غزل شاکری و برادرش+عکس

تصویری از غزل شاکری به همراه برادرشون در مراسم یادبود فرشته طایٔرپور را در ادامه مشاهده می کنید.

تصویری از غزل شاکری به همراه برادرشون در مراسم یادبود فرشته طایٔرپور در نوزدهمین جشنواره تصویر سال را در ادامه مشاهده می کنید.

بیوگرافی غزل شاکری

غزل شاکری متولد 22 اسفند 1357 در تهران ، بازیگر و خواننده طراح است.

فارغ التحصیل لیسانس طراحی صنعتی از دانشگاه آزاد می باشد که از طراحی داخلی شروع کرد سپس وارد طراحی صحنه شد و حالا در بازیگری و آواز می درخشد.

غزل شاکری دختر فرشته طائرپور تهیه کننده، مدیر تولید، مجری طرح و فیلمنامه نویس است که مشاور امور مالیاتی خانه سینما می باشد.

او دارای خواهری بنام عسل و یک برادر به نام علی است. مسعود کرامتی همسر دوم فرشته طائرپوراست.

غزل شاکری و برادرش در دوران کودکی

تحصیلات غزل شاکری

غزل شاکری لیسانس طراحی صنعتی را از دانشگاه آزاد کسبی نمود و پس از آغاز طراحی داخلی وارد طراحی صحنه شد.

ازدواج غزل شاکری

غزل شاکری مجرد بوده و تاکنون هم ازدواج نکرده است و فرزندی ندارد.

فعالیت غزل شاکری در عرصه موسیقی

غزل شاکری علاقه زیادی به موسیقی و آلات موسیقی ایران دارد. از فعالیت های موسیقایی غزل شاکری می توان به بازخوانی تصنیف حدیث آشنایی اثر حبیب الله بدیعی و خوانندگی پوران و تک خوانی ریتمیک با عنوان قلک اشاره کرد.

آهنگ چون موی تو برای سریال شهرزاد نیز از وی منتشر شده است.

ورود غزل شاکری به عرصه بازیگری

اولین نقش آفرینی غزل شاکری در فیلم مرگ ماهی به کارگردانی مرحوم کامبوزیا پرتوی در سال 1366 و همکاری با مادرش در 9 سالگی بوده است.

او یک سال بعد زمانی که ده ساله بود، در فیلم گلنار کنار بزرگانی از عرصه هنر چون شهلا ریاحی و اکبر دودکار ایفای نقش نمود و به شدت مشهور شد. لباس های گلنار، دستمال آبی و عروسک ها در دفترخانه ادبیات نگهداری می شوند.

غزل شاکری در فیلم گلنار

غزل شاکری در سال 67 زمانی که تنها ده سال داشت در فیلم گلنار نقش آفرینی کرد. گلنار با کارگردانی کامبوزیا پرتوی با حضور بازیگرانی چون :غزل شکری ، شهلا ریاحی ، محرم بسیم ، اکبر دودکار ، غزل شاکری ، علیرضا رونقی و ... ساخته شد.

گلنار یکی از نوستالژیک ترین فیلم ها برای متولدین دهه شصت است و بسیار از افراد هنوز غزل شاکری را با نام گلنار می شناسند. گلنار روایتی از داستان گم شدن یک دختربچه است که با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. او روزی که به کنار چشمه می رود دستمال آبی یادگار مادرش را گم می کند و در پی دستمال به جنگل می رود و راه را گم می کند و....