افکار نیوز گروه ورزشی : يك| پشت ميزش نشسته بود، پنجره را باز كرده بود تا هواي سنگين اتاق را عوض كند. علي كفاشيان كمتر ميخنديد، خيلي وقت بود كه كمتر ميخنديد، خبرنگار مقابلش نشسته بود و حرفي نميزد. كفاشيان مشغول امضاي كارتابل بود، حوصله نداشت، خودكار را زمين گذاشت و رو به خبرنگار گفت: امروز رفته بودم دفتر وزير، زياد گرم تحويلم نگرفت. به من گفت گزينههايت براي رياست فدراسيون فوتبال را به من بگو. ناراحت شدم. به من گفت رييس ديگه نميخواد شما رييس فدراسيون فوتبال باشي. سه هفته قبل از انتخابات فدراسيون فوتبال بود، علي كفاشيان رسما ديپورت شده بود و از اين موضوع بهشدت
هم ناراحت بهنظر ميرسيد. از خبرنگار پرسيد: بهنظرت بيايم؟ خبرنگار محكم پاسخ داد: قطعا! اتفاقا فرصت بزرگي براي استقلال فدراسيون فوتباله، مطمئنا وضعيت كشور طوري شده كه مجمع توجه چنداني به دستور از بالا ندارد. براي استقلال فدراسيون فرصت بسيار خوبي است و با برنامهريزي مناسب ميشود فوتبال را متحول كني. كفاشيان در فكر فرو رفته بود، نااميدانه گفت: من هم همين نظر را دارم، پاي آبروي من در ميان است، بايد بيايم و محكم بايستم تا با يك برگ برنده از فوتبال بروم. چند هفته بعد علي كفاشيان كه دو عنصر صداقت و پاسخگويي را در كيسه داشت كانديداي رياست فدراسيون فوتبال شد، گزينه
مقابل وزير ورزش و حتي محمود احمدينژاد؛ بهراحتي هم قريب را كنار گذاشت. او رييس تازه فدراسيون فوتبال شد و در نخستين مصاحبهاش خبر از تحول داد و البته اسپانسر ۱۸۰ميليارد توماني . علي كفاشيان خيلي زود ازپاسخگويي هم فاصله گرفت و خبري از تحول و اسپانسر هم نشد! فوتبال به سراشيبي سقوط رسيد وقتي پز استقلال، عملياتي نشد. وزارت ورزش شير حمايت را بسته بود و علي كفاشيان هم نشان داد نميتواند پولي را جذب كند حتي اگر سرپرست كميته بازاريابي شود! كميته انضباطي، بانوان و بينالملل بدون تغيير ماند. كميته تيمهاي ملي و جوانان قرار شد با نام كميته فني و توسعه فعاليت كند كه
ميرشاد ماجدي رييس دپارتمان است! او اين روزها سرپرست استقلال است و برنامه قريب را براي رياست فوتبال او نوشته بود. كميته آمار همچنان يكنفره اداره ميشود. كميته فوتبال ساحلي بدون رييس اداره ميشود! كميته فرهنگي با تمام حاشيههايش بدون تغيير فعاليت ميكند. كميته داوري كه رييسش از طريق مجمع انتخاب شده و هيچ اختياري ندارد تا حداقل رييس دپارتمان را انتخاب كند! رييس آكادمي فوتبال چرا تغيير نكرد؟ كميته فوتسال هم كه با وجود تباني، همچنان با قدرت به كارش ادامه ميداد تا دوباره ناكامي ديگري را تجربه كند. روابط عمومي، حراست و تشريفات هم ثابت ماندهاند. ناكاميها هم ادامه
دارد. تيمهاي پايه هم حذف شدند. تيمملي هم كه ديگر قابل گفتن نيست. اينها تحول بود؟
