انتخابات و حرف‌های فریبنده

عرصه انتخابات از جمله صحنه‌هایی است که حقایق مورد هجمه قرار می‌گیرد. دروغ‌های منفرد کاندیداها و دروغ‌های سازمان‌یافته گروه‌ها، همچون تیرهایی از انکار و تحریف است که بر پیکر حقیقت می‌نشیند. حقیقت در ایام انتخابات بشدت شکننده می‌شود، چرا که فریبکاری تا حد بسیار زیادی آسان و وسوسه‌انگیز است. فریبکاری نزد سیاستمداران بی‌اخلاق هرگز با عقل منافات ندارد زیرا همه چیز در واقع می‌توانست همان‌طوری که دروغگو می‌گوید باشد. دروغ غالبا بسیار منطقی‌تر و جذاب‌تر از واقعیت است، زیرا دروغگو این مزیت بزرگ را دارد که از قبل می‌داند مخاطب چه چیزی را می‌خواهد یا انتظار شنیدن آن را دارد. دروغگو داستان خود را برای مصرف عمومی با دقت لازم برای معتبر جلوه دادن آن آماده کرده است. در صحنه انتخابات و در شرایط عادی برخی افراد در تقابل با حقیقت مجبور به قبول شکست هستند و به همین دلیل با دروغگویی و تاثیر بر وضعیت روانی رای‌دهندگان، حقیقت را مجروح و خود را به دروغ محق جلوه می‌دهند. یکی از دلایل ناامیدی مردم و عدم اقبال به انتخابات در این دوره، خشم انباشته‌ای است که از وعده‌های فریبنده و دروغ‌های بی‌شرمانه برخی سیاستمداران برای به دست آوردن منافع یا کسب قدرت پدید آمده است. سوء‌ظن به سیاستمداران، عنصر غیرقابل انکار در پدیده نارضایتی عمومی است. 

یکی از کلیدواژه‌های مهم سخنرانی مقام معظم رهبری در روز یکشنبه درباره انتخابات « حرف‌های فریبنده » بود. اینکه چرا مقام معظم رهبری در این مقطع تاریخی چنین کلیدواژه‌ای را برجسته کردند به بررسی رفتارهای انتخاباتی کاندیداهای ریاست‌‌جمهوری در دوره‌های گذشته بازمی‌گردد. ظاهرا در ساحت سیاسی بعضی جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی، تلاش برای فریب افکار عمومی با دروغگویی و تحریف واقعیت، یک امر مقبول قلمداد شده است. متاسفانه تخریب سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی ایران از ناحیه همین جریان‌ها و شخصیت‌ها انجام می‌شود. چنانکه اکنون موجب یأس و ناامیدی بخشی از سرمایه اجتماعی شده است. 

دروغگویی و قلب واقعیت، اکنون بخشی از سیاست روزمره بعضی‌ها شده است، طوری که اطلاع از دروغگویی یک سیاستمدار دیگر در رسانه‌ها خبرساز نمی‌شود. گاهی برخی مسؤولان به چنان جایی رسیده‌اند که برای لاپوشانی درباره دروغ گفتن خود، باز دروغ می‌گویند. جالب است که این کار کاملا بی‌شرمانه و بدون مجازات انجام می‌شود. متاسفانه برخی جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی برای بقا یا به دست آوردن قدرت باید دروغ بگویند. شبکه‌های پشتیبان آنها نیز در قالب رسانه و... در هنگام انجام این کار بی‌شرمانه از آنها پشتیبانی می‌کنند. به طور مثال رسانه‌های پشتیبان، یا با تایید دروغ آن را با تیتر درشت می‌نویسند یا در صورت وضوح بی‌شرمانه دروغگویی، درباره آن سکوت می‌کنند یا بسیار اندک و در گوشه‌ای از روزنامه گزارشی مختصر منتشر می‌کنند. در مقابل نهادهایی که در موقعیت قدرت و مواخذه قرار دارند و می‌توانند علیه این دروغگویی بی‌شرمانه اقدامی انجام دهند، چشم بر هم نهاده و انگار گوش شنوایی ندارند. جهت روشنگری به نمونه‌هایی از اینگونه دروغگویی‌ها در عرصه انتخابات اشاره می‌‌کنیم. 

1- قبل و در جریان رقابت‌های سال 92 ادعای بزرگی درباره سرطان‌زا بودن بنزین پتروشیمی‌ها مطرح شد که یکی از مهم‌ترین شعارهای حامیان روحانی بر مبنای همین ادعا بود. حتی معاون روحانی در سازمان تحت هدایتش یعنی حفاظت محیط‌زیست اعلام رسمی کرد بنزین پتروشیمی‌ها سرطان‌زاست. 

2- «اساس برنامه‌ اقتصادی من بر 2 محور «تولید ثروت ملی» و «توزیع عادلانه ثروت» استوار است». این شعاری بود که روحانی در تلویزیون و چشم در چشم مردم داد اما زمانی برای مردم کمرنگ شد که با افشای فیش‌های نجومی مدیران دولتی، روحانی اعلام کرد مساله حقوق‌های نجومی را به یک مساله ملی تبدیل نکنید! 

