پرویز مظلومی بخشی فراموش نشدنی از شهرآوردهاست. عدد ۴ برای استقلالیها در دوران او شکل گرفت. مظلومی خاطرات شیرینی از شهرآورد دارد ولی یک خاطره بسیار تلخ هم دارد؛ آن شهرآورد معروف ۳ بر ۲ و هتتریک ایمون زاید. با مظلومی درباره شهرآوردها و خاطرههایش حرف زدیم.
* آقای مظلومی شما جزو مربیانی بودید که علاقه داشتید در کریخوانی هواداران باشید. درست است؟
بله، خب یکی از لذتهای شهرآورد همین بود.
* عدد ۴ هم در دوران شما به وجود آمد.
ما هم سهمی در شکلگیری عدد ۴ داشتیم ولی خوشحالیم که در دوره ما این عدد درست شد. به نظرم هواداران، مدیریت، همه کادر و مربیان دیگر هم در عدد ۴ سهم داشتند. خوشحالم این عدد برندی شد برای استقلال.
* شما عدد ۶ را قبول دارید؟
بله، این بازی بوده و در تاریخ هم وجود دارد. منتهی فیلمی از مسابقه نیست به خاطر همین عدد ما جدیدتر است.
* البته بعضی از استقلالیها میگویند ۶ واقعی نیست.
آنهایی که مطالعه دارند، میدانند واقعی است و باید آن را پذیرفت. متأسفانه این مسابقه واقعی بوده است.
* کدام شهرآورد برای شما حسرتبار بود؟
آن شهرآورد سه بر دو. پیروزی مال ما بود. میشد پنجمین برد متوالی. تیم ۱۰ نفره شده بود. میتوانستیم گلهای بیشتری بزنیم. میخواستیم نتیجه بازی را حفظ کنیم. اگر بچهها برای گلزنی دوباره تلاش میکردند شاید اینطوری نمیشد. یکدفعه غافلگیر شدیم.
* یادتان هست بین دو نیمه بازی به بازیکنان چه گفتید؟
من بیشتر نکات فنی نیمه اول را در رختکن به بازیکنان میگویم. فراموش نکنید آن مسابقه دستمان خالی بود. خیلی بچهها مثل خسرو و ساموئل و آندو نبودند. مجبور شدم بازیکن آفریقاییمان را بگذارم هافبک دفاعی که یک نیمه بیشتر بازی نکرد و نیمه دوم یوسفی را جایش آوردم.
* بعد از بازی در رختکن چه گفتید؟ اصلاً چه اتفاقاتی افتاد؟
همه مات و مبهوت بودیم. شوکه شده بودیم. این اتفاق همه ما را شوکه کرده بود.
* چه صحبتی با بازیکنان داشتید؟
اصلاً حرف نزدم. معمولاً بعد از بازی حرف نمیزدم. همه عصبی و خسته بودیم. من معمولاً فردای بازی با بچهها حرف میزدم.
* فردای بازی چه گفتید؟
چیز خاصی نگفتم. یکسری نکات بود. حتی سر بازیکنان داد و بیداد هم کردم.
* از کدام بازیکن شاکی بودید؟
از ۳، ۴ بازیکن شاکی بودم، چون در انجام وظایفشان کوتاهی کردند. وقتی اتفاقی در زمین میافتد بزرگترهای زمین باید آن را جمع کنند، وگرنه من مربی لب خط چه کار میتوانم بکنم؟
* به نظرتان آن بازیکنان، از قصد کوتاهی کردند؟
نمیخواهم به آن موقع برگردم.
* اگر برگردید، چه کاری میکنید که نکردید؟
نمیدانم شاید همان تصمیمها را میگرفتم، چون از چیزی خبر نداشتم.
* از چه چیزی؟
همانطور که گفتم نمیخواهم به عقب برگردم.
* شما در آن بازی حرکتی کردید که خیلی انتقاد به همراه داشت. واقعاً منظوری داشتید و مغرور شده بودید؟
حرکت من منظوردار نبود. بازیکنم را تشویق کردم. برای بازیکنی که گل زده بود، دستم را بالا بردم. همیشه مربیان از این کارها میکنند.
* ولی از شما انتقاد زیاد شد.
