گفت و گوی ما با انوش معظمی ،بازیگر نقش های منفی در سینما و تلویزیون به بهانه حضور در جشنواره فجر را در ادامه می خوانید:
«حرمله» سریال « مختارنامه » و «شمر» فیلم سینمایی « رستاخیز » را که حتماً می شناسید، همان بازیگر بلند قامت که با آن هیبت و شکل و شمایل برخلاف نقشهای منفی که داشته، قلبی مهربان دارد و بازیگر باتجربه ای است. انوش معظمی اهل بروجرد، در رشته بازیگری تحصیل کرده و سال ها خاک صحنه خورده است. با او که به تازگی بازی اش در مستند نمایش «سرباز»، درباره سردار سلیمانی به پایان رسیده، به بهانه بازی اش در نقش های منفور، گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید.
امسال با فیلم « تکتیرانداز » در جشنواره فجر سی و نهم حضور دارید. آیا این حضور کم، به این دلیل است که چندان به مدیوم تصویر علاقهمند نیستید یا برای بازی دعوت نمی شوید؟
اندکی راجع به خودم سخت گیر شده ام. امسال تابستان تا اوایل پاییز پنج پیشنهاد بازی را رد کردم که دلایل مختلفی دارد؛ با سناریو ارتباط برقرار نمی کنم، گاهی اوقات خیلی ضعیف است و نقشی را که به من پیشنهاد می دهند، نمی پسندم.
با این توضیحات نقش تان در «تکتیرانداز» چه معیارهایی داشت که آن را پذیرفتید؟
در گذشته چند پیشنهاد همکاری با علی غفاری ،کارگردان داشتم که قسمت نشد و یکباره پیشنهادی برای «تکتیرانداز» به من داده شد که نقش یک تک تیرانداز عراقی بود. سناریو را نخواندم و با این تعاریف، بازی در فیلم را پذیرفتم و پشیمان هم نیستم، هرچند نقش من کوتاه است و ظرفیت پرداختن به شخصیت را ندارد، بازی در «تکتیرانداز» تجربه خوبی برایم بود. دوست داشتم در این پروژه جنگی بازی کنم و حتی در پلانی کوتاه دیده شوم. مطمئن بودم که فیلم به لحاظ فرمت کاملاً حرفه ای خواهد شد و هر چند نقش ام کوتاه باشد دیده خواهم شد. مرحوم مهدی فتحی حدود 20 سال پیش به من گفت که یادت باشد نقش به متراژ نیست، گاهی می بینی در یک پروژه فقط در چند پلان بازی می کنی اما باعث میشود دریچه های تازه ای به سمت تو باز شود و دیده شوی.
با توجه به بازتاب های متفاوت فیلم در فضای مجازی، فکر می کنید «تکتیرانداز» در بخشهای مختلف بتواند سیمرغ بگیرد؟
به نظرم ظرفیت دریافت سیمرغ در چند رشته همچون تدوین، موسیقی، بازیگری، جلوه های ویژه و همین طور کارگردانی را دارد، البته به فیلم های دیگر جشنواره و نظر هیئت داوران برمی گردد.
شما در دو نقش مهم، منفور و ماندگار بازی کرده اید؛ اولی نقش حرمله در «مختارنامه» و دیگری شمر در «روز رستاخیز»، می خواهم بدانم چه تفاوت هایی بین نقش های تاریخی و نقش تک تیرانداز بعثی وجود دارد؟
معتقدم این نقش ها هم وجه تمایز به لحاظ فرمت و ظاهرشان در جغرافیا و هم وجوه مشترکی به لحاظ فکری دارند. این ها نیروهای مخالفی هستند که در مقابل نیروهای خیر قرار میگیرند و این وجه مشترک آن هاست و به لحاظ زمانی، مکانی و تاریخی وجه تمایز دارند. بازیگر به این مسائل فکر میکند، از مجموع آن ها نتیجه میگیرد، روی خودش کار میکند و آن را ارائه میدهد. حالا این تفاوت چقدر در مدیومی که کار کرده ایم دیده می شود، قضاوتش با تماشاگران است، در عین حال شما در بعضی از نقش ها فرصت آن چنانی نداری که هنرت را بروز دهی. در «تکتیرانداز» خیلی تلاش کردم در همان فرصت کوتاه جوهر نقش را بیرون بکشم و حالا قضاوت با تماشاگران است.
