علیرضا تقوی نیا درباره دو راهی غرب و اسراییل در قبال ایران در کانال تلگرامی خود نوشت: شکست ترامپ و رفتن او از کاخ سفید بدون آن که ایرانی ها کوچکترین توجهی به درخواست هایش برای مذاکره داشته باشند، نماد شکست سیاست فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران بود.
دولت جدید دموکرات نیز به خوبی می داند که ادامه روند کنونی با توجه به مصوبات مجلس ، سخنان رهبر جمهوری اسلامی ، و احتمالا روی کار آمدن دولت جدید ایران که غرب با واژه محافظه کاران از آنها یاد می کند ، ناممکن خواهد بود.
زیرا با توجه به دست خالی دولت یهود در مولفه های قدرت مانند جمعیت بالا ، وسعت سرزمینی و ... یکی از راهبردهای ایالات متحده در منطقه غرب آسیا برقرار داشتن توازن قوای نظامی به نفع رژیم صهیونیستی به عنوان متحد استراتژیک آن کشور بوده و در دوره بایدن نیز این نقشه راه بی شک دنبال خواهد شد.
طی سال های اخیر در عمل برتری متعارف اسرائیل در عرصه نظامی به طور جدی زیر سوال رفته است اما قابلیت های نظامی نامتعارف این رژیم همچنان می تواند عامل بقای آن باشد.
با شروع غنی سازی ۲۰ درصد از سوی ایران و بردن مجتمع های غنی سازی به زیر کوهها که نابودی آن ها از طریق حمله هوایی متعارف را ناممکن کرده ، غرب در یک ۲ راهی دشوار و انتخاب بین بد و بدتر قرار گرفته است.
یا روند کنونی و مسیر ترامپ را ادامه داده و تحریم های ایران را با لطایف الحیل استمرار بخشد و در نتیجه با ایران هسته ای مواجه شود و برتری نامتعارف متحد اصلی خود را از بین رفته ببیند و توازن قدرت جدید در منطقه غرب آسیا را بپذیرد و یا تحریم ها علیه ایران را لغو کرده و منابع مالی این کشور را آزاد کند.
بایدن اگر ذره ای فراست داشته باشد، نیک میداند جمهوری اسلامی به دلایل مختلف نه دچار فروپاشی از درون می شود و نه با استمرار فشار رفتارش را مطابق خواست آمریکا تغییر خواهد داد و حمله نظامی نیز بدان ناممکن است.
از طرفی حس پیروزی جمهوری اسلامی بر ترامپ و سرمایه سیاسی ای که از نتیجه دادن مقاومت در برابر شدیدترین تحریم های اعمال شده آمریکا برای تهران به وجود آمده نیز نباید گذشت چرا که همین امر اعتماد به نفس سران تهران را برای مواجهه با دولت بایدن بالا برده است.
به دلیل همین پیچیدگی ها و اجبار غرب و رژیم صهیونیستی برای اتخاذ تصمیمات سخت ، جهان سیاست موضع گیری های متناقضی را از سوی مقامات رژیم صهیونیستی در خصوص حمله به ایران شاهد بود.
حمله رژیم صهیونیستی به ایران بدون ورود آمریکا به شدت شکست خواهد خورد و از طرفی دولت دموکرات نیز به هیچ عنوان حاضر به دخالت نظامی مستقیم علیه جمهوری اسلامی نیست و از سوی دیگر ایران نیز سال آینده به آستانه دستیابی به سلاح اتمی می رسد و همچنین با تداوم وضعیت کنونی ، شخصی متغایر با خواست غرب وارد عمارت پاستور خواهد شد.
در نهایت باید دید غرب کدام گزینه را در دستور کار قرار می دهد؛ کرنش در برابر ایرانی که در آستانه دستیابی به سلاح اتمی بوده و قابلیت تولید موشک های قاره پیما را نیز دارد یا لغو تحریم ها و آزاد کردن منابع مالی ایران ؟