دولت «جو بایدن »، رئیسجمهور آمریکا ضمن اذعان به شکست سیاست فشار حداکثری «دونالد ترامپ» علیه ایران ادعا کرده قصد دارد تغییر رویه داده و برای احیای برجام روال دیپلماسی را در پیش بگیرد.
این در حالی است که در میدان عمل، دولت بایدن نه تنها اقدامی در جهت کاهش تحریمها علیه ایران انجام نداده چندین و چند اقدام ضد ایرانی دیگر را همزمان با جاری بودن مذاکرات وین در دستور کار قرار داده است.
تحلیلگران میگویند سیاست تأکید بر دیپلماسی در کنار اقدامات ضد ایرانی و تداوم فشار بر ایران، بخشی از سیاست «فشار هوشمند» است که بایدن گفته قصد دارد آن را علیه ایران در دستور کار قرار دهد.
«جو بایدن»، سپتامبر 2020 قبل از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در مقالهای در «سیانان» محورهای سیاستش در قبال ایران و برجام را شرح داده تصریح کرد روش «فشار حداکثری» که دونالد ترامپ در پیش گرفته فاقد قابلیتهای لازم برای مهار ایران در زمینههای هستهای، منطقهای و موشکی است، لذا لازم است روشی هوشمندانهتر برای مقابله با تهران بهکار گرفت.
جان کلام بایدن در آن مقاله این است که سیاست ترامپ بهجهت آنکه آمریکا را از متحدان اروپاییاش دور میکند توان اجماعسازی علیه ایران را ندارد و لازم است واشنگتن، از اتحادی که در نتیجه اجرای برجام میان آمریکا و متحدان و شریکانش ایجاد میشود بهعنوان اهرم فشار بر ایران جهت تغییر رفتارش در جهت مطلوب واشنگتن و رسیدن به برجامهای بعدی استفاده کند.
همین سیاست بعد از ورود بایدن به کاخ سفید نیز اعلام شد. اعضای تیم بایدن در روزها و هفتههای گذشته بارها این عبارات را تکرار کردهاند که واشنگتن قصد دارد به برجام برگردد و این بازگشت را سکویی برای همکاری با متحدان و شریکانش جهت قویتر کردن و طولانی کردن توافق و رسیدن به توافقی جدید برای حلوفصل مسائل مربوط به برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران قرار دهد.
از مجموع این اظهارات، کنار نحوه رفتار تیم بایدن و همچنین نگاه آمریکاییها بهطورکلی به مقوله مذاکرات (که در ادامه درباره آن توضیح خواهیم داد) میتوان استنباط کرد که «فشار هوشمندانه» قرار نیست سیاستی عقلانیتر با میزان زورگویی کمتر نسبت به «فشار حداکثری» باشد بلکه قرار است با رفع نقائص آن در جهت یارگیریهای بیشتر برای زورگویی باکیفیتتر و احتمالاً نتیجهبخشتر حرکت کند، میتوان گفت همه اختلاف بایدن و ترامپ در سیاستشان در قبال ایران به همین خلاصه میشود.
در این گزارش نگاهی انداختهایم به برخی از اقدامات ضد ایرانی دولت بایدن همزمان با تأکید دولت این کشور بر دیپلماسی در قبال ایران.
کارگروه ضد ایرانی با رژیم صهیونیستی
دولت آمریکا یک کارگروه مشترک با رژیم صهیونیستی را که قبلاً در دوره اول ریاستجمهوری «باراک اوباما» برای هماهنگی سیاستها ضد ایران تشکیل شده بود احیا کرده و جلساتی را در قالب آن برگزار کرده است.
ریاست این کارگروه را مشاوران امنیت داخلی دو طرف یعنی «جیک سالیوان» از طرف آمریکا و «مئیر بنشابات» از طرف رژیم صهیونیستی به عهده دارند. مقامهای ارشد نهادهای امنیتی، دیپلماتیک و اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل اعضای این کارگروه را تشکیل میدهند.
پایگاه آکسیوس حدود چهل روز پیش گزارش داد در نخستین نشست مشورتی میان مقامهای آمریکا و رژیم صهیونیستی دو طرف به توافقاتی در قبال ایران دست پیدا کردند.
مقامهای اسرائیلی به پایگاه آکسیوس گفتهاند که از نتایج رایزنیها در این نشست خشنود هستند و امیدوارند که با گذشت زمان و پابرجا ماندن تحریمهای آمریکا، ایرانیها گام نخست را بردارند و با دادن امتیاز موافقت کنند. یکی از نتایج این نشست مشورتی، توافق بر سر تشکیل یک تیم ویژه با مأموریت تبادل اطلاعات در خصوص برنامه هستهای ایران بود.
