علی دهکردی با انتشار این عکس نوشت:
تلخترین روزگار را میگذرانیم.
تلخ مثل ِ فقر ، تنگدستی ِ مردم،
تلخ مثل همین ویروس ِ نفرینی ِ شوم.
تلخ مثل همینکه فرمانده ستاد مقابله با کرونا میگوید پروژههای سینمایی و تلویزیونی باید متوقف شوند و جناب وزیربهداشت میفرمایند : نه ، و مجاز و روا میدانند که بازیگران بدون ماسک و بیفاصله، بروند سرِ پروژهها و هرچه شد بشود.
تلخ مثل پرکشیدن ِ عزیزان و بزرگانمان ، راست مقایل ِ چشمهایمان.
دوست و رفیق و همکار،
از کریم اکبری مبارکه و عالمی و سینایی تا شجریانِ بزرگ.
مثل پرپر شدن دانشجوهای افغانی
مثل سوختن جنگلها
مثل .......
در این تنگی ِ نفسهایمان ، در این تاریکی ِافق ، در این شکستگیِ ساقههای امید،
به کدام کیمیا ، جان بهدر بریم ، جز مِهر.
شاید این روزها ، آخرین روزهای تمدن بشری بر روی کرهی خاکی باشد. آخرالزمان.
بیائیم این پایان را به عشق و لبخند و آغوش ِ عزیزانمان ، نقطه بگذاریم و بی حسرت برویم.
این هفدهم آبان را دیدم و دیدیم ، اما از آبانی دیگر چه کسی خبر دارد ؟
این هفدهم را به گرمای وجود عزیزانم و حرمت مهربانی شما یاران، لبخند میزنم و تلخیهارا به جان میخرم.
روح بزرگ و مهربان همه شمارا که به یادم بودید و شمارا که گرفتاری مجال نداد و حق میدهم ، میبوسم.
روزها میگذرند و از گردش روزگار گریزی نیست ، و ما همچنان و همیشه جز نظارهی این چرخ ِدوار چارهای نداریم.
روزگارِ قرنطینه است ، اما بیائید به قرنطینه خو نکنیم ، من که نمیخواهم این داروی تلخ به جانم ریشه بزند،
هر روز و هر لحظه به خودم میگویم:
مهربانی
عشق
امید
شعر
نیایش
دوستی
آواز
رویا
کتاب
خیال
هرگز در قرنطینه نیستند .
تندرست و پاینده و بهکام باشید.
هفدهم آبان نود ونه
تهران