بیوگرافی مهتاب کرامتی
مهتاب کرامتی
تولد : ۲۵ مهر ۱۳۴۹
پیشه : بازیگری
همسر(ها) : بابک ریاحیپور (همسر سابق)
مدرک تحصیلی : کارشناسی میکروبیولوژی از دانشگاه آزاد اسلامی
مهتاب کرامتی (زاده ۲۵ مهر ۱۳۴۹ در تهران) بازیگر زن سینمای ایران است. وی بعنوان سفیر حسن نیت یونیسف فعالیت میکند. او در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن مکمل را برای بازی در فیلم بیست بهدستآورد.
زندگینامه و حرفه ی مهتاب کرامتی
مهتاب کرامتی تحصیلاتش را در رشته میکروبیولوژی با مدرک کارشناسی از دانشگاه آزاد اسلامی به پایان رساند. دوره را در کلاسهای آزاد بازیگری میگذراند و همانجا برای ایفای نقش هلن در فیلم - مجموعه مردان آنجلس انتخاب میشود. کرامتی با همین مجموعه شناخته میشود ولی نمیتواند از این موقعیت استفاده مناسبی کند. سال ۱۳۷۷ در مردی از جنس بلور به کارگردانی سعید سهیلی ایفای نقش میکند که نمیتواند درخششی برایش محسوب شود. یک سال پس از آن در فیلم مومیایی ۳ و مرد بارانی بازی میکند. اولین فیلم کمدی خوش ساخت با بازی پرویز پرستویی بود که جای کار چندانی برای او به نقش یک دلال عتیقه نداشت و دومین فیلم به کارگردانی ابوالحسن داوودی با بازی ابوالفضل پورعرب بود که در آن ایفاگر نقش یک وکیل بود. کرامتی برای همین کاندیدای دریافت جایزه از هجدهمین جشنواره فیلم فجر میشود. سال ۱۳۷۹ را درحالی به پایان برد که یک مجموعه تلویزیونی و یک فیلم سینمایی را به کارنامهاش اضافه کرده بود.
مریم مقدس باز هم یک اثر تاریخی مذهبی به کارگردانی شهریار بحرانی بود؛ که به صورت فیلم و مجموعه تلویزیونی ساخته شد و بهشت از آن تو تجربهای متفاوت از علیرضا داوودنژاد بود که بازی خوب کرامتی به آن جلوه داد. سال ۱۳۸۰ تنها به بازی در مجموعه تلویزیونی خاک سرخ میپردازد که اولین تجربه تلویزیونی حاتمی کیا محسوب میشود. او نقش یک زن جنوبی که به دنبال دخترش میگردد برای دومین بار رویاروی پرویز پرستویی قرار میگیرد که شاید تا به امروز بهترین بازی کرامتی در یک اثر محسوب میشود.
پس از آن در سال ۱۳۸۱ در اکشن ملاقات با طوطی همراه با ماهایا پطروسیان و محمدرضا فروتن ظاهر میشود که دومین همکاری او علیرضا داوودنژاد محسوب میشود. شاه خاموش در سال بعد به کارگردانی همایون شهنواز تجربه ناموفقی تاریخی بود و نتوانست هیچ موفقیتی چه از لحاظ تجاری و چه از لحاظ هنری برای او در پی داشته باشد. هشت پا حاصل سومین همکاری او با علیرضا داودنژاد میباشد. پس از آن در همکاری با سیروس الوند رستگاری در هشت و بیست دقیقه را بازی کرد که در آن با شهاب حسینی و بهرام رادان هم بازی است. وی در سال ۱۳۸۵ نیز در دو فیلم آدم و پاداش سکوت به ایفای نقش پرداخت.
کرامتی در سال ۱۳۸۷ به پروژه بیست عبدالرضا کاهانی میپیوندد و با درخشش خود در این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن مکمل از بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر میشود. کرامتی در سال ۱۳۸۹ در فیلم موفق آلزایمر بازی کرد. وی در سال ۱۳۹۰ در فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم هم بازی ابراهیم حاتمی کیا و حمید فرخنژاد شد. کرامتی در سال ۱۳۹۳ با بازی در فیلم عصر یخبندان به کارگردانی مصطفی کیایی نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر شد و بازی او مورد تحسین قرار گرفت.
