آزیتا حاجیان امسال با فیلم « خط فرضی » به کارگردانی فرنوش صمدی که اولین ساخته بلند این کارگردان به حساب میآید، در سیونهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. حاجیان که در این فیلم نقش مادر خانواده را برعهده دارد، یکی از نقاط قوت صمدی را در فراهم کردن فضای آرام برای بازیگران سر صحنه فیلمبرداری میداند.
آزیتا حاجیان همچنین همراهی مادر و پدر با دخترشان در فیلم برای دروغ گفتن را از روی ناچاری میداند و میگوید مادر و پدر دخترشان را حمایت نکردند و فقط در مسیری که انتخاب کرد، در کنارش بودند.
در ادامه گفتوگوی ما با آزیتا حاجیان را بخوانید.
همکاری با فرنوش صمدی چطور شکل گرفت؟
من از طریق علی مصفا ، برای همکاری دعوت شدم و بعد فیلمنامه را برایم فرستادند و از فیلمنامه هم خوشم آمد. یکجلسه هم با خانم صمدی درباره فیلمنامه صحبت کردیم و متوجه شدم که میتوان به او اعتماد کرد.
معمولا از فیلمسازان فیلم اولی حمایت میکنید؟
اگر فیلمنامهشان خوب باشد و اگر در مکالمات و جلساتی که با هم داریم، احساس کنم که میتوانم به آنها اعتماد کنم، چرا که نه.
شما در فیلم «خط فرضی» نقش مادر سارا را برعهده داشتید که به همراه پدر با سارا در دروغ گفتن همراهی کردید، در زندگی واقعی چقدر مادر و پدرها با فرزندشان در شرایط اینچنینی شریک میشوند؟
به نظرم همراهی مادر و پدر در فیلم منطقی میآمد. به دلیل اینکه سارا دچار بحران روحی و روانی شده بود. مادر خانواده نوهاش را از دست داد و حالا نگران این بود که دخترش را هم از دست بدهد. یعنی هم مادر از بین برود و هم بچه. ما مجبور بودیم در بحران روزهای اول مراقب سلامت روحی و روانی دخترمان باشیم. ممکن بود اگر مادر و پدر با دخترشان تقابل کنند و دختر احساس کند که هیچ حامیای ندارد، بحران روحی و روانیاش به یک سندروم غیرقابل حل تبدیل شود. در یکی از سکانسها میبینیم که مادر به دخترش میگوید از دامادم خجالت کشیدم. یعنی این انتخابی نبود که مادر و پدر در یک شرایط نرمال با دخترشان برای دروغگویی همدستی کنند. سارا در یک شرایط بحرانی بود و خودش ممکن بود از بین برود و بنابراین مادر و پدر هم در کنارش ماندند و همراهیاش کردند. به دلیل اینکه شرایط متعادلی نداشت. مادر و پدر از ابتدا با این موضوع که به دامادشان نگویند، موافق نبودند و درواقع مجبور شدند راهی که سارا انتخاب میکند را در کنارش باشند نه اینکه حمایتش کنند.
در زندگی واقعی هم از این دست مادرها را دیده بودید؟
وقتی سنات به سن من میرسد، بسیار زیاد زندگی را تجربه کردهای و خیلی اتفاقات و عکسالعملهای متفاوت را در اطرافت را دیدهای. من که هیچوقت نوه نداشتهام و بعد هم که این شرایطی که در این فیلم تجربه کردم را خدا را شکر هیچوقت در واقعیت تجربه نکردم اما فیلم « خط فرضی » به قدری برایم دردناک بود که واقعا نفسم بند میآمد. باور اینکه نوهام را از دست بدهم واقعا برایم آزاردهنده بود.
درباره همکاری با فرنوش صمدی هم توضیح دهید که چقدر در هدایت بازیگران تاثیر داشت؟
خانم صمدی به کارش مسلط بود و همچنین به شرایط حسی بازیگران توجه میکرد و محیط را به هیچ عنوان مخدوش و آلوده نمیکرد که به خواستهی خودش برسد. حواسش بود که این نقشها، نقشهای سخت و شرایط سختی هم برای ارائه حس بازیگران حاکم است. خانم صمدی به عوامل هم برای سکوت تاکید میکرد که تمرکز بازیگران بهم نریزد و این موضوع برای من خیلی جذاب بود که یک کارگردان تا این حد حفظ آرامش بازیگران برایش اهمیت دارد. همچنین متوجه میشود چقدر فراز و فرودهای حسیِ عمیق میتواند بازیگر را اذیت کند و چقدر باید این شرایط کنترل شود برای اینکه بازیگر بتواند بازیاش را ارائه کند.
درباره روند برگزاری جشنواره فیلم فجر هم توضیح دهید.
برگزاری جشنواره میتوانست خطرآفرین باشد و هنوز هم میتواند خطرآفرین باشد، علیرغم اینکه همه پروتکلهای بهداشتی رعایت میشود اما من فکر میکنم مردم باید سیستم ایمنی بدنشان را بالا ببرند و ویتامین د، ب و س را بخورند و همچنین از دمنوشها استفاده کنند که اگر بیمار شدند هم بدنشان انقدر قوی باشد که دچار این علائم حاد نشوند.