روایت مهران غفوریان از زندگی دوباره اش+ فیلم

‌مهران غفوریان‌ بازیگر سینما و تلویزیون بعد از بیمارستان و شرایطِ سخت بیماری، شبِ گذشته در فصل هشتم " خندوانه " میهمانِ رامبد جوان شد. او در ابتدای صحبت‌هایش از وضعیت جسمانی‌اش گفت و اینکه فعلاً سرکار نمی‌رود، اما دوست دارد خیلی زود این اتفاق بیفتد. البته پزشکِ او این اجازه را داده که خیلی کم و در ساعتِ محدود فعالیت خودش را سر صحنه فیلمبرداری داشته باشد.

غفوریان با اشاره به اینکه نمی‌دانستم مردم آن‌قدر به من عشق دارند، گفت: من می‌دانستم که خداوند به من لطف دارد و مردم هم مرا خیلی دوست دارند ضمن اینکه طی این سال‌ها در دل مردم جا باز کرده‌ام، اما باورم نمی‌شد این‌قدر با عشق باشد. من اخیراً چند وقتی است بیرون می‌روم و مردم را می‌بینم، هرکسی به من رسید گفت ما شما را خیلی دعا کردیم، خیلی‌ها می‌گفتند مادرمان تا صبح گریه و دعا کرد برای شما و این جمله‌ای است که من این مدت خیلی آن را شنیدم.

بازیگر سریال‌های طنز تلویزیون خاطرنشان کرد: فقط می‌توانم بگویم من نوکر همه شما هستم. واقعاً خدا را شکر می‌کنم که زنده ماندم. خدا را شکر می‌کنم که این اتفاق سر صحنه فیلمبرداری برایم افتاد و من فعالیت داشتم و این آلارم را به من داد، در حالی که متاسفانه این اتفاق برای خیلی از همکاران و دوستانمان افتاد و به عنوان مثال شب خوابیدند و صبح بیدار نشدند.

مهران غفوریان به جزئیات اتفاقی که برایش سرصحنه افتاد، اشاره کرد و افزود: یک صحنه‌ای داشتیم که باید از یک سمت خیابان رد می‌شدیم و من به همراه حسین یاری و ایمان صفا باید از ماشین پیاده می‌شدیم و به آن طرف خیابان می‌رفتیم. این صحنه باید چندین بار تکرار می‌شد که واقعاً هم کار سختی نبود فقط باید عرض خیابان را یک بار می‌رفتیم و برمی‌گشتیم و من هر بار به ماشین می‌رسیدم واقعاً حس می‌کردم در حال مُردنم، انگار ساعت‌ها دویده بودم، نفس تنگی عجیبی داشتم.

وی خاطرنشان کرد: فردای آن روز ما در بیمارستان فیلمبرداری داشتیم و باید ۶ پله را بالا می‌رفتیم من وقتی دوبار پله‌ها را بالا رفتم، بار سوم دیگر نمی‌توانستم و قفسه سینه‌ام درد می‌کرد. در همان بیمارستان یک نوار قلبی انجام دادم، اما دکتر گفت مشکلی ندارم و گفت پیگیر قلبت باش که دکتر عارفی‌زاده عزیز را به من معرفی کردند و پیش ایشان رفتم.

غفوریان تصریح کرد: مجدداً اکو و نوار قلبی انجام دادم که ایشان هم گفتند خوب است، اما علائمی که داری خوب نیست و نیاز به سی‌تی و آنژیو دارد که من آماده شدم که این کار را انجام بدهم، اما همین که وارد دستگاه شدم انگار یک ماجرای بدی قرار بود اتفاق بیفتد که به من می‌گفتند چیزی نیست نگران نباش. من مدام می‌پرسیدم چرا عکس را نگرفتید که گفتند آن‌قدر رسوب کلسیم در رگ‌هایتان زیاد است که این عکس رنگی فایده‌ای ندارد و باید حتماً آنژیو شوید.

وی ادامه داد: خلاصه فردای آن روز ساعت ۸ صبح با درد شدید قفسه سینه از خواب بیدار شدم و ناگهان دست چپم کاملاً لمس شد و وقتی یک قرص زیرزبانی خوردم خیلی آرام شدم. آنجا بود که مطمئن شدم ۱۰۰ درصد ایراد از قلبم است. دوباره سر فیلمبرداری رفتم و همان روز بود که حالم بد شد و دوباره درد قفسه سینه سراغم آمد و واقعاً انگار داشتم آف می‌شدم. وقتی با دکترم تماس گرفتند صدا روی اسپیکر بود و نمی‌دانستند من می‌شنوم؛ دکتر گفت مهران در حالت سکته است.

غفوریان تأکید کرد: خلاصه من اصرار داشتم بمیرم، اما دکتر اصرار داشت من نمیرم، چون من می‌خواستم با سرویس کاری‌ام به بیمارستان بروم، اما دکتر اصرار داشت با آمبولانس منتقل شوم. وقتی مرا به بیمارستان رساندند یادم هست که واقعاً انگار یکی بر شانه‌ام زد و گفت این یک دفعه مردن است و با بیهوشی و آمپول آرامبخش، قرص خواب و خوابیدن و غش کردن فرق دارد. انگار یک تلویزیون قدیمی مقابل چشمانم بود که گفت برانکارد را بکشید بیرون و تحویل بدهید! انگار یک نفر تلویزیون را از برق کشید و ناگهان صدا و تصویر با هم خاموش شدند و یک نقطه سفید ماند و پرپر زدن...

وی عنوان کرد: چهار رگ قلبم گرفته بود، یعنی درواقع سه رگ کامل بسته شده بود و یکی از رگ‌ها ۹۰ درصد گرفته بود که بخش زیادی از این مشکل، به ژنتیک من مربوط می‌شود و به خاطر پدرم است و بخش‌های دیگر، لطماتی است که خودم به خودم زدم، اما خدا را شکر که گذشت. واقعاً خدا را شکر می‌کنم زندگی خیلی جذاب است و جذاب‌تر از مردن است.

غفوریان در پایان رو به آسمان کرد و از خدا تشکر کرد؛ و همچنین از پرسنل بیمارستان قلب جماران به خاطر همه تلاش‌هایشان قدردانی به عمل آورد.

 

حجم ویدیو: 5.46M | مدت زمان ویدیو: 00:03:54