مهتاب کرامتی، بازیگر زن سینمای ایران است
مهتاب کرامتی کسی که هم بازیگر است هم طراحی لباس و دکوراسیون انجام می دهد و مهمتر از همه اینکه سال هاست سفیر صلح یونیسف در ایران است. اسم بچهها را که می شنود چشمهایش برق می زند، انگار تمام انرژی های خوب دنیا در او جمع شده تا همه آنها را صرف یاری مردمان سرزمینش کند. مصاحبه با مهتاب کرامتی را در ادامه این مطلب بخوانید.
چگونه هنرپیشه شدید ؟
من کلاسهای بازیگری آقای تارخ را رفتم. قبل از پایان دوره به من کار اصحاب کهف که سریال تلویزیونی بود پیشنهاد داده شد، البته بعد از اتمام کار اصحاب کهف دوباره برای اتمام دوره به کلاسها برگشتم.
تا قبل از بازیگری به چه کاری مشغول بودید؟
درسم تمام شده بود. در رشته میکروبیولوژی درس خوانده بودم. اما دلم میخواست وارد عرصه هنر شوم ولی از طریق آکادمیک. آن موقع بود که کلاسهای بازیگری آقای تارخ به من پیشنهاد داده شد که به نظرم دورههای بسیار عالیای بود. هنوز هم از آموختههایم، استفاده میکنم.سال 75 بود که به کلاسهای بازیگری رفتم و یک سال بعد هم بازیگری را شروع کردم. ما اتود میزدیم از ما فیلمبرداری میشد و آرشیو تمریناتمان باقی می ماند. دوستانی که میخواستند برای نقشهایشان بازیگر انتخاب کنند، میآمدند و به آن آرشیو مراجعه میکردند.
خب آنها تمریناتم را دیدند و من انتخاب شدم. در عین حال قبل از پخش سریال اصحاب کهف مشغول بازی در فیلم سینمایی مردی از جنس بلور کار آقای سهیلی بودم. در همان سال در 4 فیلم کار کردم و یک تئاتر هم بازی کردم. منظورم این است که برای من همه چیز همزمان اتفاق افتاد. آن سال یکی از شلوغترین سالهای کاریام بود. از آن به بعد از این اتفاق پرهیز کردم به این دلیل که پیشنهاد خیلی زیاد بود اما فکر میکردم بازیگر باید تمام تلاشش را بکند که چهرهاش تکراری نشود و یک نقش را تکرار نکند. باید سعی کند همیشه دیده نشود و شاید عدم حضور در تلویزیون به طور دائم به همین دلیل بود. به این دلیل که دیگر سریالهایی مثل خاک سرخ که خیلی شاخص باشند به ندرت اتفاق میافتند. درواقع من از تکرار شدن پرهیز کردم.
این پرهیز از بازی در نقشهای مختلف را کسی به شما توصیه کرد یا تصمیم خودتان بود؟
من همیشه برای انتخاب نقشهایم با تعدادی از دوستانم مشورت میکنم. تعداد این مشاورهها خیلی زیاد نیست اما چند نفری هستند که نظرشان را قبول دارم.خانوادهام دوست نداشتند بازیگر شوم.
برای کسانی که میخواهند وارد دنیای بازیگری شوند چه توصیهای دارید؟
همیشه این نکته را به کسانی که به من مراجعه میکنند، گفتهام، اگر قرار است وارد دنیای هنر شوید و بازیگر شوید حتما درس بازیگری بخوانید، یعنی از طریق آکادمیک این هنر را دنبال کنید؛ تحصیلات آکادمیک هم میتواند دانشگاهی باشد هم کلاسهای آزاد بازیگری که حداقل مطمئن هستیم کلاسهای خوب و موثری هستند. آن موقع که من کار را شروع کردم تعداد کلاسها خیلی محدود بود، آن زمان کلاسهای امین تارخ بود و کلاسهای مرحوم استاد سمندریان. برای آن دسته از کسانی که میخواهند وارد سینما شوند بینهایت صحبت دارم.
