همه چیز وقتی علیه تیم خوب شهر اهواز پیش رفت که پرسپولیس به لطف بازی ساده و پرتکرارش، دفاع کردن را برای تیم آقای ویسی تبدیل کرد به کاری نشدنی و کاری پُر از ایرادهای حرکتی!
درست مثل گل اول که در آن نوراللهی، رضاییان و عالیشاه در به ثمر رسیدنش نقش درجه اول را داشتند! محسن بنگر هم یکی دیگر از مردانی بود که در هجدهقدم تیم استقلال صنعتی بود و تحت فشار نبود! بنگر، بازی با هافبک را بلد نبود و نیست، والا عالیشاه برای زدن گل اول، روی پاس کوتاه رامین رضاییان نیازی بر سوار شدن بر سر آقای بنگر پیدا نمیکرد!
باید گفته شود، آن هم با تأکید فراوان که «پرسپولیس هم از استقلال و هم از تراکتورسازی، نه شاید بهتر، اما حتماً کاملتر» بازی میکند! چرا؟
استقلال در امر تبدیل حالت بازی از دفاع به حمله، مهارتی انگشتنما دارد! تراکتورسازی در فاز تغییر حالت از حمله به دفاع، هم سریع و بدون فوت وقت عمل میکند و هم چاشنی خشونت را خوب و پرتأثیر وارد چرخه عملیات دفاعیاش میکند!
استقلال، گلهایش را بیشتر در زمان تبدیل بازی از دفاع به حمله میزند و پایه گلزنیهای تراکتور، ریشه دارد در توفیق و برتری زمانی و دست بالا شدن مکانی، هنگام پس گرفتن بازی، برای پیگرفتن توپ و تغییر حالت از حمله به دفاع!
بازی پرسپولیس، به شهادت همه بازیهای پرسپولیس در هر دوی این زمانها - از حمله به دفاع و از دفاع به حمله- چیرهدستانه است! تیزچنگانه است! فرصتشناسانه و نیز فرصتطلبانه است!
پرسپولیس در این لحظههای طلایی، سریعتر و پیگیرانهتر از بقیه عمل میکند! گل دوم پرسپولیس به استقلال صنعتی که اول به نظر میرسید محصول سرعت عمل طارمی باشد- که این هم بود و این خود بخشی لازم از مقدمات گلزنی در زمان تغییر حالت بازی است- در اصل، برش چندلایه و مهمی از مهارتهای بازی بدون توپ تیم تحت امر آقای برانکو ایوانکوویچ است! با سرعت به توپ از دست رفته حملهور شدن برای تصاحب مجدد، با سرعت اقدام به حرکت لازم و ممکن بعدی کردن بدون تلف کردن زمان!
پرسپولیس بازی مهمی را برد! پرسپولیس بازی سختی را هم برد! پرسپولیس اول حریف نباز - چغر بدبدن- اهوازی را خلع سلاح کرد! سپس در دام عنکبوتی خویش که محصول سرعت بالا و پاسهای ساده و پرتکرار و پرتعدادش بود، گیر انداخت!
پرسپولیس این روند را چنان خوب و همهجانبه به پیش برد که شکست دادن سختترین و سرسختترین حریف، کاری سهل و آسان به نظر آمد! پرسپولیس، استقلال را صدرنشین کرد تا طعم خوش بازیهای استقلال را بچشد!
در پرسپولیس جای هیچکس خالی نبود و نبود هیچکس فهمیده نشد! در این تیم احمد نوراللهی، مرد اول است که بازی به بازی «بازیاش» شکوفاتر میشود! هر جا که به سود پرسپولیس اتفاقی رخ میدهد، حتماً ردی از پای شماره 8 هست! مثل گل اول، مثل شوتی که فقط تیر دروازه جلودارش بود و...
محسن مسلمان را باز هم «مرد رونده» و بازیکن «توپبر» و پاسور قرمزها میبینیم! عالیشاه در حال قد کشیدن دوبارهای است و کامیابینیا در حال تبدیل شدن به دردسری تازه است برای همه آنها که میخواهند «شماره 6» تیم ملی باشند! هافبکی دفاعی با رویکردی مدرن در بازی!
مهدی طارمی، بیغلط حرکت و جایگیری میکند! او مزه شاگرد بودن نزد برانکو را میچشد! حرف آخر را درباره فرشاد احمدزاده باید گفت! شماره 10 پرسپولیس یاد میگیرد که دیده نشود! یاد میگیرد که برای خودش بازی نکند!
سخن درباره رامین رضاییان، باشد برای وقتی دیگر! برای زمانی که یاد گرفت با حریفان چگونه باید برخورد کند! هادی نوروزی- مرحوم هادی نوروزی- بهترین الگو است، هم برای رضاییان، هم برای احمدزاده و هم برای همه!