انتصاب معمار تحریمها
«رابرت مالی»، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران چند ماه پیش، «ریچارد نفیو» که از او به عنوان معمار اصلی شبکه تحریمها علیه ایران به یاد میشود به عنوان معاون خود منصوب کرده است.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند هدف بایدن از آوردن ریچارد نفیو به دولت، با توجه به سوابق و نظراتی که او در حوزه تحریمها دارد، رفع نمادین و کاغذی تحریمها، حین حفظ فشار آن بر ایران است.
آنچه این فرضیه را تقویت میکند تأکید مقامهای دولت بایدن در روزهای اخیر بر عدم رفع تمامی تحریمها علیه ایران است. عدم لغو تمامی تحریمها -آنطور که از تجربه اجرای برجام در دوران ریاستجمهوری اوباما هم پیدا است- موجب خواهد شد فضا و ساختار تحریمها حفظ شده و رفع تحریم به یک اقدام نمادین و صرفاً روی کاغذ، بدون آثار عملی تبدیل شود. چنانکه از سابقه رفتارهای گذشته آمریکا پیدا است این کشور ابزارهای اقتصادی، سیاسی و حقوقی متعددی را بهکار میگیرد که حتی در صورت رفع حقوقی تحریمها، باز هم بتواند مانع از انتفاع اقتصاد ایران شود.
ناگفته پیدا است که طرف آمریکایی به دنبال آن است تا آنجا که امکان دارد رفع تحریمها علیه ایران از حالت واقعی و عملی فاصله گرفته و به حالت نمایشی و نمادین نزدیک شود تا بتواند از همین مسئله به عنوان اهرم فشاری بر ایران برای باز کردن باب مذاکرات آتی با استفاده کند. به نظر میرسد مأموریت ریچارد نفیو در دولت بایدن، کمک به همین موضوع است.
راهبرد پلیس خوب-پلیس بد با کنگره
قانونگذاران آمریکایی به عنوان بخشی از راهبرد «پلیس خوب-پلیس بد» بارها با ارسال نامههای مختلف به دولت بایدن خواستار تشدید فشارها و تحریمها علیه ایران شدهاند.
در تازهترین مورد، هفته گذشته 220 عضو کنگره آمریکا با معرفی قطعنامهای به بهانه حمایت از آنچه «خواست مردم ایران برای جمهوری دموکراتیک، سکولار و غیرهستهای ایران» عنوان کردهاند، از دولت جو بایدن خواستند مواضع سختی علیه جمهوری اسلامی اتخاذ کند.
معرفی این قطعنامه بخشی از اقدامات ضد ایرانی قانونگذاران کنگره آمریکا است. این نمایندگان، تا کنون چندین طرح و نامه برای تشدید فشارها علیه ایران معرفی کردهاند. به عنوان مثال، در روزهای گذشته کمیته مطالعاتی جمهوریخواهان کنگره از طرحی رونمایی کرده که خواستار ادامه فشار حداکثری علیه ایران است.
مانعتراشی در آزادسازی داراییهای ایران
دولت آمریکا از روابطش با کره جنوبی حداکثر استفاده را کرده و در آزادسازی داراییهای بلوکهشده ایران در سئول مانعتراشی کرده است. البته کره جنوبی در ماههای گذشته در نتیجه فشارهای مکرر تهران، مبلغ اندکی از پولهای بلوکهشده ایران که رقمی کمتر از 20 میلیون دلار را شامل میشود را برای خرید دارو و تجهیزات پزشکی آزاد کرد. با این حال، این رقم فرسنگها با میزان بدهی کره جنوبی فاصله دارد و سئول تا کنون ارادهای برای تسویه آن نشان نداده است.
علت کارشکنیهای اینچنینی کره جنوبی تبعیت سئول از سیاستها و تحریمهای آمریکا عنوان شده است. کره جنوبی از متحدان نزدیک آمریکا در منطقه است و در عین حال در چند دهه اخیر، از طرفهای تجاری اصلی ایران بوده، اما نتوانسته توازن را میان حفظ روابط با ایالات متحده و بازنگه داشتن مسیر تجارت با ایران حفظ کند.
«آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا روز چهارشنبه 10 مارس (20 اسفند) اعلام کرد که با آزادسازی پولهای ایران در کره جنوبی پیش از آنکه جمهوری اسلامی به تعهدات برجامیاش بازگردد، مخالف است.
این در حالی است که ایران اعلام کرده بود قصد دارد بخشی از این منابع مالی را برای پرداخت بدهی خود بابت حق عضویت در سازمان ملل متحد و همچنین خریداری واکسن کرونا از طریق طرح «کواکس» هزینه کند.
خرابکاریهای هستهای با رژیم صهیونیستی
دولت آمریکا به موازات فشارهای دیپلماتیک در عرصه اقتصادی و دیپلماسی، از اهرم های امنیتی برای به ثمر رساندن تلاش های خود در پشت میز مذاکره استفاده میکند.
چند هفته پیش در پی اقدامی خرابکارانه در سایت هستهای نطنز که آقای علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران آن را «تروریسم هستهای» توصیف کرده، حادثهای در یک بخش از شبکه توزیع برق تاسیسات هستهای غنیسازی نطنز به وقوع پیوست.
