی بر میگردد، یا ریشههای عمیقتری در زمینه فساد سیاسی و اقتصادی دارد؟ اگر فلان نامزد حتی جرأت اعلام نام کلان بدهکاران بانکی را ندارد، دستگاه قضایی برخی از همانها را پای میز محاکمه کشانده و حقوق بیتالمال را اعاده کرده است. شکستن خط قرمز مفسدان دانه درشت در سه قوه، افتخاری برای نظام و قوت قلب مردم است. اما چرا برخی محافل سیاستباز، به جای قدردانی، تخریب و ترور شخصیت میکنند. نگران چه هستند؟ اینکه مردم به آینده، به خاطر جدیت مبارزه با فساد، امیدوار شده باشند؟ پس تفاوت این طایفه، با دشمن چیست؟
9- سه روز دیگر، نوبت حماسه مردم است. رهبر انقلاب 6 خرداد 1400 در دیدار نمایندگان مجلس، نکات مهمی را متذکر شدند که جای بازخوانی دارد: «سه هفته به انتخابات باقی است. بنده جدّاً امیدوارم که با همّت ملّت ایران، این انتخابات بر خلاف خواسته دشمن، مایه آبروی ایران بشود. دشمنان ما از همه امکانات استفاده میکنند؛ هم دشمنانمان، هم کسانی در داخل که دانسته یا ندانسته دنبال حرف آنها را میگیرند و تکرار میکنند، و تلاش میکنند انتخابات را مایه سرشکستگیِ ملّت قرار بدهند. بنده امیدوارم مردم همّت کنند و خدای متعال لطف کند و این انتخابات، مایه سربلندی و عزّت کشور انشاءالله باشد.
در مورد مسئله مشارکت، که بعضی نگرانند مشارکت کم خواهد شد، بنده به نظرم اینجور میرسد عموم مردم دنبال اسم این و آن نیستند؛ عامّه مردم دنبال این هستند که ببینند چه کسی دارای یک مدیریّتی، یک قوّت عمل یا قوّت ارادهای، یک کارآمدیای است که میتواند مشکلات را از میان بردارد. اینکه حالا چه کسی با چه نامی و از چه جناحی وارد میدان بشود، برای عموم مردم مطرح نیست؛ برای گروههای خاص چرا، امّا برای عموم مردم نخیر. اگر نامزدها به مردم نشان بدهند که دارای این کارآمدی هستند، مردم پای صندوقها هم میروند و مشارکت بالایی هم خواهد بود، انشاءالله به توفیق الهی...
به مردم عزیزمان عرض میکنم؛ ملّت عزیز ایران! انتخابات در یک روز انجام میگیرد امّا اثر آن در چند سال باقی میماند. در انتخابات شرکت کنید، انتخابات را متعلّق به خودتان بدانید -که متعلّق به شما است- و از خدا کمک بخواهید، هدایت بخواهید که شما را هدایت کند به آنچه درست و حق است و بروید پای صندوق رأی و به کسی که شایسته است، رأی بدهید. به حرف این کسانی که ترویج میکنند -چه از داخل، چه از خارج- که «فایدهای ندارد، ما نمیرویم پای صندوق، نروید» اعتنا نکنید؛ اینها دلسوز مردم نیستند. دروغ میگویند، کسی که دلسوز مردم است، مردم را از رفتن پای صندوق انتخابات منع نمیکند».