مهمترین فرق اسکوچیچ و ویلموتس در قرارداد آنهاست که میتوان به صراحت گفت قرارداد ویلموتس بینهایت بالا بود و قرارداد اسکوچیچ پایین است (با توجه به تورم و قیمت دلار). ویلموتس در اروپا فوتبالیست شناختهشدهای بود اما مربی بزرگی نبود و در نهایت با یک حماقت تاریخی از سوی ما روی نیمکت تیم ملی نشست و آن فجایع را (باخت به عراق و بحرین) به بار آورد.
اسکوچیچ حالا باید کشتی توفانزده ویلموتس را به ساحل نجات برساند که خب کار سختی است اما نشدنی نیست. او باید بحرین و عراق را ببرد و تازه تیمش را برای مراحل بعدی آماده کند یعنی بازی با امثال ژاپن، عربستان، کره و...
طی روزهای گذشته شاهد مصاحبههای حمایتی و بعضاً اغراقشده چند ملیپوش از اسکوچیچ هستیم. طوری که آنها از اسکوچیچ تعریف و تمجید میکنند آدم را یاد حرف بعضی از کارشناسان! در روزهای اول حضور ویلموتس میاندازد که میگفتند مربی بلژیکی (مربی نجیب آقای تاج!) تیم ملی را بر خلاف زمان کیروش هجومی کرده و...
این حجم از تعریف و تمجید از مربی کروات تیم ملی نه منطقی است و نه اصلاً نیاز است. بازیکنی که خوب باشد با عملکردش در تیم ملی فیکس میشود نه با مصاحبههایش. اسکوچیچ هم مثل ویلموتس شروع خوبی داشت اما باور کنید برای گواردیولا کردن طرف خیلیخیلی زود است و ما تا اینجا فقط یک بازی دوستانه با ازبکستان را پشت سر گذاشتهایم.
اسکوچیچ نیازی به تعریف و تمجید چند ملیپوش و چند کارشناس ندارد چون سرمربی تیم ملی شده و به قول معروف خرش از پل گذشته؛ پس لطفاً اینقدر زود او را ویلموتس نکنید. سرمربی کروات اگر خودش و تیمش را دوست داشته باشد مسلماً بهترینها را به میدان میفرستد نه بهترین مصاحبهکنندهها را! او تا همین جای کار با دعوت نکردن از بازیکنان ناآمادهای مثل مسعود شجاعی نشان داد که میخواهد تیم خوب و جوانی بسازد، تیمی که راهی جام جهانی قطر شود و آنجا آبروداری کند اما برای تعریفهای آنچنانی که نیازی هم نیست، خیلی زود است.