آن زمان که ما میخواستیم به کلاس بازیگری برویم باید با خانوادههایمان میجنگیدیم تا به ما اجازه رفتن به این دورهها را بدهند. خانواده خود من به هیچ عنوان راضی نبودند من بازیگر شوم. نگاه خانوادهها به سینما طور دیگری بود. الان علاوه بر تغییر نوع نگرش تعداد کلاسهای بازیگری هم زیاد شده و مقوله بازی راحت و در دسترس است. در آن دوره ما باید کلی تست میدادیم و هر کسی را هم قبول نمیکردند که حتی بهراحتی تست دهد. الان دوستان عزیزی که میخواهند وارد عرصه بازیگری شوند خیلی قدر آن را نمیدانند یا شاید خیلی برای آن تلاش نمیکنند.
معمولا دختری که تحصیلش را به اتمام رسانده، شغلش را دارد، ازدواج هم کرده است دیگر جرات تغییر مسیر ندارد. آن هم تغییر مسیری که شما از رشته میکروبیولوژی به سمت دنیای هنر داشتید چه اتفاقی افتاد که شما این جسارت را پیدا کردید؟
من درسم را تا پایان خواندم. خانواده من علم را ترجیح میدهند. مادرم همزمان با من فوقلیسانس میخواند، خواهرم داروسازی میخواند و ما هر سه با هم دانشجو بودیم البته مادرم همیشه شاگرد اول بود. حتما یادتان هست آن موقع نمیشد همزمان در دو رشته تحصیل کرد. یکی از دوستانم که همدانشگاهیام بود در نیمه کار رشته میکروبیولوژی را ول کرد و کلاسهای سوره را ادامه داد و از آن طریق وارد عرصه هنر شد. او جسارتش از من بیشتر بود. اما من درسم را تمام کردم. بعد از آن هم فکر کردم خب دیگر امیدی نیست چون فکر میکردم بدترین حالت شروع بازیگری از طریق آشناییهایی است که در خیابان به تو پیشنهاد بازی دهند.
آنموقع که من، مادر و خواهرم هر سه همزمان با هم دانشجو بودیم درشب امتحان من و خواهرم دربهدر دنبال کسی میگشتیم که جزوه کامل داشته باشد. اما درمورد مادرم این اتفاق برعکس بود تمام هم دانشکدهایهای مادرم میآمدند و جزوههای مادرم را که همیشه مرتب بود، قرض میگرفتند. پدر من ارتشی و بازنشسته شده است و حضورش کمک مهمی بود به مادرم تا بتواند همزمان با بزرگ کردن بچهها درس هم بخواند. من از زمانی که به یاد دارم، کار کردهام؛ وقتی دانشجو بودم، تدریس خصوصی میکردم، در آزمایشگاه دانشگاه نیز مشغول به کار بودم. همیشه یاد گرفتم که باید کار کنم. پول تو جیبیام را از پدرم میگرفتم ولی همیشه کارم را هم انجام میدادم.
مهتاب کرامتی کسی که هم بازیگر است هم طراحی لباس و دکوراسیون انجام می دهد
نظر شما در ارتباط با آرایش های غلیظ و عمل های زیبایی این روزها چیست؟
بعضی از خانمها میآیند هفت قلم آرایش کردهاند ما آنها را حتی راه هم نمیدهیم که وارد ساختمان شوند. ما میگوییم باید ظاهرتان از ابتدا ظاهر یک دانشجو و دانشآموز باشد که ما بدانیم برای شما چه چیزهایی اهمیت دارد و بعد از آن وارد مراحل آشنایی آنها با هنر و سطح مطالعات و آشنایی آنها با ادبیات و شعر و سینما و تئاتر میشویم. بعضیها از ابتدا هدفشان این است که با چهره، فیزیک و نوع آرایش و برخوردشان به شما بگویند که من باید انتخاب شوم، در فیلم بازی کنم و تبدیل به یک سوپراستار شوم.اما اصلا چنین اتفاقی قرار نیست پیش بیاید.