بله، خب دنبال یک چیزی میگشتند وگرنه مربی تیم را تشویق میکند و کاری عادی است. این نیست که بگویید، چون مظلومی آن کار را کرد تیم باخت. کلاً تیم ما را یک خرده غرور گرفته بود. بعد از ۲ بر صفر و ۱۰ نفره شدن فکر میکردند کار تمام است. شاید خود من هم فکر میکردم بازی تمام شده.
* شما مغرور نشده بودید؟
من معمولاً مغرور نمیشوم. در همان مسابقههایی هم که بردیم غرور من را نگرفت. به نظرم بازی ۳ بر ۲ تنبیهی از طرف خدا بود.
* نشد پنجمین برد متوالی و یک رکورد تاریخی اتفاق بیفتد.
چهارتا هم تاریخی است و شک نکنید دیگر در تاریخ اتفاق نمیافتد.
* یعنی ممکن نیست؟
نه، ممکن نیست.
* البته قرمزها میگویند آن وسط یک مساوی با شما داشتند.
جام ولایت؟ آن که بازی رسمی نبود. ملیپوشان هم نبودند.
* علیرضا فغانی بازی داور ۳ بر ۲ بود. چیزی از او به یاد دارید؟
راستش اصلاً یادم نمیآید ولی فغانی داوری است که همیشه عدالت را رعایت میکند. او مقتدر است. همیشه با قاطعیت سوت میزند. اگر هم اشتباهی کرده، اشتباهی بوده که داوران دیگر هم داشتهاند. او واقعاً قابل احترام است. بازیکنان و مربیان هم همیشه به او احترام میگذارند. انشاءالله که بازی شهرآورد را خوب قضاوت کند و مشکلی نداشته باشد.
* دلتان برای شهرآورد تنگ نشده؟
مگر میشود گفت: نه؟ ولی در شهرآوردها واقعاً فشار روی مربی زیاد است. بازیکن وظیفه خودش را میداند. مدیریت هم ولی فشار اصلی روی تیم است. من خیلی فشارها را تحمل کردم. بازیهای آخر نزدیک بود سکته کنم.
* در حرف یا واقعی؟
واقعاً نزدیک بود سکته کنم. فشار زیاد بود. آدم به وضوح میبیند که از بیرون اذیت میکنند. خلاصه توقع این است که ببرید. ما شهرآورد را نمیبردیم، میخواستند تیربارانمان کنند.
* شب شهرآورد چطور میخوابیدید؟
خوب. من خیلی راحت میخوابیدم، چون از دو روز قبل کارم را انجام میدادم. فکرهایم را میکردم و برنامهام را میدادم. سعی میکردم خونسرد و آرام باشم، چون بازیکن همیشه به مربی نگاه میکند.
* با سرخابیها حرف میزنیم یک وقتی تعریف میکنند شب شهرآورد کابوس دیدهاند، یا خوابی دیدهاند که به واقعیت تبدیل شده. برای شما این اتفاقها افتاده؟
اینطوری نبوده که ما هم خواب ندیده باشیم ولی من سعیام این بود آرام بخوابم. دکتر ستوده هم به من و مرحوم پورحیدری قبل از خواب آرامبخش میداد. ما باید جوابگوی ۲۰، ۳۰ میلیون هوادار میبودیم. وقتی آدم خوب نخوابد، مشکل پیش میآید به همین خاطر آرامبخش را میخوردیم و میخوابیدیم.
* استقلالیها نگران بازی روز پنجشنبه هستند، مخصوصاً با نتایجی که تیم گرفته.
درست است تیم نتیجه نگرفته ولی استقلال خوب است. در بازی با السد یک مقدار بدشانسی آورد. انشاءا... استقلال نتیجه میگیرد. هواداران نگران نباشند و تیم را حمایت کنند.
* شما در شهرآورد گل هم زده اید ولی اگر اشتباه نکنیم بهترین خاطرهتان در شهرآورد همان سه بر صفر جامحذفی است؛ سال ۹۰ را میگوییم.
بله، باید بیشتر هم به پرسپولیس گل میزدیم. واقعاً تیم ما خوب بود. بچهها سوار بازی بودند. میشد ۲، ۳ گل دیگر هم به این تیم بزنیم.
* یعنی ۶ تایی کنید؟
بله، میشد. البته ما دنبال چنین چیزی نبودیم.
* یک اختلاف نظری هست. ۴ برای چهار گل مجیدی است یا برای شما؟!