در فیلم «تکتیرانداز» چه صحنه هایی شما را تحت تاثیر قرار داد؟
خیلی فرصت نکردم که سر لوکیشن حاضر شوم و همه سکانس ها را ببینم، اما آن چه برایم مهم بود، خودزنی بعثی ها بود که وقتی از تکتیرانداز ایرانی رودست می خوردند، به شدت تنبیه و توسط خود بعثی ها اعدام می شدند.
بعضی ها معتقدند که بازی در نقش های منفور به جسم و روح آدم آسیب می زند. می خواهم بدانم با توجه به این که بیشتر پیشنهادهای تان بازی در این گونه نقش هاست، شما هم درگیر چنین آسیب هایی شده اید؟
با احترام به نظراتی که در این خصوص داده میشود، با این اظهارنظرها کاملاً مخالف هستم. معتقدم بازیگری حرفهای نیست که یک بازیگر تحت تاثیر نقش اش دچار ضایعه روانی شود. من این گونه یاد گرفته ام که به همان قدرت و سرعتی که در نقش فرو می روم همان طور بتوانم از آن جدا شوم و اصلاً روی من تاثیر نگذارد. گاهی می بینید نقشی به لحاظ هنری آن قدر برای بازیگر جذاب است که در قالب شخصیت فرو می رود و خیلی خوب آن را انعکاس می دهد و تا مدت ها با شخصیت زندگی می کند.
قبول دارید که وقتی همه پیشنهادهای تان نقش های بدمن و منفور است، این موضوع نوعی راه رفتن روی لبه تیغ و تکرار نقش هاست؟
این سخن را می پذیرم و یکی از درد دل های خود من است. حتی رگه هایی از کمدی را در بازی ام دارم و شما در مجموعه «دندان طلا» دیدید که نقشی را بازی کردم که خیلی مورد توجه واقع شد. خیلی روی سن تئاتر نقش مثبت بازی کرده ام. این معضل سینمای ماست که اگر برچسب یک مدل نقش بر پیشانی ات بخورد ،دیگر تو را با آن گونه نقش می شناسند و کمتر پیشنهادهای متنوعی داری.
فکر می کنید قصه شهید «زرین تک تیرانداز» در جذب مخاطب در اکران عمومی تاثیر بگذارد؟
ان شاءا... از فیلم در گیشه استقبال خواهد شد.
در این برهوت نبود قهرمان در سینمای مان نمی دانم چه سیاست و نگرشی پشت اش است که کلاً قهرمان را در یکی دو دهه گذشته از سینما حذف کرده اند در صورتی که قهرمان در تار و پود درام و سینما تنیده شده است. فکر می کنم این زمین برهوت مستعد پذیرفتن این موضوع است و ان شاء ا... این فیلم بابی شود برای این که دوباره سینمای مان با قهرمان ها آشتی کند و در قالب های مختلف آن ها را ببینیم و الگوسازی کنیم. اکنون نیروها به سمت ملودرام های اجتماعی و روانی رفته اند و اگر هم یک قهرمان نیم بند وجود داشته باشد یا روانی است یا عصبی و با دنیا سر جنگ دارد. به نظرم مردم از این گونه ژانرها خسته شدهاند. وقت اش رسیده دوباره قهرمان پای خودش را به درام و سینمای ما باز کند. فکر می کنم «تک تیر انداز » سلسله جنبان این جریان است.