در دنیا زیبا بودن یک بازیگر امتیاز منفی برای او نیست. مثلا کری گرانت هیچوقت حاضر نبود بدون کت و شلوار حاضر شود. این اتفاق در ایران خیلی برای یک بازیگر امتیاز خوبی نمیشود مثلا شما در اسب حیوان نجیبی است سعی داشتید با ظاهر متفاوت دیده شوید. چرا باید یک بازیگر خوشچهره اصرار به شکستن ظاهرش داشته باشد؟ من مسیر تغییر چهره را از خاک سرخ در تلویزیون و در مدیوم سینما از فیلم بیست شروع کردم. برای خود من این کارها تجربه لذتبخشی بود چون میدانستم در آن حیطه تعداد نقشهایی که به من فکر میشود و من میتوانم در آنها ایفای نقش کنم بیشتر است. این برای یک بازیگر ایدهآل است که بتواند در نقشهای متفاوت بازی کند و فقط یک استایل را تکرار نکند. البته آن هم روشی است که شاید خیلی از دوستان به آن توجه نکنند.
ولی من احساس کردم یا حداقل سعی کردهام روش متفاوتتری داشته باشم. همچنین دوست دارم با کارگردانهای جوان و جسور کار کنم که ایده متفاوتتری برای حضور در سینما دارند. آشنایی من با کاهانی باعث شد که یکی از این تجربهها شکل بگیرد. البته این تجربه دلیل بر آن نیست که تا ابد بخواهم چهرهام را بشکنم. اما این ترس را هم ندارم که اگر قرار شد این اتفاق بیفتد پا پس بکشم. اما از آنجایی که باید تلاش کرد که این موضوع تکرار نشود و به کلیشه تبدیل نشود فیلمهایی را هم بازی میکنم که چهره خود واقعی من است. مثلا در کارهایی مثل چیزهایی هست که نمیدانی، گریمور به من میگفت خب چه کار کنیم. گفتم همان کاری که خودم همیشه میکنم. همان بودم و در فیلم همان اتفاق افتاد. آن نوع ظاهر برای خودم ایدهآل است ولی نمیشود این دو مسیر جایگزین هم شوند، دوست دارم هر دو راه را با هم ادامه دهم و جلو بروم.
چطور جوانی خود را حفظ می کنید؟ آیا مراقبتهای خاصی برای حفظ ظاهر لازم است؟
من سعی میکنم شبها خیلی زود بخوابم، به تغذیهام میرسم و پرخوری نمیکنم. به دلیل اینکه مادرم متخصص تغذیه است و در خانوادهای بزرگ شدهام که خیلی به نوع خورد و خوراک توجه میشود. صبحها ساعت 8- 03/7 بیدار میشوم. حتما 8 ساعت در روز را میخوابم. شبها زود شام میخورم و معتقدم نباید لحظهای که میخواهی بخوابی شام بخوری. چون اگر این کار را انجام دهی کابوس میبینی. (یعنی من میبینم) صبحها که بیدار میشوم حتما آب میخورم.
ولی آب خیلی یخ نمیخورم. آب خوردن جزو جداییناپذیر زندگی من است و آب را با درجه حرارت اتاق یکنواخت میکنم. زیرا آب خیلی یخ میتواند اذیتتان کرده و ایجاد اسپاسم معده کند. صبحانه را حتما کامل میخورم. زیرا این موضوع میتواند کمک کند که اندامم ثابت بماند. برنج را محدود میخورم و اگر قرار باشد همراه با غذایم برنج بخورم حتما شام کمتری میخورم، من با خانوادهام زندگی میکنم طبیعی است که غذای ایرانی در خانه جایگاه همیشگی را دارد. اما شام در خانه ما همیشه سبک سرو میشود اکثرا یا سبزیجات پخته میخوریم یاسالاد یا حتی نان و پنیر.
مهتاب کرامتی تحصیلاتش را در رشته میکروبیولوژی در دانشگاه آزاد اسلامی به پایان رساند
شلختگی ممنوع!
