روابط ترکیه و آمریکا پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ وارد روند پر فراز و نشیبی شد. بحث مداخله واشنگتن در کودتای ۱۵ جولای ترکیه و بازنگرداندن فتح الله گولن به عنوان عامل اصلی این کودتا از سوی دولت دموکرات آمریکا، به عنوان نقطه آغاز تنش دو کشور مطرح میشود.
از طرفی تمایل بیشتر دولت آنکارا به توسعه روابط خود با مسکو و خرید سامانه اس -۴۰۰ موجب خشم واشنگتن در چند سال اخیر شده است. به طوری که طرح تحریم کاتسا علیه ترکیه را در دستور کار خود قرار داده است.
اما از طرفی با اینکه چند ماهی هست که جو بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا قدرت سیاسی کشور را به دست گرفته اما هیچ تماسی میان او و رجب طیب اردوغان صورت نگرفته است و کارشناسان این موضوع را به عنوان نشانههای تداوم روابط تنش زا میان دو کشور عنوان میکنند.
خبرنگار مهر با هدف بررسی ابعاد روابط ترکیه و آمریکا گفتگویی را با «مهمت علی گوللر» نویسنده و روزنامه نگار مطرح تُرکیه ای و مقاله نویس روزنامه جمهوریت نزدیک به حزب جمهوریت خلق ترتیب داده است که در ادامه از نظر میگذرد:
*با اینکه چند ماهی هست که جو بایدن در کرسی ریاست جمهوری آمریکا نشسته است هنوز هیچ تماس و یا دیداری میان اردوغان و او برقرار نشده است. برخی از رسانههای آمریکایی این موضوع را به عنوان «معامله بی صدا» تحلیل میکنند. دلیل برقرار نشدن تماس میان جو بایدن و اردوغان چیست؟
بدون شک فردی که کرسی ریاست جمهوری آمریکا را بدست میآورد بسیار مهم است که در ابتدا با چه کسی تماس میگیرد. زیرا این موضوع نشان دهنده برنامه سیاسی آن دولت است. مثلاً دیدارهای باراک اوباما در آن دوران با دولت مصر و ترکیه حاوی پیام پیشبرد «الگوی مشترک سیاسی» بود.
اگر بایدن هنوز با اردوغان تماس نگرفته است پیام شفاف آمریکا به ترکیه است که نشان از وجود چالشهای فراوان در روابط دوکشور است. بایدن مشخص کرد که همانند ترامپ خط ارتباطی مستقیم با اردوغان نخواهد داشت.
در واقع دیدارهای «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا با «ابراهیم کالین» سخنگوی ریاست جمهوری ترکیه و دیدار آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا با همتای ترکیهای او یعنی مولود چاووش اوغلو لیست مهمترین عناوین برای مذاکره میان دو کشور را مشخص کرده است.
آمریکا با آغاز روند دیدارها در سطح پایینتر میخواهد این موضوع را بسنجد که ترکیه در کدام موضوعات تعامل بیشتر و در کدام موضوعات موضع سختتری دارد.
*در دوره ریاست جو بایدن در ایالات متحده، تنشها در روابط ترکیه و آمریکا افزایش پیدا کرده است. در صورتیکه سامانه موشکی اس ۴۰۰ غیر فعال نشود، تحریمهای کاتسا عملیاتی خواهد شد. گامهای احتمالی ترکیه در مقابل این موضوع چه خواهد بود؟
اخیراً آنکارا دو رویکرد در این موضوع داشته است. از یک طرف «خلوصی آکار» از به کارگیری مدل «گیریت» (استفاده از موشکها در زمانی که تهدیدی کشور را مورد هدف قرار دهد و یا در زمان برگزاری رزمایشها استفاده شود) سخن گفت اما از سویی کالین این موضوع را تکذیب و سپس اعلام کرد که از این مدل استفاده نخواهد شد. بدون شک این قسمتی از سیاست زیگزالی حزب عدالت و توسعه است.
