۱- در اولین دور مناظره نامزدهای ریاست جمهوری ، آقای همتی ادعا کرد که از میان ۵ نامزد جبهه انقلاب فقط یکی از آنها نامزد واقعی است و حضور چهار نامزد دیگر «پوششی» است! و تاکید کرد که اگر چنین نیست، از هماکنون سوگند یاد کنند که هیچکدام به نفع دیگری کنار نخواهند رفت! این ادعای آقای همتی و درخواستی که از نامزدهای طیف انقلاب داشتند، اگرچه باآمیزهای از عصبانیت مطرح شده بود ولی بسیار سادهاندیشانه است که در این چارچوب محدود ارزیابی شود. اظهارات جناب همتی را باید فرمول و طرح مورد نظر مجموعه جبهه اصلاحات،کارگزاران و دولت تدبیر و امید برای شکستن آرا در طیف نامزدهای انقلاب و نهایتاً ناکامی این جبهه در انتخابات پیشروی و یا دستکم، پیروزی با آراء حداقلی تلقی کرد. خوشبختانه شواهد موجود حاکی از آن است که این ترفند در مواجهه با مراتب تقوی و از خودگذشتگی نامزدهای جبهه انقلاب با بنبست روبهرو شده است ولی اشاره به آن و پیامد طرحی که طیف یاد شده در پی آن است خالی از فایده نیست. بخوانید!
۲- بدیهی است که از میان ۷ نامزد احراز صلاحیت شده تنها یک نفر شانس (بخوانید توفیق) خدمت در کسوت ریاست جمهوری را پیدا خواهد کرد. این قاعده درباره ۵ نامزد جبهه انقلاب نیز مصداق دارد و فقط یکی از آنها میتواند بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند. بنابراین چه بخواهیم و بخواهند و چه نخواهیم و نخواهند، چهار نامزد دیگر کنار گذاشته میشوند. این رخداد که قطعی و غیرقابل اجتناب است میتواند قبل از انتخابات و با کنارهگیری ۴ نامزد جبهه انقلاب به نفع یکی دیگر از آنها صورت بپذیرد و یا بعد از حضور هر ۵ نفر در انتخابات و با اعلام نتیجه آراء، شاهد برکناری ۴ تن از نامزدهای این جبهه باشیم! ولی آنچه بیتردید میتوان گفت اینکه حضور هر ۵ نامزد جبهه انقلاب در انتخابات و خودداری ۴ تن آنها از کنارهگیری به نفع نفر پنجم، خطای بزرگی است که دود آن به چشم جبهه انقلاب میرود و میتوان این خطا را با توجه به دامنه اثر نامطلوب و خسارتآفرینی که درپی دارد، گناهی نابخشودنی دانست و دقیقاً به همین علت است که عواقب آن از نگاه نامزدهای طیف انقلاب دور نمانده و شواهدی حاکی از تصمیم به باقی ماندن یکی از آنها در دست است.
۳- بیتردید میتوان گفت که هر ۵ نامزد احراز صلاحیت شده از جبهه نیروهای انقلاب، شایستگی لازم برای حضور در جایگاه سرنوشتساز ریاست جمهوری را دارند و برخلاف ادعای آقای همتی پوششی نیستند بلکه آمدهاند تا در جریان رقابتهای انتخاباتی حضور داشته و پست ریاست جمهوری را برای خدمت به مردم در اختیار بگیرند اما، بدیهی است که وظیفه و تکلیف انسانهای مؤمن و انقلابی با شرایط روز رقم میخورد و چهبسا تکلیفی که تا دیروز برعهده داشتهاند با ورود و پیدایش متغیرهای جدید، تغییر کند. به قول حضرت امام - رضوانالله تعالی علیه- (به نقل از مرحوم حجتالاسلام والمسلمین توسلی در کتاب مجموعه آثار، ج١٣، ص ٨٧) «چه کسی گفته که حرف مرد یک کلام است»؟ به قول حضرت ایشان، تصمیمها و برنامههای یک انسان وارسته و خداجوی با تغییر شرایط و مناسبات، تغییر میکند و در هر مقطع زمانی با توجه به شرایط زمان و مسائل و مقتضیات تازهای که پدید آمده است، قابل تغییر و تجدید نظر است.
۴- تردیدی نیست که ۵ نامزد مورد اشاره اگرچه میزان رایآوری متفاوتی دارند و این تفاوت در مواردی قابل توجه و نسبتاً زیاد نیز هست ولی آنها در نهایت سبد رای تقریباً مشترکی دارند. بنابراین طبیعی است که اگر هر ۵ نفر در صحنه بمانند، آرای هریک از آنها به هر اندازهای که باشد از سبد نامزدهای دیگر جبهه انقلاب کم میشود و نتیجه آنکه احتمال موفقیت عاملان وضعیت فاجعهبار امروز، قوت میگیرد و این حالت در صورت وقوع ضربه سنگینی بر پیکر نظام است و حال آنکه آنچه برای تمامی نامزدهای جبهه انقلاب از اهمیت بیشتری برخوردار است نجات قوه اجرائیه کشور از دست کسانی است که طی ۸ سال گذشته فاجعه آفریدهاند و صدها مشکل ریز و درشت را به ملت تحمیل کردهاند.