اگرچه مسئولان اعلام کردهاند که این واقعه هیچ صدمات انسانی و آلودگی به دنبال نداشته است، امّا نگاهی فنی به موضوع مشخص میکند که خرابکاری در شبکه توزیع برق با هدف آسیبرساندن جدی به دستگاههای غنیسازی ایرانی انجام شده است. اقدامی که پیشتر هم آمریکاییها و صهیونیستها با نفوذ دادن ویروس استاکسنت در تاسیسات نطنز به دنبال انهدام سانتریفیوژها بودند اما موفق به این کار نشدند.
تیرماه سال گذشته نیز انفجاری در سالن ساخت سانتریفیوژها در نطنز رخ داد که در آن واقعه نیز صهیونیستها به صورت غیرمستقیم مسئولیت آن را پذیرفتند. علاوه بر اقدامات خرابکارانه ای که ذکر آن رفت، دلایل فراوانی وجود دارد که ترور دانشمند بزرگ هستهای و دفاعی ایران شهید فخریزاده در آذرماه سال گذشته و نیز ترورهای دیگر دانشمندان در سالهای گذشته نیز به دست صهیونیستها رخ داده است.
البته، هر نوع تحلیلی که این حملات را صرفاً به صهیونیستها نسبت دهد و از نقش آمریکا غفلت کند تحلیلی به دور از واقعیت است. ژنوم سیاسی آمریکا و رژیم صهیونیستی یکی است و این رژیم از بدو تولد همواره مورد حمایت 100 درصدی تمامی روسای جمهوری آمریکا اعم از دموکرات و جمهوریخواه بوده است و تفکیک آمریکا-رژیم صهیونیستی به خصوص در اقداماتی از این دست سادهانگاری سیاسی است.
از جمله دیگر دلایلی که فرضیه مشارکت آمریکا در این حمله را تقویت میکند این است که رویداد نطنز کاملاً در راستای منافع مذاکراتی دولت آمریکا است و میتوان انتظار داشت که با هدف پایین آوردن دست ایران در مذاکرات، از طریق خرابکاری در مسیر پیشرفتهای هستهای طراحی شده باشد.
خبرنگار کانال 13 تلویزیون رژیم صهیونیستی هم رضایتمندی مقامهای آمریکایی از وارد آوردن خسارت به تأسیسات نطنز را مورد تأیید قرار داد. او نوشت: «بدون ظرفیت غنیسازی در نطنز طی ماههای پیش رو، ایران اهرم فشارش در مذاکرات را از دست میدهد. مقامهای آمریکایی در کانالهای اطلاعاتی و امنیت ملی رضایت خود را از خسارت واردشده به این تأسیسات ابراز کردهاند.»
توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که انتصاب فردی با سوابق دیپلماتیک مانند «ویلیام برنز» به سمت رئیس سازمان سیا در دولت بایدن را میتوان در راستای تلاش دولت آمریکا برای بهرهگیری از رویدادهای امنیتی در حوزه دیپلماسی تعبیر و تفسیر کرد.
چند روز پیش «دنیس راس»، مشاور «باراک اوباما»، رئیسجمهور اسبق آمریکا هم در یادداشتی در روزنامه واشنگتنپست از اقدامات خرابکارانه رژیم صهیونیستی در سایت نطنز دفاع کرده و نوشته این اقدام در راستای منافع مذاکراتی آمریکا است.
او نوشته بود این اقدام اولا برای دولت بایدن زمان میخرد تا برای رسیدن به تفاهم با ایرانی ها احساس عجله نکند. دوم اینکه اگر ایرانیها باور داشته باشند که آمریکا از مسئله با خبر بوده و کاری برای جلوگیری از آن انجام نداده، این برایشان حاوی این پیام خواهد بود که ایالات متحده هزینه اقدامات ایران را افزایش خواهد داد و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از این اقدامات جلوگیری خواهد کرد.
برنامه 18 میلیارد دلاری برای مقابله با برنامه موشکی ایران
بلومبرگ گزارش داده وزارت دفاع آمریکا قصد دارد حدود 18 میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه و تولید یک سامانه دفاعی جدید بهمنظور مقابله با موشکهای که ممکن است از ایران و کره شمالی به سمت آمریکا شلیک شوند، هزینه کند.
بر اساس این گزارشها، تیمهایی به رهبری دو شرکت نظامی لاکهید مارتین و نورثروپ گرومن رقمی در حدود 13.1 میلیارد دلار برای فاز تحقیق و توسعه یک سامانه دفاعی نسل جدید دریافت خواهند کرد.
برآورد میشود که در فاز تولید این سامانه دفاعی جدید نیزز 2.3 میلیارد دلار هزینه شود و در نهایت 2.3 میلیارد دلار دیگر نیز به هزینههای پشتیبانی تخصیص یابد.