شلخته نبودن و اینکه بتوانید لباسهایتان را مرتب نگه دارید به شما کمک میکند که بتوانید از لباسهای سالهای گذشتهتان هم استفاده کنید. من در یک برنامهای روشی دیدم این کار میتواند خیلی مثبت باشد. در این برنامه به ما گفتند بعد از ترکیببندی رنگی، لباسهایتان را در کمد پشت و رو آویزان کنید به این دلیل که بعد از یک فصل متوجه میشوی کدام یک از لباسهایت را هیچوقت نپوشیدهای و بدانی که نباید اینها در کمد تو باقی بماند.
تا به حال دخترهای جوان از شما پرسیدهاند که چطور میتوانی ظاهر آراسته داشت؟
نه فکر نمیکنم به نفعشان باشد این سؤال را از من بپرسند برای اینکه هیچ کاری نباید انجام دهند تا مثل من باشند. به همه میگویم سادگی میتواند از همه چیز زیباتر باشد اگر قرار باشد یک بازیگر نقشی را بازی کند که احتیاج به گریم یا آرایش مضاعف داشته باشد، اجازه بدهد گریمور این کار را انجام دهد ولی اگر قرار باشد تو دیده شوی بهتر است با همان خودت دیده شوی. بعضیها آنقدر ظاهرشان را دستکاری میکنند که دیگر تو ظاهر واقعیشان را نمیبینی و کاملا یک فرد دیگر از خود میسازند. در بیشتر مواقع چهره طبیعی خانمها زیباتر از چهره آرایش کردهشان است.
برنامه غذایی خاصی دارید؟
نوشابه به طور کامل از زندگی من حذف شده است. بعضی مواقع دلم میخواهد نوشابه بخورم اما متاسفانه هرچیز خوشمزهای ضرر دارد. نوشابه نمیخرم که در خانه باشد و وسوسهام کند ولی اگر خیلی هوس کنم در حد یک قلپ میخورم که فقط مزه آن را چشیده باشم و خیلی خودم را محدود نکنم که عطش آن باقی بماند. در مورد شیرینی و شکلات هم همینطور، فقط یک ذره میخورم که ولعم بهآن از بین برود. این قضیه هم به تثبیت وزنم کمک میکند.
در کل این روال زندگی یعنی زیاد نخوردن و سبزیجات را به صورت سالم خوردن (نه سرخ کرده) را مدیون مادرم هستم، مثلا قورمهسبزی مادر من با تمام قورمهسبزیها متفاوت است به هیچ عنوان سیاهرنگ نیست. سبزی آن خیلی سرخ نمیشود زیرا مادرم آن را بخارپز میکند. ما غذای فریزری نمیخوریم تا آنجایی که امکان دارد سعی میکنیم غذا را به صورت تازه صرف کنیم.خوردن فستفود خیلی لذیذ است اما سعی میکنم خوردن این نوع غذاها را محدود کنم. اگر یک شب فستفود بخورم فکر میکنم باید تا چند روز تقاص خوردن آن را پس بدهم. من سر سفره هیچ وقت آب نمیخورم. بهتر است که 30دقیقه قبل از غذا آب بخورم تا اذیت نشوم.این را به یاد داشته باشید اگر 30دقیقه قبل از خواب آب خورده شود از سکته قلبی جلوگیری میشود.
خیلیها به دلیل تنبلیشان صبحانه نمیخورند. اما خوردن صبحانه به شما کمک میکند در طول روز کمتر غذا بخورید. من نتیجه گرفتهام که خوردن صبحانه خیلی کمک میکند به ثابت نگه داشتن وزن و مهمتر از آن سلامت. به همین دلیل اگر قرار باشد در یک وعده پرخوری کنم آن وعده حتما صبحانه خواهد بود.اهمیت حفظ عادات غذایی نگه داشتن عادت غذایی برای ما بازیگران خیلی مهم است. بهخصوص در پروژه فیلمبرداری که هستیم نمیتوانیم آنطور که خودمان میخواهیم غذا بخوریم. من سعی میکنم در اینطور مواقع غذای رژیمی بخورم یا برنج غذا را نخورم یا سعی کنم نان و پنیر با گوجه و خیار بخورم. در آفریقا نوع خوراکشان باب طبع ما ایرانیها نبود به همین دلیل من در آن سفر خیلی زیاد لاغر شدم.
