علی محسن‌زاده تنها دو روز بعد از حضور در تمرینات پرسپولیس یک بازی رسمی در ترکیب سرخ‌ها انجام داد. با غیبت الکساندر لوبانوف و سفرش به ازبکستان، برانکو مقابل صبا از محسن‌زاده جوان استفاده کرد و این گلر 23 ساله با وجود اینکه یک گل دریافت کرد اما در کل نمایش خوبی ارائه کرد و می‌شود به او امیدوار بود.

 

اظهارات محسن زاده را در ادامه می خوانید:

 

* اولین بازی در ترکیب پرسپولیس چطور بود؟

- بازی در کل خوب بود اما شرایط زمین نامناسب بود. به هر حال برای بازی اول تجربه خوبی بود اما حیف شد که نتیجه نگرفتیم و متاسفانه باختیم.

 

* بعد از دو جلسه تمرین در ارنج اصلی قرار گرفتی، سخت نبود؟

- خدا را شکر آقارضا و آقا محسن آنقدر باتجربه هستند که کمکم کردند چون بازی اولم بود آنها هم رعایت حال مرا می‌کردند و پاس به عقب نمی‌دادند. به نوعی جور من را می‌کشیدند. البته زمین خیلی بد بود چون قبل از ما پیکان هم آنجا بازی کرده بود. من در این چند وقت که با تیم امید خارج بودم مدام در زمین‌های خوب بازی کردم که این زمین به نسبت آنها خیلی خراب بود.

 

* به نظر می‌رسد زیاد استرس نداری؟

- من در زمان سرمربیگری فرهاد کاظمی و زمانی که 18-17 سالم بود در لیگ برتر یک بازی و نصفی بازی کردم. با تیم ملی جوانان هم در رقابت‌های مقدماتی که در تهران بود بازی پخش مستقیم در ترکیب بودم. با تیم ملی امید هم در هلند و ترکیه بازی کردم. من در مقاومت لیگ دو بودم اما کم‌تجربه نیستم. در تیم ملی امید هم چون محمدرضا در لیگ بازی می‌کرد و شرایط بهتری داشت بازی می‌کرد. من در نفت هم کنار دروازه‌بان‌هایی مثل بیرانوند، سوشا و شیخ‌ویسی کار کردم و تجربه‌های خوبی به دست آوردم که مقابل صبا به دردم خورد.

 

* در نفت اما بازی به تو نرسید چون هم بیرانوند بود هم شیخ‌ویسی.

- من در نفت دنبال موقعیت بودم تا بازی کنم اما علی بیرانوند یک دفعه آمد و اوج گرفت که کارم سخت شد. خودم دوست داشتم جایی باشم که بازی کنم. به همین خاطر به صورت قرضی رفتم خونه به خونه اما در این سال آنقدر در اردوهای تیم ملی امید بودم که فقط یکی دو هفته با این تیم بودم و اصلا با این تیم کار نکردم. من نمی‌خواستم شرایط قبلی برایم تکرار شود چون در نفت به من بازی نمی‌رسید. آمدم پرسپولیس و خدا را شکر اولین بازی همه کمک کردند شرایط بدی نداشته باشم.

 

* عملکردت خوب بود. دو، سه تا خروج خوب داشتی، پرتاب دست و بازی با پایت هم خوب بود اما یکی، دو تا شروع مجدد ضعیف داشتی.

- بله، من در شروع مجددها نمی‌خواستم زیر توپ بزنم. زمین هم خوب نبود. در آن لحظه پایم یک لحظه گیر کرد توی چمن و ضربه خوبی نزدم وگرنه به غیر از آن صحنه اشتباه دیگری نداشتم.

 

* با اینکه استرس نداشتی اما یک مقدار عجول بودی و خیلی سریع بازی را شروع می‌کردی.

- علت این عجله به خاطر حرف‌های بازیکنان بود. آنها از من می‌خواستند که خیلی زود بازی را شروع کنم وگرنه من نمی‌خواستم عجله کنم. بالاخره یک مقدار ناهماهنگی وجود داشت اما در همین بازی یک چیزهایی فهمیدم که اگر خدا قسمت کرد و دوباره بازی کردم به کار می‌آید.

 

* فکر می‌کنی در رقابت با لوبانوف و قدیمی‌پور چقدر بازی به تو برسد؟

- هر دو نفر گلر‌های خوبی هستند که من با آنها رقابت می‌کنم. فکر می‌کنم با بازی که انجام دادم تا حدودی نظرها را جلب کردم. در اینستاگرامم همه آنهایی که نظراتی گذاشته‌اند راضی بودند و فقط همان بحث شروع مجددها را مطرح کردند.

 

* خبر داری گلرهای تیم امید پرسپولیس به خاطر جذب تو سر تمرین تیم‌شان نمی‌روند؟

- نه، متاسفانه خبر ندارم. نمی‌دانم چه بگویم. من آنها را ندیده‌ام. اینجا مرتضی قدیمی‌پور دروازه‌بان همسن و سال من است که گلر بدی نیست. لوبانوف را هم یکی، دو روز دیدم بعد هم که بازی کردیم. از جمعه هم برای بازی با سپاهان آماده می‌شویم.

 

* جو پرسپولیس چطور است؟

- جو نفت خیلی خوب بود اما وقتی آمدم پرسپولیس دیدم اینجا هم بچه‌ها با هم رفیقند و خدا را شکر جو بسیار خوبی بین اعضای تیم برقرار است.

 

* یک مقدار هم از تیم امید بگو. از بازی با ژاپن که شکست تلخ و حذف دردناکی داشتید.

- بچه‌ها در 90 دقیقه خیلی خوب کار کردند اما شانس یارشان نبود. الان ژاپن و کره رفته‌اند فینال، ما اگر ژاپن را می‌بردیم مدعی قهرمانی بودیم اما فوتبال است دیگر. یک روز خوب دارید، یک روز بد. آن روز ما بدشانسی آوردیم اما من خوش‌شانس بودم که با مربیانی باشخصیت مثل آقای خاکپور، عزیزیان و مایلی‌کهن کار کردم. آنها همه جوره از من حمایت کردند و باید از همه‌شان تشکر کنم. باور کنید تیم امید هر چه در توان داشت ارائه کرد اما بدشانس بود.

 

* راستی بعد از بازی با ژاپن عده‌ای از اخباری انتقاد می‌کردند که مقصر بود. البته جدا از گل اول که شاید مدافعان مقصر بودند، دو گل دیگر استثنایی بود.

- محمدرضا تا آنجا که توانست کار خودش را کرد. در تیم امید هر کسی بازی می‌کرد صد در صد توانش را می‌گذاشت. توپ‌های ما نرفت توی گل و بعد از اینکه یک گل خوردیم مجبور شدیم جلو بدویم چون وقت نداشتیم که با یک شوت غافلگیرکننده گل دوم را خوردیم و بعد هم که گل سوم را زدند.