درباره وعدههای انتخاباتی نامزدها در سطور بعدی اندکی خواهیم نوشت اما فعلا آنچه که از دل این وعدهها برآمده اینکه تمامی کاندیداها با هر گرایشی تلاش دارند خود را به نوعی منتقد وضع موجود نشان دهند و یا لااقل ژست مرزبندی با این دولت را به جهت عملکرد غیرقابل دفاع آن به خود بگیرند مثلا آقای مهرعلیزاده با وجودی که کاندیدای اصلاحطلب بوده و حتی در مقطعی در دولت روحانی مسئولیت اجرایی داشته است در انتقاد از سیاستهای اقتصادی همین دولت میگوید: «ارز ۴۲۰۰ تومانی مردم را بیچاره کرد» یا اینکه «دولت در بازار بورس دخالت و مردم را بیاعتماد کرد.»
همچنین آقای همتی که تا دو روز پیش رئیسکل بانک مرکزی دولت تدبیر بود برای حفظ همان ژست منتقدانه میگوید: «شرایط اقتصادی و معیشت مردم اصلاً خوب نیست».
اجمالا این ژستهای انتقادی- که البته از برخی کاندیداها با عرض پوزش از آنها اصلا پذیرفته نیست- نشان میدهد کارنامه دولت یازدهم و دوازدهم آنچنان غیر قابل دفاع است که حتی مسئولان همین دولت نیز حاضر به پذیرش مسئولیت عملکرد خویش نیستند و برای جمعآوری رای میکوشند زبان به انتقاد از وضع فعلی بگشایند.
اما درخصوص وعدههای انتخاباتی نکاتی مطرح است:
۱- بیان وعده و وعید در ذات رقابتهای انتخاباتی نهفته است و نامزدها مجبورند برای جلب آرای مردمی قولهایی را در حوزههای مورد علاقه عموم بیان کنند. با این وصف شاید ایرادی به بیان وعده از سوی کاندیداها وارد نیست اما از نامزدهای محترم انتظار میرود سقف وعدههایشان را با واقعیتهای عینی تطبیق دهند. مثلا کاندیدی که قول افزایش 10 برابری یارانه نقدی را میدهد باید بداند عملی شدن این وعده حداقل در سال 1400 و با وجود قانون بودجه امسال شدنی نیست زیرا رئیسجمهور سیزدهم از 12مردادماه که سکان اجرایی کشور را بهعهده میگیرد بایستی تا پایان امسال تکالیف قانون بودجه 1400را عمل نماید و در این بودجه اعتباری برای افزایش 10برابری یارانه دیده نشده است. البته کاندیدای مذکور میتواند برای سالهای بعد در این خصوص وعده دهد اما بایستی منابع تهیه این یارانه را به درستی تبیین نماید. ضمن اینکه سؤال جدی بسیاری از کارشناسان این است که آیا نظام فعلی پرداخت یارانه اساساً اقدام صحیح و هدفمندی است یا اینکه باید این شیوه به کلی تغییر کند چرا که ماحصل رویه فعلی اعطای یارانه اعم از آشکار و پنهان این بوده که اولا رانت بزرگی نصیب بخش کوچکی از افراد جامعه شده است همانند رانتی که ارز 4200 تومانی در اختیار قلیلی از واردکنندگان قرار داد و آنها توانستند با دریافت این ارز ارزان ثروت هنگفتی به جیب بزنند و یکشبه راه هزار ساله پولدار شدن را طی کنند و در مقابل آحاد مردم هم که قرار بود منافع این ارز یارانهای را در سفرههایشان ببینند نه تنها انتفاعی از آن نصیبشان نشد بلکه روزبهروز معیشتشان سختتر شد. نمونه دیگری از همین تبعیض یارانهای در مسئله سوخت و انرژی مطرح است که قشر مرفه جامعه یا همان 4 درصدیهای معروف با بهرهمندی از سوخت ارزان به خوشگذرانی با خودروهای چند میلیاردیشان در خیابانها مشغولند در حالی که بخش مهمی از مردم حتی یک وسیله نقلیه فرسوده هم ندارند و هیچ سهمی نیز از یارانه سوخت به آنها تعلق نمیگیرد. همین قصه تلخ در برخورداری تبعیضآمیز قشر فقیر و غنی از یارانه آب و برق هم وجود دارد.
۲- برخی کاندیداها علیرغم بیان انتقاد از وضع موجود در ارائه راهکار برای تغییر وضعیت فعلی آدرس غلطی میدهند و دوباره همان نقشه شکستخورده 8 ساله اخیر را پیش روی مخاطب قرار میدهند. بهطور مثال آقای همتی با این ادعا که سهم تحریمها در وضعیت فعلی اقتصاد بیش از 50 درصد است راهکاررفع تحریمها را «تعامل با جهان» - بخوانید ادامه مذاکره بیفایده هشت ساله با آمریکا- معرفی میکند در حالی که اولا ایشان توضیح نمیدهند چگونه به عدد 50 درصدی سهم تحریمها رسیدند، در حالی که سالها قبل آقای روحانی این عدد را زیر 30 درصد بیان کرده بود، ثانیا حتی اگر فرض کنیم سهم تحریمها در مشکلات اقتصادی همان 50درصد آقای همتی است بازهم تجربه 8سال اخیر نشان داد که راه بیاثر شدن تحریمها از مذاکره با خارج نمیگذرد زیرا اگر این راه سرکاری نبود چرا دولت آقای روحانی که به قول خودش زبان مذاکره با دنیا را بلد بود و وعده لغو بالمره تمامی تحریمها را داده بود نتوانست با وجود بیش از 2900 روز مذاکره و تعامل با دنیا مشکل را حل کند؟!