بعید می دانم موشکهای اس -۴۰۰ طبق خواست آمریکا به طور کامل غیر فعال شود اما احتمال سازش بین دو کشور با شرط استفاده از این سیستم فقط در رزمایشهای نظامی وجود دارد که این امر برای ترکیه یک عقب نشینی محسوب میشود زیرا اس -۴۰۰ صرفاً برای ترکیه یک سلاح نیست بلکه همانند بستری برای عنوان استقلال سیاسی ترکیه در جبهه آتلانتیک است. همچنین موضوع اس -۴۰۰ همانند سمبلی است تا ترکیه نشان دهد که برای حل مسائل منطقه در تلاش برای همکاری با ایران و روسیه است.
اما با توجه به نیاز ترکیه و تلاش حزب عدالت و توسعه برای ماندن در قدرت سیاسی کشور مجبور به سازش با آمریکا و عقب نشینی در موضع خود است.
*آمریکا قصد تاسیس پایگاهی نظامی در منطقه میانی ترکیه، عراق و سوریه را دارد. آیا این موضوع منافع ترکیه را تحت تاثیر قرار نخواهد داد؟
این موضوع منافع ترکیه و حتی ایران را هم تحت تاثیر قرار میدهد. از طرفی منافع سوریه و عراق را هم قطعاً متاثر خواهد کرد. حضور آمریکا در منطقه میانی ترکیه، سوریه و عراق از بعد تاثیر گذاری در منافع ترکیه را میتوان اینگونه تحلیل کرد که آمریکا در پی راهی برای اتحاد شمال عراق و شمال شرقی سوریه از نظر هدف ایجاد یک کریدور کُردی است.
از منظر تاثیر گذاری در منافع ایران نیز میتوان چنین تحلیل کرد که آمریکا در تلاش است تا با ایجاد چنین پایگاهی مانع ارتباط ایران با سوریه شود. بنابراین این اقدام، ترکیه و ایران را بیشتر کنار هم و متحدتر خواهد کرد. برای همین نمیبایست ترکیه و ایران اختلاف نظری در موضوع عراق داشته باشند زیرا اختلاف نظر دو دولت به نفع واشنگتن خواهد بود.
در نهایت موضوع اصلی این است که ترکیه، عراق، سوریه و ایران اگر گرد هم بیایند دیگر بستری برای بازیگری آمریکا در منطقه نخواهد بود.
*اخیراً شاهد تحرکات آمریکا در مدیترانه شرقی هستیم. دلیل ورود واشنگتن به موضوع مدیترانه شرقی چیست؟
در مدیترانه شرقی مبارزه سیاست انرژی و حق حاکمیت وجود دارد. آمریکا در تلاش است از منطقه بالتیک یک خط گسترده ایجاد کند که این خط با عبور از اوکراین، غرب دریای سیاه را از طریق بلغارستان و رومانی قطع کرده و با دربرگرفتن یونان و اژه تا کرت و مدیترانه شرقی ادامه پیدا کند.
اهداف واشنگتن ایجاد جبهه مخالف گسترده علیه مسکو است. آمریکا سعی دارد روسیه را به عنوان یک تهدید بزرگ نشان دهد تا اینگونه اتحادیه اروپا را به همکاری وادار و در نتیجه روابط در جبهه آتلانتیک را ترمیم کند.
آمریکا با ورود مستقیم به مساله مدیترانه شرقی قصد دارد شرایطی در این بستر دریایی ایجاد کند تا اروپا با تامین انرژی گازی خود از حالت وابستگی انرژی به روسیه خارج شود.
قطعاً آمریکا در ابتدا به خاطر منافع خود و سپس اسرائیل و بعد هم بخاطر منافع یونان و قبرس جنوبی در مدیترانه شرقی حضور دارد. با اینکه ترکیه طولانیترین ساحل را در مدیترانه شرقی دارد اما آمریکا قصد محصور کردن ترکیه در مدیترانه را دارد. دولت آنکارا اشتباهات زیادی در این سالها داشته است که موجب شده آمریکا با سهولت این هدف را پیش ببرد.
آنکارا برای خروج از این انحصار، توافقاتی با لیبی امضا کرد اما برای خروج از این شرایط نیاز به همکاری با دیگر دولتهای حوزه مدیترانه شرقی دارد. مثلاً کشور مصر میتواند یکی از این دولتها جهت همکاری باشد. این تنها راه خروج از انزوای ترکیه در مدیترانه شرقی به خصوص در میز مذاکره است.