3- در جریان رقابت‌های انتخاباتی سال 96 یک پدیده بسیار تلخ و شگفت‌آور رخ داد؛ ماجرا از این قرار است که با پایین آمدن رای روحانی در روستاها مسؤولان دولتی دست به کار شدند و به مردم روستاها می‌گویند با توجه به اینکه روال است رئیس‌جمهور مستقر همیشه در 4 سال دوم هم رئیس‌جمهور می‌شود، اگر به حسن روحانی رای ندهید، بودجه روستای شما قطع می‌شود. این دروغ بزرگ با یک پیشنهاد انتخاباتی برای دریافت وام 10 میلیونی به دهیاران همزمان شد. حتی برخی منابع نوشتند در مناطقی از مرکز کشور شایعه حذف یارانه در صورت تغییر دولت کنونی منتشر شده است. 

در نظام اسلامی حقیقت جزو فضایل سیاسی به حساب آمده و دروغ هیچ‌گاه به عنوان ابزاری قابل توجیه در معادلات سیاسی قلمداد نشده است. آنچه در قرآن و نهج‌البلاغه درباره سیاست و فهم رفتار سیاسی به دست آمده است، متکی به تقواست. سیاست بخشی از دین و دین بخشی از سیاست است، لذا توجیه و تفسیر غیراخلاقی از سیاست روش نیکان و دینداران محسوب نمی‌شود. بنابراین هر کس درباره این موارد تأمل کند، می‌تواند درک کند که در اندیشه اسلامی به ماهیت عمل دروغگویی و ماهیت دروغگو، توجه خاصی شده است. باید توجه داشت گسترش بی‌شرمانه دروغگویی و وعده‌های فریبنده در انتخابات ناشی از نقص اخلاقی موجود در جامعه و شخص کاندیداست. جالب است بدانیم انکار عمدی حقیقت، توانایی دروغ گفتن، توانایی تغییر واقعیت‌ها و توانایی عمل، به هم پیوسته‌اند. یعنی وقتی کاندیدایی حقایق را انکار و در ایام انتخابات برای فریب مردم قول ۱۰۰ روزه برای رفع مشکلات می‌دهد، در خیال خود چنین تصور می‌‌کند که اگر نشد یا نتوانستیم، تقصیر را گردن دیگران می‌اندازیم که توانایی عمل را از ما گرفتند و نگذاشتند ما اقدامی برای رفع مشکلات انجام دهیم. یا مردم که چیزی یادشان نمی‌ماند، پس خواهیم گفت ما اصلا قول ۱۰۰ روزه‌ای ندادیم. 

اما اینکه چرا سیاستمداران دروغ می‌گویند و قول‌های فریبنده می‌دهند می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد که برخی به خلأ‌های قانونی و برخی به شخصیت روانی گوینده و شنونده مربوط می‌شود. 

1- بعضی سیاستمداران دچار نوعی خودشیفتگی هستند. تکبر و اهمیت خودشان باعث می‌شود آنها باور کنند می‌توانند آنچه را که می‌توانند بگویند، هر چند دروغی بی‌شرمانه باشد. جالب است که اصلا خم به ابرو هم نمی‌آورند. 

2- برخی سیاستمداران لیبرال از دروغگویی به عنوان یک استراتژی دفاع شخصی استفاده می‌کنند. به طور مثال روحانی سال 96 برای پیروزی بر رقیب اصلی خود یعنی آقای رئیسی، ایشان را متهم به اعدام مخالفان کرد. 

3- متاسفانه عواقبی برای دروغگویی سیاستمداران در ساختار سیاسی ما وجود ندارد. اگر دروغگویی برملا شود، پیگیری آن هیچ نتیجه‌ای ندارد. تاکنون برای هیچ سیاستمداری در کشور به دلیل دروغگویی و فریب افکار عمومی، محکومیت صادر نشده است. 

4- به ‌رغم دروغگویی سیاستمداران، اکثر طرفداران آنها همچنان در کنارشان باقی می‌مانند و به همین دلیل آنها می‌دانند در صورت دروغگویی، طرفداران خود را از دست نمی‌دهند. 

برخی مردم از شنیدن آنچه دوست دارند بشنوند، راضی می‌شوند، لذا سیاستمداران در ایام انتخابات بر اساس مذاق ذهنی مردم صحبت می‌کنند، نه بر اساس حقایق. 

دروغگویی و قلب حقیقت و فریب افکار عمومی متاسفانه در شرایط فعلی از جمله تضعیف‌کننده و تخریبگر سرمایه اجتماعی - نظامی شده است که خون هزاران شهید صدیق برای باروری و حفظ آن فدا شده است، لذا باید تا دیر نشده است به عنوان یک جرم نابخشودنی سیاستمداران مورد توجه قرار گیرد. اگر سیاستمداران همیشه خود را در معرض بررسی واقعیت‌ها بدانند و این را درک کنند که گفتار و رفتار آنها با حقایق مقایسه خواهد شد، دقت بیشتری در اظهارنظر خواهند داشت. اگر سیاستمداری با دروغگویی خود باعث بی‌آبرویی نظام، حزب یا طبقه خاصی از جمله روحانیت، دانشگاهیان و... شود، باید با برخورد انضباطی روبه‌رو شود. دروغگویی و فریب افکار عمومی باید به عنوان یک جرم سیاسی در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و اگر چنانچه سیاستمداری متهم به دروغگویی شده و توسط مدعی‌العموم در محکمه محاکمه و دروغگویی او اثبات شد، از هرگونه فعالیت سیاسی در ۳ قوه مجریه، مقننه و قضائیه محروم شود.

روح‌الله اژدری