پس حداقل تجربه همین مذاکرات طولانی و بیفایده دلیل مستندی بر غلط بودن راهکار دلبستگی به خارج برای رفع تحریمها است و مردم یقینا دیگر این نوع آدرسهای غلط را باور نمیکنند. اما جالب اینکه با وجود تجربه خسارتبار برجام و مذاکرات هشت ساله که فرصتهای ناب فراوانی را از ملت ایران و تولیدکنندگان داخلی گرفت بازهم برخی مسئولان دولت از جمله آقای علی ربیعی سخنگوی دولت تلاش میکنند این فرصتسوزی و خسارت محض را بهعنوان دستاوردی درخشان جا بزنند که حتی خیلی از کاندیداهای ریاست جمهوری نیز امروز به دیدگاه دولت (درخصوص برجام) رسیدهاند و از تعامل با جهان سخن میگویند! البته ایشان مشخص نکردهاند کدام نامزد دقیقاً چنین نظری را بیان کرده ولی از عبارت «تعامل با جهان» میتوان حدس زد چه نامزدی با چه خصوصیاتی چنین بیانی داشته است!
اما فارغ از این نکته حاشیهای، تجربه عینی انقلاب اسلامی نشان داده راه بیاثر شدن تحریمها فقط و فقط در تکیه به توان داخلی است. همین چند سال قبل با توجه به رشد بیرویه مصرف بنزین در کشور، وابستگی جدی به واردات بنزین پیدا کردیم تا جاییکه دشمنان به این مسئله به چشم فرصتی برای تهدید و فشار به جمهوری اسلامی نگاه کردند اما جوانان با اراده و متخصص قرارگاه سازندگی سپاه توانستند در یک حرکت جهادی با اتمام پالایشگاه ستاره خلیج فارس، نه تنها کشور را از واردات بنزین بینیاز کنند بلکه به صادرکننده آن هم تبدیل شدیم. نمونه دیگر خودکفایی در تولید گندم بود که در ابتدای پیروزی انقلاب سالانه مجبور بودیم میلیونها تن گندم از خارج وارد کنیم اما از اواسط دهه80 با اعمال سیاستهای تشویقی کشاورزان موفق شدیم با وجود خشکسالیهای فراوان به خودکفایی در گندم برسیم و این پیروزی بزرگی در تامین امنیت غذایی کشور با وجود تحریمهای ظالمانه بود. هرچند متأسفانه این دستاورد بزرگ به دلیل سیاستهای اشتباه دولت تدبیر و امید در نرخ خرید تضمینی گندم از کشاورزان در حال از دست رفتن است. نایبرئیس کمیسیون کشاورزی مجلس در همین رابطه گفته «بهدلیل نرخ پایین خرید تضمینی گندم امسال مجبوریم بین 5 تا 7 میلیون تن گندم وارد کنیم». به بیان دیگر دولت تدبیر حاضر است به کشاورزان خارجی پول بیشتری بدهد اما به تولیدکننده داخلی نه!
اما صرفنظر از این سوءتدبیر دولت، تجربه خودکفایی در تولید گندم نمونه دیگری از راهکار بیاثر کردن تحریمهاست که پیشروی کاندیداهای محترم است.
۳-کاندیداها و حامیانشان در زمان بیان وعدهها توجه داشته باشند که حافظه افکار عمومی این وعدهها را به دقت ثبت و ضبط میکند و در سررسیدشان تحقق آنها را مطالبه خواهد کرد.مثلا حافظه تاریخی مردم به یاد دارد نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری وعده داد چنان رونقی ایجاد میکند که مردم نیازی به یارانه 45 هزار تومانی نداشته باشند اما بعدها نه تنها این بینیازی رخ نداد بلکه همان نامزد مجبور شد علاوه بر یارانه فوق چند یارانه دیگر به اسامی مختلف برای جبران سختی معیشت مردم بپردازد. یا همان نامزد وعده داد: 100 روزه بخشی از مشکلات را حل میکند اما در سررسید این وعده مدعی شد: من گفتهام 100 روزه گزارش کار میدهم! یا همان شخص در مقطعی از مسئولیتش، مردم را به سرمایهگذاری در بورس دعوت کرد و از آنها خواست همه چیز را به بورس بسپارند ولی پس از سقوط بازار سهام و زیان میلیونها نفر این وعده را به فراموشی سپرد.
۴- نامزدهای محترم توجه داشته باشند اولویت اصلی و فوری کشور موضوع اقتصاد و معیشت جامعه است. مطالبه عموم مردم از نامزدها بیان شفاف برنامهها برای چگونگی جهش تولید، کاهش بیکاری، رفع فقر و مواردی از این دست است. لذا از کاندیداها پذیرفته نیست به جای بیان این برنامهها به طرح موضوعات حاشیهای و یا هجمه به قوانین مصرح اسلامی نظیر حجاب بپردازند. دوره این حرفها گذشته که فردی با حمله به ارزشهای اسلامی و یا بیان مسائل حاشیهای بیاهمیت همچون کنسرت و خوانندگی زنان و امثالهم رای جمع کند. مردم باهوشند و فریب این ترفندهای نخنماشده را نخواهند خورد.
کمال احمدی