سجاد افشاریان ، بازیگر سینما و تلویزیون یه تازگی تصویری از کودکی خود را به همراه نوشته ای جالب به اشتراک گذاشته است.
بابا کوهى شیراز
از راست به چپ
سجاد، نعیمه، طیبه
بابا میگه فکر کنم اوایل سال ١٣٦٥ و من یک سال و چند ماهمه، هیچکدوممون تاریخ دقیق عکس رو نمیدونیم و من اینجا توی عکس به هیچی فکر نمیکنم.
تُپلی بیش از حد در عکس میتونه این حدس که همیشه ابری از خوراکی رو بالای سرم میدیدم رو تایید کنه
یا در لحظه عکس من رو از یه خرابکاری بغل کردن نشوندن بغل نعیمه و طیبه که عکس بگیریم و من چشمم به رفتنه و یه غُر محسوسی هم دارم انگار..
از بچگی ما هیچ فیلمی موجود نیست، اما از دوران راهنمایی یادمه چند باری ما رو بردن اردو و همون چندبار از تلوزیون شیراز اومدن و باهامون مصاحبه کردن برای صبح جمعه تلوزیون شیراز؛ اونجا توی مصاحبه در جواب دوست داری چی کاره بشی گفته بودم بازیگر و پدربزرگ پدریم هنوز معتقده که من کار بیخودی رو انتخاب کردم و هر بار که منو میبینه بهم میگه بابو وِل کن معلم بِشو، آخور و عاقبت ندارهای کارا، البته یک بار ازم خواست فیلم شعر خوندنش رو ببرم تلوزیون پخش کنم و سال بعد خیلی ناراحت شد که این کار رو نکردم، پیش خودش فکر میکرد کنترل تلوزیون دست منه و میتونم و بین این همه سریالهایی که البته بگم درست نمیشنوه و فیلمها رو موقع دیدن خودش دوبله میکنه و بعد به نظرش میاد که فیلمهایی حوصله سر بری بودن، یعنی پاورچین با دوبله پدر بزرگ من برای مادربزرگم به مراتب سریال دیدنیتر و کمدی تری بود،
بعد بهم گفت این همه فیلم الکی پخش میشه چرا فیلم منو پخش نکردی، من عاشقشم بس که ساده زندگی کرد و تو دلش هیچی نبود و نیست، دوست دارم زودتر برم شیراز ببینمش، حافظه اش دیگه خیلی جواب نمیده فکر کنم و آدمها رو با قلبش میشناسه خیلی دوست دارم از آرشیو شیراز فیلمشو پیدا کنم..
اینکه از بچه گی هامون و بازیها و خنده هامون هیچ فیلمی نیست برای من خیلی عجیب شده؛ انگار زمان رو برام حذف کرده و سرعت گذر زمان رو بیشتر کرده انقدری که به یه پلک پریدن سی و چند سال گذشت و یه عالمه کار نکرده و تریلی تریلی رویا پیش رو …..
آماده برای عکس .. سجاد .. سجاد اینجا رو نگاه کن .. بخندین .. نعیمه سرت رو بیار بالا .. بخندین .. طیبه نی نای نای .. اینجا اینجا .. ثبت شد..
شیراز
خانه پدربزرگ و مادربزرگ
عکس خانوادگی..
حالا طیبه یه پسر قشنگ به نام کیان داره و نعیمه داره مامان یه دختر کوچولوی قشنگ به نام سورمه یا حنا یا بوسه میشه