کاری را که از دوستم یاد گرفتهام و خیلی سخت است آرام غذا خوردن است. آرام غذا خوردن کمک میکند که همیشه فرم بدن یکطور باقی بماند، برای اینکه همیشه بعد از 20 دقیقه مغز فرمان میدهد که تو سیری. حالا اگر در این 20 دقیقه حجم کمتری غذا خورده باشی خیلی موفقتری. فرانسویها بیشتر موقع غذا خوردن حرف میزنند و معاشرت میکنند اما ما ایرانیها عادت داریم تندتند غذا بخوریم. خب فرهنگ ما اینطور است که غذای سرد دوست نداریم. البته نوع تغذیه ایرانی سنتی خیلی میتواند به سلامت ما کمک کند. سبزی خوردن، سالاد، ماست اینها غذاهایی هستند که به سلامت ما کمک میکند.
اگر کارگردانی به شما بگوید برای یک فیلم باید 30-20 کیلوگرم وزن اضافه داشته باشی آن موقع چه کار میکنید؟
خیلی به این پیشنهاد فکر میکردم و شاید حتی آن را قبول نمیکردم برای اینکه با بالا رفتن سن کاهش وزن خیلی مشکل میشود. در سن کم اگر شما 2 روز غذا نخورید خیلی راحت وزنتان به حالت عادی برمیگردد. متابولیسم بدن در سن بالا، با سن کم خیلی فرق دارد و به نظر من این تغییر وزن در سن و سال من کمی دشوار است. فکر میکنم در چنین شرایطی بر سر دوراهی قرار میگیرم که آیا نقش را قبول کنم یا نه. نمیدانم شاید این پیشنهاد را قبول نکنم. اما در عین حال تغییر وزن اینچنینی میتواند خیلی جالب باشد؛ به هر حال تو میتوانی یک مدت هرچه دلت میخواهد بخوری و این قانونشکنی بسیار جذاب است.
البته خیلی سخت میتوان مهتاب کرامتی چاق را تصور کرد.مهتاب کرامتی صورت پرتری داشت، اما به مرور کودکی چهره از بین میرود و صورت زاویهدارتر میشد اتفاقا من نباید وزنم پایین بیاید باید سعی کنم وزنم را ثابت نگه دارم وگرنه صورتم خیلی زود شادابی خود را از دست میدهد. به نظر من بازیگرها دردسر بیشتری باید تحمل کنند، چون مجبور هستند خیلی بیشتر به خودشان برسند، چه از نظر خواب و چه از نظر تغذیه و قدرت بدنیشان. چون شغل مشکلی دارند. در پروژه «فرزند چهارم» که در آفریقا فیلمبرداری میشد واقعا به انرژی بدنی نیاز بود.
به این دلیل که ساعت کاریمان زیاد و هوا بینهایت گرم بود و تغذیه خوبی هم به دلیل تنوع کم غذایی نداشتیم. طبیعی است در چنین شرایطی باید انرژی لازم برای کار کردن را داشته باشی. ما زمانی که کارمان را شروع میکنیم ممکن است مدت یکماه شب کار باشیم. خب در این مدت به طور کامل سیستم غذایی به هم میریزد. شما زمانی که شبها بیدارید و کار میکنید باید میزان پروتئینی که میخورید بیشتر از قبل باشد وگرنه به بدنتان لطمه میزنید و پروتئین دفع میکنید. خواب روز هیچوقت جبران خواب شب را نمیکند. به همین دلیل در چنین شرایطی باید نوع تغذیهتان عوض شود تا به بدن کمترین آسیب برسد. بدن ما خیلی مهربان است معمولا با نوع زندگی ما خودش را وفق میدهد. البته شبکاری یک حسن هم دارد آن هم آرامش آن است. آنقدر همه جا ساکت است که شما میتوانی با تمرکز بیشتری کار کنی.
