یک سوزن به خود بزنیم و یک جوالدوز به دیگران

همه ما با انسان‌های منتقد در جامعه روبرو شده ایم که گاهی غرض ورزانه و گاهی بدون غرض ما و کار‌ها و رفتارهایمان را نقد کرده اند. امّا نکته‌ای که وجود دارد این است که اغلب مردم، آن چه را که دوست ندارند به خاطر آن نقد شوند درمورد دیگران نقد می‌کنند.

هر فردی شامل خصوصیات خوب و شگفت انگیز و نقایص زیادی است که نمی‌توان از آن فرار کرد.

درون همه ما یک نبوغ و فرشته و همچنین یک ظالم و جنایتکار بودن وجود دارد چرا که هیچ فردی در دنیا وجود ندارد که از انجام کار‌هایی که انجام داده است پشیمان نباشد، چون انسان در زندگی خود مرتکب اشتباه‌هایی می‌شود.

اما در میان تمام انتقاد‌هایی که انسان‌ها از یکدیگر می‌کنند افرادی هستند که هیچ استدلالی برای انتقاد‌هایی که می‌کنند ندارند با این حال، بسیاری از مردم طوری رفتار می‌کنند که گویی این طور نیست چرا که برخی از افراد بدون داشتن هیچ دلیل و حقی، به طور مداوم دیگران را قضاوت می‌کنند و همیشه آماده تهیه فهرستی دقیق و جزئی از ایراد‌های دیگران هستند و آن‌ها تا جایی پیش می‌روند که برای جلوگیری از تکرار و مرتکب شدن این اشتباهات، برای افراد مورد نقد قرار گرفته تعیین می‌کنند که چه کار‌هایی را باید انجام دهند و یا راهی برای غلبه بر نقص و اشتباه‌های خود پیدا کنند و آن‌ها هیچ یک از یک از کاستی و شکست‌های شما را تحمل نمی‌کنند.

وقتی انتقاد دائمی و شرورانه می‌شود، آن شخص احتمالا ارزیابی درستی از اشتباه‌های شما انجام نمی‌دهد و این موضوع احتمالا بیشتر شبیه مکانیسم دفاعی است که به عنوان " فرافکنی " شناخته می‌شود.

این افراد شما را مانند آینه می‌بینند و از چیز‌هایی درمورد شما انتقاد می‌کنند که دوست ندارند دیگران درمورد خودشان انتقاد کند.

اگر شما در خصوص اغلب مسائل به دبنال نقصی باشید حتی به اندازه کم هم شده است این نقص را پیدا خواهید کرد.

اگر به دنبال بهانه‌ای از کار‌های فرد بزرگی باشید مطمئنا آن را پیدا خواهید کرد و این موضوع اصلی است.

معمولا، افراد آن چه را که می‌خواهند ببینند و هر آن چه را که نمی‌خواهند در دیگران ببینند را مشاهده می‌کنند و معمولا این انتخاب با نحوه ارزیابی و درک خودشان ارتباط دارد.

اگر آن‌ها چیز‌های خوبی را در خود ببینند همین خوبی‌ها را در دیگران می‌بینند و برای بدی‌ها هم این طور هستند.

با این حال، برخی از افراد منتقد به سادگی، فقط بدی‌ها را در دیگران نمی‌بینند بلکه آن‌ها یک فرد یا گروهی از افراد را هدف ارزیابی خود قرار می‌دهند. چرا این اتفاق می‌افتد؟

یک سوزن به خود بزنیم و یک جوالدوز به دیگران

آن چه که درمورد خود دوست ندارند

فرد در خصوص خود نظری دارد که کاملا بی طرفانه و عینی نیست چرا که برخی از ویژگی‌ها در آن‌ها وجود دارد که به نظر آن‌ها غیر قابل قبول است.

به طور مثال؛ شاید آن‌ها خودخواهانه عمل می‌کنند حتی اگر آن‌ها به صورت متحدانه شروع به نصیحت کنند.

این افراد از جملاتی مانند "من از این که تنها شده‌ای احساس خیلی بدی دارم، اما متاسفانه فرصتی برای دیدن شما ندارم." استفاده می‌کنند.

آن‌ها خودشان را بخشنده و سخاوتمند می‌دانند، اما خودخواهی آن‌ها مانع از این کار می‌شود. در واقع، آن‌ها نمی‌دانند که صرفا به منافع خود اهمیت می‌دهند و نمی‌توانند به دیگران کمک خاصی کنند.

انتقاد اگر بدون هیچ گونه غرضی باشد به بهبود کار و رفتار افراد کمک می‌کند، اما اگر غرض ورزانه باشد و حسادت در آن وجود داشته باشد نه تنها باعث پیشرفت نمی‌شود بلکه ضعیف شدن عملکرد‌های فردی و گروهی را به همراه دارد.