فکر میکنم این عدد برای باشگاه استقلال است و ربطی به این ندارد که مثلاً فرهاد ۴ گل زده یا نه؟ واقعاً فرقی نداشت زندی، برهانی یا مجتبی جباری گل زدند. مهم این بود که تیم ۴ بار پشت هم برد و این عدد برای باشگاه شد نه فرهاد یا بازیکن دیگری.
* آقای مظلومی شما جزو مربیانی بودید که علاقه داشتید در کریخوانی هواداران باشید. درست است؟
بله، خب یکی از لذتهای شهرآورد همین بود.
* عدد ۴ هم در دوران شما به وجود آمد.
ما هم سهمی در شکلگیری عدد ۴ داشتیم ولی خوشحالیم که در دوره ما این عدد درست شد. به نظرم هواداران، مدیریت، همه کادر و مربیان دیگر هم در عدد ۴ سهم داشتند. خوشحالم این عدد برندی شد برای استقلال.
* شما عدد ۶ را قبول دارید؟
بله، این بازی بوده و در تاریخ هم وجود دارد. منتهی فیلمی از مسابقه نیست به خاطر همین عدد ما جدیدتر است.
* البته بعضی از استقلالیها میگویند ۶ واقعی نیست.
آنهایی که مطالعه دارند، میدانند واقعی است و باید آن را پذیرفت. متأسفانه این مسابقه واقعی بوده است.
* کدام شهرآورد برای شما حسرتبار بود؟
آن شهرآورد سه بر دو. پیروزی مال ما بود. میشد پنجمین برد متوالی. تیم ۱۰ نفره شده بود. میتوانستیم گلهای بیشتری بزنیم. میخواستیم نتیجه بازی را حفظ کنیم. اگر بچهها برای گلزنی دوباره تلاش میکردند شاید اینطوری نمیشد. یکدفعه غافلگیر شدیم.
* یادتان هست بین دو نیمه بازی به بازیکنان چه گفتید؟
من بیشتر نکات فنی نیمه اول را در رختکن به بازیکنان میگویم. فراموش نکنید آن مسابقه دستمان خالی بود. خیلی بچهها مثل خسرو و ساموئل و آندو نبودند. مجبور شدم بازیکن آفریقاییمان را بگذارم هافبک دفاعی که یک نیمه بیشتر بازی نکرد و نیمه دوم یوسفی را جایش آوردم.
* بعد از بازی در رختکن چه گفتید؟ اصلاً چه اتفاقاتی افتاد؟
همه مات و مبهوت بودیم. شوکه شده بودیم. این اتفاق همه ما را شوکه کرده بود.
* چه صحبتی با بازیکنان داشتید؟
اصلاً حرف نزدم. معمولاً بعد از بازی حرف نمیزدم. همه عصبی و خسته بودیم. من معمولاً فردای بازی با بچهها حرف میزدم.
* فردای بازی چه گفتید؟
چیز خاصی نگفتم. یکسری نکات بود. حتی سر بازیکنان داد و بیداد هم کردم.
* از کدام بازیکن شاکی بودید؟
از ۳، ۴ بازیکن شاکی بودم، چون در انجام وظایفشان کوتاهی کردند. وقتی اتفاقی در زمین میافتد بزرگترهای زمین باید آن را جمع کنند، وگرنه من مربی لب خط چه کار میتوانم بکنم؟
* به نظرتان آن بازیکنان، از قصد کوتاهی کردند؟
نمیخواهم به آن موقع برگردم.
* اگر برگردید، چه کاری میکنید که نکردید؟
نمیدانم شاید همان تصمیمها را میگرفتم، چون از چیزی خبر نداشتم.
* از چه چیزی؟
همانطور که گفتم نمیخواهم به عقب برگردم.
* شما در آن بازی حرکتی کردید که خیلی انتقاد به همراه داشت. واقعاً منظوری داشتید و مغرور شده بودید؟
حرکت من منظوردار نبود. بازیکنم را تشویق کردم. برای بازیکنی که گل زده بود، دستم را بالا بردم. همیشه مربیان از این کارها میکنند.
* ولی از شما انتقاد زیاد شد.
بله، خب دنبال یک چیزی میگشتند وگرنه مربی تیم را تشویق میکند و کاری عادی است. این نیست که بگویید، چون مظلومی آن کار را کرد تیم باخت. کلاً تیم ما را یک خرده غرور گرفته بود. بعد از ۲ بر صفر و ۱۰ نفره شدن فکر میکردند کار تمام است. شاید خود من هم فکر میکردم بازی تمام شده.
