قلعهنویی که افتخارات زیادی در استقلال دارد و ۳ بار با این تیم قهرمان لیگ برتر شده است، در ۲ سال آخر آنقدر ناکام بود که خودش رفت. البته بعضیها هم میگویند باشگاه او را نخواست و به نوعی قطع همکاری محترمانهای صورت گرفت. این مربی که تا مقطعی در شهرآورد هم آمار خوبی داشت در همان ۲ سال آخر به پرسپولیس هم باخت و خلاصه با ناکامی رفت. امیر در تراکتور هم آن طور که باید و شاید و آنطور که فوتبالدوستان فکر میکردند، موفق نبود. او با تیم تبریزی سوم شد در حالی که خیلیها میگفتند تراکتورسازی که سال قبلش نایبقهرمان شده بود، پتانسیل قهرمانی را دارد.
***
ناکامیهای قلعهنویی که از 3، 4 سال قبل استارت خورده، امسال هم ادامه پیدا کرد. او ابتدا برای چهارمین سال پیاپی و این بار با ذوبآهن وداعی زودهنگام با جام حذفی داشت. جایی که تیم پرمهرهاش مغلوب فجرسپاسی شیرازی شد که حتی در لیگ یک اوضاع خوبی ندارد. در لیگ هم تا اینجای کار و با گذشت 10 هفته از مسابقات، ذوبیها و قلعهنویی توجه هیچکس را جلب نکردهاند. آنها صاحب ۲ برد، ۲ باخت و ۶ تساوی شدهاند و این هفته در خود اصفهان 3 بر صفر به پارسجنوبی هم باختند تا به همه پیام بدهند که امسال جزو مدعیان قهرمانی نیستند. کار به جایی کشید که حتی شایعه اخراج قلعهنویی شنیده شد و او در اصفهان حیا کن، رها کن شنید هرچند بعداً گفتند آن شعار کار یک لیدر بوده که از تیمهای پایهای اختلاس میکرده است!
سؤال اینجاست که چرا قلعهنویی این قدر در کارش افت کرده و مدام ناکام میماند؟ آیا مشاغل دیگر او روی کار مربیگریاش تأثیر گذاشته؟ آیا دوران امیر تمام شده است؟ آیا او به روز نیست؟ آیا مشکل از دستیارانش است؟ اینها سؤالاتی است که جوابش پیش یک نفر است؛ امیر قلعهنویی.