در نظرسنجی اخیر حدود ۴۶.۸ درصد از مردم آمریکا معتقد نیستند که ترامپ باید درباره آنچه در این کشور انجام داده است پاسخگو باشد؛ در واقع اینها همان افرادی هستند که در انتخابات ۲۰۲۰ به او رای دادند.
تقریباً چهل سال پیش، جیمز کیو ویلسون دانشمند علوم سیاسی و جورج کلینگ، جرم شناس، چنین تحلیل کردند که پنجره شکستهای که در یک جامعه بدون مراقبت رها میشود، حاکی از آن است که کسی به شکستن پنجرهها در آنجا اهمیت نمیدهد، نتیجه شکسته شدن پنجره دعوت به پرتاب سنگ بیشتر و شکستن پنجرههای بیشتر است.
نظریه «پنجره شکسته» منجر به اجرای قانون خودسرانه در جوامع فقیر شده است؛ اما مقامات آمریکایی بدون اینکه مجازات شوند، پنجرههای بزرگ را میشکنند.
در سال ۲۰۰۸، وال استریت تقریباً اقتصاد را نابود کرد. در حالیکه میلیونها آمریکایی شغل، پس انداز و خانه خود را از دست دادند، هیچ مدیر اجرایی وال استریت هرگز به زندان نرفت.
در سالهای اخیر مدیران ارشد داروسازی پردو همراه با خانواده ساکلر، از خطرات اکسی کانتین آگاه بودند، اما هیچ کاری نکردند. مدیران بانک ولز فارگو، کارمندان بانک را وادار کردند تا از مشتریان کلاهبرداری کنند، مدیران شرکت بوئینگ نتایج آزمایشاتی را که نشان میداد هواپیمای ۷۳۷ Max Jetliner ناامن است، پنهان کردند، رؤسای پلیس در سراسر آمریکا نگاه نژادپرستی داشتند، زیرا پلیس تحت فرماندهی آنها بارها و بارها سیاه پوستان آمریکایی بیگناه را کشت؛ اینها پنجرهها شکسته رها شده در جامعه هستند.
ضربه ترامپ با استفاده از یک توپ به با ارزشترین پنجره یعنی دموکراسی آمریکا
چطور مشاوران ویژه میتوانند مانع تحقیقات درباره جرائم یک رئیس جمهور شوند، یا یک رئیس جمهور مقامات خارجی را وادار کند تا رقبای سیاسی را زمین بزنند، بازرسان عمومی، به رئیس کل قوه مجریه اجازه دهند تا از احضارهای کنگره امتناع ورزد، اینترنت را مملو از اطلاعات جعلی درباره مخالفان خود کند، حاضر به انتشار اظهارنامههای مالیاتی خود نباشد، مطبوعات را به رسانههای جعلی و دشمنان مردم متهم کرده و از ریاست جمهوری خود کسب درآمد کند؛ این جرائم در حالی رخ داده است که باز هم تقریبا نیمی از رای دهندگان به انتخاب مجدد او رای دادهاند.
یک رئیس جمهور همچنین میتواند در مورد نتایج انتخابات دروغ بگوید بدون اینکه شواهدی بر ادعایش داشته باشد و با این حال، طبق نظرسنجیها، اکثریت قریب به اتفاق کسانی که به او رأی دادهاند او را باور دارند.
بخششهای اخیر ترامپ باعث شکستن شیشههای دو جداره شده است
او نه تنها هنجارهای عفو ریاست جمهوری را که معمولاً به دلیل رفتار خوب یک مجرم پس از محکومیت و تحمل مجازات، اعطاء میشود، درهم شکسته است، بلکه افرادی را که خود پنجرهها را خرد کردهاند، عفو کرده و با بخشش آنها، آنها را نسبت به اعمالشان بیپاسخ دانسته است.
این شامل دستیارانی است که به جرم دروغ گفتن به FBI و تهدید شاهدان بالقوه به منظور محافظت از او محکوم شدهاند، پدر دامادش که به جرم فرار مالیاتی، دستکاری شواهد، مشارکت در انتخابات غیر قانونی و دروغ گویی به کمیسیون انتخابات فدرال اعتراف کرده است، مأموران امنیتی Blackwater که به قتل غیرنظامیان عراقی، از جمله زنان و کودکان محکوم شدهاند، ماموران گشت مرزی به اتهام حمله یا شلیک به مظنونان غیر مسلح محکوم شده اند و قانونگذاران جمهوری خواه و دستیاران آنها نیز به جرم کلاهبرداری، ممانعت از اجرای عدالت و تخلفات مالی کمپین مقصر شناخته شده اند. به گفته ویلسون و کلینگ، فقط اندازه پنجره شکسته نیست که استانداردها را تضعیف میکند، این تمایل جامعه به دیدگاهی دیگر است که مخربتر عمل می کند.
اگر هیچ کس پاسخگو نباشد، هنجارها فرو میریزند
ترامپ ممکن است هنگام ترک کاخ سفید با انبوهی از پروندههای قضایی روبهرو شود که احتمالاً شامل اتهامات کیفری نیز میشود، اما بعید است که او به زندان برود؛ مصونیت ریاست جمهوری یا بخشودگی شخصی از او محافظت میکند؛ صلاحدید دادستانی تقریباً در هر صورتی علیه کیفرخواست استدلال میکند؛ هیچ رئیس جمهور سابق هرگز به جرمی محکوم نشده است؛ صرف امکان محاکمه کیفری برای ترامپ باعث ایجاد یک نزاع حزبی در سراسر آمریکا خواهد شد.
کنگره ممکن است سعی کند قدرت رؤسای جمهور آینده را با تقویت نظارت کنگره، تقویت استقلال بازرسان عمومی، افزایش مجازات برای دستیاران ریاست جمهوری که قانون شکنی میکنند، محدود کردن روند عفو و ... افزایش دهد. اما طبق قانون اساسی کنگره نمیتواند رؤسای جمهور سرکش را مهار کند.
واقعیت وحشتناک این است که ترامپ امکان دارد هنجارهای حاکم بر رؤسای جمهور آمریکا را تغییر داده و تحقیر کند. پنجرههای عظیمی که او شکسته دعوت رئیس جمهور آینده به شکستن بیشتر است. هیچ چیز این مسئله را اصلاح نمیکند مگر اینکه اکثریت قریب به اتفاق آمریکاییها اتفاقات را تشخیص داده و آن را محکوم کنند.