* شما مغرور نشده بودید؟
من معمولاً مغرور نمیشوم. در همان مسابقههایی هم که بردیم غرور من را نگرفت. به نظرم بازی ۳ بر ۲ تنبیهی از طرف خدا بود.
* نشد پنجمین برد متوالی و یک رکورد تاریخی اتفاق بیفتد.
چهارتا هم تاریخی است و شک نکنید دیگر در تاریخ اتفاق نمیافتد.
* یعنی ممکن نیست؟
نه، ممکن نیست.
* البته قرمزها میگویند آن وسط یک مساوی با شما داشتند.
جام ولایت؟ آن که بازی رسمی نبود. ملیپوشان هم نبودند.
* علیرضا فغانی بازی داور ۳ بر ۲ بود. چیزی از او به یاد دارید؟
راستش اصلاً یادم نمیآید ولی فغانی داوری است که همیشه عدالت را رعایت میکند. او مقتدر است. همیشه با قاطعیت سوت میزند. اگر هم اشتباهی کرده، اشتباهی بوده که داوران دیگر هم داشتهاند. او واقعاً قابل احترام است. بازیکنان و مربیان هم همیشه به او احترام میگذارند. انشاءالله که بازی شهرآورد را خوب قضاوت کند و مشکلی نداشته باشد.
* دلتان برای شهرآورد تنگ نشده؟
مگر میشود گفت: نه؟ ولی در شهرآوردها واقعاً فشار روی مربی زیاد است. بازیکن وظیفه خودش را میداند. مدیریت هم ولی فشار اصلی روی تیم است. من خیلی فشارها را تحمل کردم. بازیهای آخر نزدیک بود سکته کنم.
* در حرف یا واقعی؟
واقعاً نزدیک بود سکته کنم. فشار زیاد بود. آدم به وضوح میبیند که از بیرون اذیت میکنند. خلاصه توقع این است که ببرید. ما شهرآورد را نمیبردیم، میخواستند تیربارانمان کنند.
* شب شهرآورد چطور میخوابیدید؟
خوب. من خیلی راحت میخوابیدم، چون از دو روز قبل کارم را انجام میدادم. فکرهایم را میکردم و برنامهام را میدادم. سعی میکردم خونسرد و آرام باشم، چون بازیکن همیشه به مربی نگاه میکند.
* با سرخابیها حرف میزنیم یک وقتی تعریف میکنند شب شهرآورد کابوس دیدهاند، یا خوابی دیدهاند که به واقعیت تبدیل شده. برای شما این اتفاقها افتاده؟
اینطوری نبوده که ما هم خواب ندیده باشیم ولی من سعیام این بود آرام بخوابم. دکتر ستوده هم به من و مرحوم پورحیدری قبل از خواب آرامبخش میداد. ما باید جوابگوی ۲۰، ۳۰ میلیون هوادار میبودیم. وقتی آدم خوب نخوابد، مشکل پیش میآید به همین خاطر آرامبخش را میخوردیم و میخوابیدیم.
* استقلالیها نگران بازی روز پنجشنبه هستند، مخصوصاً با نتایجی که تیم گرفته.
درست است تیم نتیجه نگرفته ولی استقلال خوب است. در بازی با السد یک مقدار بدشانسی آورد. انشاءا... استقلال نتیجه میگیرد. هواداران نگران نباشند و تیم را حمایت کنند.
* شما در شهرآورد گل هم زده اید ولی اگر اشتباه نکنیم بهترین خاطرهتان در شهرآورد همان سه بر صفر جامحذفی است؛ سال ۹۰ را میگوییم.
بله، باید بیشتر هم به پرسپولیس گل میزدیم. واقعاً تیم ما خوب بود. بچهها سوار بازی بودند. میشد ۲، ۳ گل دیگر هم به این تیم بزنیم.
* یعنی ۶ تایی کنید؟
بله، میشد. البته ما دنبال چنین چیزی نبودیم.
* یک اختلاف نظری هست. ۴ برای چهار گل مجیدی است یا برای شما؟!
فکر میکنم این عدد برای باشگاه استقلال است و ربطی به این ندارد که مثلاً فرهاد ۴ گل زده یا نه؟ واقعاً فرقی نداشت زندی، برهانی یا مجتبی جباری گل زدند. مهم این بود که تیم ۴ بار پشت هم برد و این عدد برای باشگاه شد نه فرهاد یا بازیکن دیگری.