۵- حالا باید دید، چه کسانی باید به نفع چه کسی کنارهگیری کنند؟! امروزه با توجه به انواع نظرسنجیها و مشاهدات میدانی به وضوح میتوان دید که کدامیک از ۵ نامزد یاد شده از رای و اقبال بیشتری برخوردار است؟ مخصوصاً اگر فاصله آراء او با سایر نامزدها بسیار زیاد و پُر ناشدنی باشد. این توضیح نیز ضروری است که تفاوت آراء فراوان یکی از نامزدها با ۴ نامزد دیگر الزاماً به معنا و مفهوم آن نیست که سایر نامزدها از صلاحیت کمتری برخوردارند، بلکه آنچه در میان است و نباید نادیده گرفته شود عامل «رایآوری» است. این عامل، یکی از تعیینکنندهترین عوامل موثر در رسیدن به نتیجه مطلوب است. بنابراین به حکم عقل و منطق و مصلحت نظام، لازم است هریک از نامزدها بعد از پایان سومین دور مناظره که دیروز صورت گرفت، میزان آراء خود را به دور از شعارها و گمانهزنیهای غیرعلمی و از جمله با مطالعات و بررسیهای میدانی، ارزیابی کنند و نامزدی را که از آراء بیشتری برخوردار است به عنوان نامزد این طیف برگزینند و نه فقط به نفع او از کاندیداتوری خود کنارهگیری کنند بلکه به نفع او دست به تبلیغ بزنند و توانمندیهای نامزد برگزیده را به مردم معرفی کنند.
۶- در ادامه باید گفت اظهارات آقای همتی در دور اول مناظره که در مناظرههای بعدی نیز بارها تکرار شده است، ترفند حسابشده مدعیان اصلاحات است که برای ادامه وضع فاجعهبار ۸ سال گذشته طراحی شده و از طریق فاصلهگذاری میان نیروهای انقلاب و شکست آراء آنها دنبال میشود. آقای همتی -بخوانید مجموعه مورد اشاره در بند نخست این یادداشت- اصرار دارند نامزدهای انقلاب را با برچسب نامزد پوششی! از نزدیکی و توافق با یکدیگر دور کنند و آنان را برای توافق و کنارهگیری به نفع یکی از ۵ نامزد موجود با رودربایستی روبهرو سازند! ... حالا به سندی که در بند بعدی میآید توجه کنید؛
۷- یکی از مدعیان اصلاحات و عضو مرکزیت حزب منحل شده مشارکت در مصاحبه با نشریه «صدا» میگوید: «مهمترین هدف اصلاحطلبان، تعمیق شکاف در حاکمیت است. مهمترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران فرآیند ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت اصولگرایان تندرو با سایر اصولگرایان است. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، به لحاظ تاریخی مهم است. اصلاحطلبان باید نقش گُوِه را بازی و این شکاف را به جدایی کامل برسانند. دولت روحانی به دلایل گوناگون، حتی بهتر از اصلاحطلبان میتواند بخشی از این اهداف را محقق کند». آنچه مصاحبهکننده بر زبان آورده است سخن خود او نیست. طرح مرکزیت مدعیان اصلاحات است که از طریق او نشت کرده و ظاهراً با ملامت و توبیخ مرکزیت هم روبهرو شده است!اخبار موثقی که به کیهان رسیده حاکی از آن است که شماری از مدعیان اصلاحات با پوشش سرخوردگی از اصلاحطلبان در ستاد برخی از نامزدهای جبهه انقلاب حضور یافته و با ارائه اطلاعات غلط درباره میزان رای آنها، تلاش میکنند آنان را از انصراف به نفع دیگران منصرف سازند!
۸- و بالاخره نقل این داستان از قضاوتهای حضرت امیر علیهالسلام نیز میتواند در ماجرای پیشروی درسآموز باشد چرا که خدمت به اسلام و انقلاب دغدغه مشترک هر ۵ نامزد جبهه انقلاب است. داستان دو زن که ادعای مادری کودکی را داشتند و بر ادعای خود پای فشرده و دست بر نمیداشتند و هنگامی که پند و اندرز فراوان امیرالمؤمنین علیهالسلام کارساز نیفتاد و هر دو را در ادعای خویش پابرجا دید، وانمود کرد که قصد دارد کودک را با شمشیر، دو نیمه کند و هر نیمه را به یکی از دو مدعی بسپارد! در آن حال، آن که مادر واقعی بود و کودک را به ژرفای دل دوست داشت و دلبند خود میدانست، دست از ادعا کشید و امیرالمؤمنین(ع) کودک را به او سپرد.