رضا قوچان نژاد که مدت هاست به خاطر اختلاف با سرمربی تیم زووله نیمکت نشین است، سرانجام به حرف آمد. او حرف های تندی به زبان آورد.
رضا هنگام خداحافظی با زووله چه احساسی داری؟
احساسی گند و افتضاح. خوشحالم که کارم در زووله به پایان رسید. در این تیم هرگز به من شانس برابر و منصفانه ای داده نشد. این فصل را در نظر بگیرید... همه فرصت درخشیدن پیدا کردند. حتی الیانو ریندرز و پله کلمنت. آنها هافبک هستند! اما من آماده بازی نبودم؟
چقدر این موضوع برایت ناراحتکننده بود؟
خیلی زیاد ناراحتکننده است. چرا که این اتفاق فقط در این فصل نیافتاد، فصل پیش هم همینطور بود.
سرمربی را به این دلیل سرزنش می کنی؟
به نظرم این فقط تقصیر یک نفر نبود. همه کادر فنی را باید در نظر بگیرید.
اگر خودت تصمیمگیرنده بودی به خودت بازی می دادی؟
من همیشه نشان داده ام که می توانم برای تیم مهم باشم. در غیر اینصورت که تبدیل به بهترین گلزن یک تیم آن هم در دو فصل پیاپی نمی شوی. خیلی کم از من و توانایی هایم استفاده شد. بگذارید صادق باشم: قضیه این نبود که در رقابت خیلی از هم فاصله داشته باشیم. نه اصلا. من هم اصلا این موضوع را درک نمی کنم.
تو از آن نوع مهاجمانی نیستی که از ابتدا به زمین برود.
این البته بزرگترین چرت و پرتی است که مردم می توانند درباره من بگویند. چیزی که من می گویم این است: آنها همه بازیکنان را امتحان کردند، اما هرگز به من شانسی ندادند. نه حتی بعد از اینکه هت تریک کردم. این تقریبا دیگر تبدیل به مشکلی شخصی با من شده بود. من فقط فکر می کنم که حیف شد و خیلی هم حیف شد. چرا که مطمئنم می توانستم خیلی بیشتر به باشگاه کمک کنم. فقط گویا کسانی که در حال حاضر هدایت باشگاه را بر عهده دارند، ترجیح می دادند که این اتفاق نیافتد.
خودت را تا چه حد مقصر می دانی؟
اصلا نمی توانم خودم را سرزنش کنم. من همیشه خیلی حرفه ای رفتار کرده ام. هیچوقت درگیر نشدم. در غیر این صورت نمی توانستی هر بار اینطور به زمین بروی و هر بار سرنوشت ساز باشی. حتی در بازی برابر گرونینگن من باز هم سهم بزرگی در پیروزی تیم داشتم.
آیا این موضوع هم باعث عصبانیت تو می شود؟
قطعا! اما موقعیت خیلی عجیبی است چرا که احساس می کنم خیلی حقم خورده شد. همیشه نادیده گرفته شدم. من می شنیدم که آنها مدام می گفتند ما مهاجم نداریم! اما آخر من دو فصل پشت سر هم بهترین گلزن باشگاه شدم! با سیزده گل در دو سال. و آن هم نه به عنوان یک بازیکن ثابت، بلکه به عنوان یک بازیکن ذخیره! به نظرم این فرصتی بود که کادر فنی از دست دادند. با بهتر بگویم آنها فاقد بینش بودند.
این تو را اذیت می کند؟
خیلی زیاد. من آدم احساساتی هستم. به همین دلیل اینکه از کادر فنی این احساس را نمی گرفتم که می توانم مهم باشم، به شدت برایم دشوار بود.
نمی توانستی در این باره با کادر فنی بحث و مذاکره کنی؟
من نمی خواستم روند کار تیم را بر هم بزنم. به همین دلیل بود که دو فصل تمام زبان به دهان گرفتم و دندان بر جگر گذاشتم. اما باید صادق باشم: من در زووله تقریبا هر روز مجبور بودم ماسک به صورت بزنم. ادای خوشحالی را دربیاورم ولی اصلا خوشحال نبودم. درونم درد می کشیدم.
و حالی چی؟
حالا یک تعطیلات خوب خواهم داشت و این فصل را به فراموشی خواهم سپرد. بعد می بینم که چه پیش می آید و چه گزینه هایی سر راهم قرار می گیرند. اما درهای زووله در حال بسته شدن است. هر چند این موضوع جدای از هواداران باشگاه است. من همیشه رابطه خوبی با هواداران داشته ام. همیشه حمایت زیادی از سمت آنها احساس کرده ام. اما از خود باشگاه نه. افراد تصمیم گیرنده در باشگاه همیشه من را ناامید کرده اند و این خیلی باعث ناراحتی و تاسف من بود.
252 252