دغدغه بالا رفتن سن
نمیتوانم بگویم به بالا رفتن سن فکر نمیکنم اگر اینطور بگویم دروغ گفتهام. میدانم دغدغه بالا رفتن سن خانمها بهخصوص در بین سینماگرها خیلی اهمیت دارد. به خصوص در ایران که فیلمنامهها بیشتر داستانهای مردانه دارد که به زنها کمتر توجه میشود. اما من در کنار بازیگری به کارهایی که به آن علاقهمند بودم را شروع کردم، مثل کار یونیسف و تبعات دیگر آن. این کار به من آرامش میدهد که اگر قرار باشد به دلیل بالا رفتن سنم کمتر فعالیت سینمایی داشته باشم کارهای جالبی برای انجام دادن داشته باشم، یعنی اینطور نیستم که بخواهم به طور کامل زندگی کاریام را تحتالشعاع قرار دهم.
اهمیت به مد و رنگها
در دورهای که تولیدی لباس داشتم خیلی به موضوع مد اهمیت میدادم همیشه حواسم را جمع میکردم که در هر فصلی چه رنگی مد است و خیلی برایم مهم بود که مدهایی که خارج از ایران بورس بود را بتوانم ایرانیزه کنم و در ایران بیشتر از آن استفاده کنم. برای اینکه ممکن است ما از خیلی از چیزها خوشمان بیاید ولی هیچوقت جایی را نداشته باشیم که از آن استفاده کنیم. خیلی از لباسهای خانمها معمولا در کمد باقی میماند برای اینکه جای پوشیدن آن را پیدا نمیکنند. در حال حاضر خیلی کمتر به موضوع مد اهمیت میدهم. یکسری رنگها همیشه مد هستند آنها را ترجیح میدهم. بعضی از رنگها هم به شما یک انرژی میدهد که به نظر من به مد مربوط نیست. البته شاید زیاد دیده شدن آن رنگ است که شما دلتان میخواهد آن رنگ لباس را داشته باشید.
فیلم شناسی مهتاب کرامتی
مزار شریف | عبدالحسن برزیده | ۱۳۹۳ |
عصر یخبندان | مصطفی کیایی | ۱۳۹۳ |
ارغوان | امید بنکدار
|
۱۳۹۳ |
جامه دران | حمیدرضا قطبی | ۱۳۹۳ |
اشباح | داریوش مهرجویی | ۱۳۹۲ |
ناخواسته | برزو نیک نژاد | ۱۳۹۲ |
فرزند چهارم | وحید موسائیان | ۱۳۹۱ |
آذر (فیلم تلویزیونی)[۴] | فرزاد موتمن | ۱۳۹۰ |
زندگی خصوصی آقا و خانم میم | روحالله حجازی | ۱۳۹۰ |
اسب حیوان نجیبی است | عبدالرضا کاهانی | ۱۳۹۰ |
چیزهایی هست که نمیدانی | فردین صاحبالزمانی | ۱۳۸۹ |
آلزایمر | احمدرضا معتمدی | ۱۳۸۹ |
آدمکش | رضا کریمی | ۱۳۸۸ |
شبانه روز | کیوان علیمحمدی
امید بنکدار |
۱۳۸۷ |
بیست | عبدالرضا کاهانی | ۱۳۸۷ |
دوزخ برزخ بهشت | بیژن میرباقری | ۱۳۸۷ |
تردید | واروژ کریممسیحی | ۱۳۸۷ |
آتش سبز | محمدرضا اصلانی | ۱۳۸۶ |
زنها فرشتهاند | شهرام شاهحسینی | ۱۳۸۶ |
آدم | رضا کاهانی | ۱۳۸۵ |
پاداش سکوت | مازیار میری | ۱۳۸۵ |
حس پنهان | مصطفی رزاقکریمی | ۱۳۸۵ |
رستگاری در هشت و بیست دقیقه | سیروس الوند | ۱۳۸۳ |
هشتپا | علیرضا داوودنژاد | ۱۳۸۳ |
شاه خاموش | همایون شهنواز | ۱۳۸۲ |
ملاقات با طوطی | علیرضا داوودنژاد | ۱۳۸۲ |
بهشت از آن تو | علیرضا داوودنژاد | ۱۳۷۹ |
مرد بارانی | ابوالحسن داودی | ۱۳۷۸ |
مومیایی ۳ | محمدرضا هنرمند | ۱۳۷۸ |
مردی از جنس بلور | سعید سهیلی | ۱۳۷۷ |