قانون جاستا عربستان را نیز هدف قرار گرفته است، چرا که بیشتر عاملان این حملات عربستانی بوده و علاوه بر آن، مسئولان حکومتی سعودی نیز در این کار دست داشتند. این قانون به دلیل وجود منافع در روابط ریاض و واشنگتن، پس از گذشت 20 سال هنوز اجرا نشده، اما به عنوان کارتی در دست واشنگتن، در صورت نیاز برای مقابله با عربستان از آن استفاده می شود. این مسئله در ماجرای خاشقچی نیز صادق است که گفته می شود ولیعهد عربستان محمد بن سلمان در ترور وی دست داشته است.
دولت آمریکا (به واسطه داشتن روابط متحدانه با ریاض) صراحتا گفت که بن سلمان را مجازات نخواهد کرد، اما افزود که حق "اعمال مجازات در صورت نیاز" را برای خود محفوظ می داند. این جمله به طور خلاصه ماهیت روابط آینده میان طرفین را بازگو می کند.
برای آمریکا
دولت های مختلف آمریکا در روابط با کشورهای خاورمیانه بخصوص عربستان تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. دولت بایدن نیز تنها در روش خود با دولت ترامپ متفاوت است. درحالیکه ترامپ در معامله خود با سعودی ها صریح و بی پرده بود، بایدن در محافل عمومی بر سیاست محافظه کارانه تری تکیه کرده و تلاش می کند آن را با عناوینی مثل حقوق بشر و آزادی تغذیه کند. وی تا جایی که می تواند از ولیعهد عربستان باجگیری خواهد کرد و برای فعال نکردن مجازات ها علیه او، حق السکوت دریافت خواهد کرد. بایدن فرصت گزارش سی آی ای درمورد خاشقچی را نیز نمی سوزاند بلکه از آن تا جایی که می تواند بهره برداری خواهد کرد.
برای عربستان
موضع رسمی و رسانه ای عربستان درمورد گزارش خاشقچی کاربردی جز مصرف رسانه ای ندارد و چیزی را تغییر نخواهد داد.عربستان در مواضع رسانه ای خود گزارش را رد کرده و درخواست بازگشت به روابط با واشنگتن را داشته و واشنگتن را تهدید کرده بود. اما اگر در این مواضع جدی بود سفیر آمریکا را از ریاض اخراج می کرد، همانطور که سفیر کانادا را به دلیل ساده تری در قضیه خاشقچی و صرفا به دلیل انتقاد از وضعیت حقوق بشر عربستان، اخراج کرده بود.
آنچه ولیعهد سعودی قادر به انجام آن است تلاش برای تماس با کاخ سفید و درخواست دیدار با بایدن است. یا اینکه در ازای عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی، از این رژیم درخواست میانجی گری کند.
حذف بن سلمان از قدرت ثمره ای نخواهد داشت، چرا که ماندن وی برای بایدن سودبخش تر است. به این شرط که ولیعهدی ضعیف و بی اراده باقی بماند و برای جلوگیری از مجازات شدن، هرآنچه کاخ سفید از او می خواهد به آمریکایی ها تقدیم کند.
بن سلمان دستکم مجبور است که رویای سلطنت خود را به تاخیر بیندازد و تا زمانی که اعتبارنامه های متعدد خود را به دولت جدید آمریکا نداده (آزادی فعالان سیاسی، عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، معاملات هنگفت اسلحه و غیره) به تاج و تخت فکر نکند.
ولیعهد سعودی با ابزارهای فشار دیگر نیز روبر خواهد شد. او وادار به آزاد کردن دو شاهزاده یعنی محمد بن نایف و احمد بن عبدالعزیز ،برجسته ترین رقبای خود برای سلطنت، خواهد شد. سعد الجبری و اسرار پنهانی که از بن سلمان می داند نیز ابزار فشار دیگری علیه او به شمار می آید.
خطرناک ترین احتمال برای بن سلمان این است که شخص دیگری از خاندان حاکم بتواند پیشنهاد بزرگ تری به آمریکایی ها بدهد و وی را سرنگون کند.
بایدن با مسئول دانستن بن سلمان در ترور خاشقچی خود را در وضعیت خاصی قرار داده است. بنابراین هرچه برای مجازات نکردن او بهانه تراشی کند، باز هم در مقابل رای دهندگانش و اعلام حکومت آمریکا مبنی بر مجازات مسئولان عربستان ازجمله ولیعهد این کشور، مسئول خواهد بود. لذا تلاش خواهد کرد تا حداکثر استفاده را از این موضوع ببرد و بعید نیست سناریویی طراحی کند که در آن ولیعهد را سرنگون کرده و مرحله ای جدید در عربستان و روابط آن با واشنگتن ایجاد کند که ماهیت "پیمان کوینسی" را بر مبنای پرداخت نفت و پول در برابر تامین امنیت حفظ کند.