دو | سرنوشت تجربه جدیدی را برای نکته‌بینان فوتبال رقم زده است. علی کفاشیان برآمده از تفکرات محمد علی‌آبادی است. او را می‌توان نفر محمد علی‌آبادی در فوتبال دانست، چه آن روزها که علی‌آبادی رییس سازمان تربیت‌بدنی بود و چه این روزها که علی کفاشیان عضو هیات اجرایی کمیته ملی المپیک است. علی‌آبادی و کفاشیان این روزها سرنوشت مشابهی را تجربه می‌کنند. هر دو در جایگاهی قرار دارند که مقابل «دولت» و «وزارت ورزش» قرار دارند و در جهت عکس خواسته‌های این دو حرکت می‌کنند و هر دو سایه سنگین تعلیق را بالای سر خود حس می‌کنند. اینها در حالی است که هر دو روزگاری همراه «دولت»
شناخته می‌شدند. دیدگاهی که امروز ورزش را مدیریت می‌کند اعتقاد دارد «تفکر علی‌آبادی باید از ورزش پاک شود» به‌درست و غلط آن کاری نداریم، اما تفکر امروز این است…
سه | چقدر روزهای علی کفاشیان و کارلوس کی‌روش شبیه هم شده است. هر دو بی‌رقیب، هر دو غیرپاسخگو و هر دو ناکام! محسن صفایی‌فراهانی روزی گفته بود: «هیات اجرایی بالاترین مقام تصمیم‌گیری حتی بالاتر از فدراسیون‌هاست و هیات تصمیم‌گیر اصلی است. اگر بخواهید در بحثتجارت مقایسه کنید همانند نسبت هیات‌مدیره خواهد بود به مدیرعامل که بالادست مدیرعامل قرار دارد.» صفایی‌فراهانی گفته بود: «نمی‌شود که هم سیاستگذار بود و هم مجری مصوبات. این موضوع در فیفا و کنفدراسیون هم هست و از اساسنامه فیفا اقتباس شده است.» کفاشیان اما اساسنامه را مطابق میل خود تغییر داد و نواب رییس را
انتصابی خودش کرد. این روزها اتفاق بد برای فوتبال افتاده است و هیچ‌کس از علی کفاشیان پاسخ نمی‌خواهد، مثل کی‌روش که کمیته‌یی را در راس نمی‌بیند که پاسخگوی آنها باشد. به‌دلخواه برنامه لیگ را تغییر می‌دهد، لیگ را تعطیل می‌کند، اردوهای بلندمدت برگزار می‌کند…
چهار | محسن صفایی‌فراهانی خاطره‌یی از برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال در سال ۸۶ تعریف کرده بود. او گفت به کفاشیان گفتم برای چه رییس فدراسیون فوتبال می‌شوی؟ اینجا فدراسیون دوومیدانی نیست. کفاشیان پاسخ داد: «من سیاهی‌لشکر هستم»(!) صفایی گفت: «علی‌آبادی رییس بشو نیست؛ من به خودش هم گفتم و تو باید رییس آینده فدراسیون فوتبال شوی.» کفاشیان مثل همیشه فقط خندید…
پنج | یک‌روز قبل از بازی ازبکستان، خبرنگاری به کفاشیان زنگ زده بود. هدف شکایت از رویه‌یی بود که وزارت ورزش در پیش گرفته بود و کارت خبرنگاران برای حضور در ورزشگاه‌ها را صادر نمی‌کرد. گویا مجلات و سایت‌های خانوادگی راحت‌تر می‌توانستند کارت ورود به ورزشگاه را به دست بیاورند و برای خبرگزار‌ی‌ها، سهمیه محدود در نظر گرفته بودند. خبرنگار از این رویه برای رییس فدراسیون گله می‌کرد و گویی دست روی دل کفاشیان گذاشته است! رییس ناخودآگاه گفت: «آره! ما رو هم خیلی اذیت می‌کنند. دیگر حوصله ندارم، واقعا دارم اذیت می‌شم و اصلا طاقت ندارم. وزارت رسما گذاشته تو کار ما، فقط
برای من و نبی بلیت جایگاه ویژه داده و همه راه‌ها را هم روی ما بسته‌اند.» خبرنگار سکوت کرده و حرفی نمی‌زند، رییس فدراسیون فوتبال ادامه داد: «دیگه نمی‌خوام بمانم، من تا بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری می‌مانم و خرداد می‌روم. دیگر نمی‌خواهم در فوتبال بمانم و تا خرداد وضعیت تیم‌ملی هم مشخص می‌شود.» برق انگار خبرنگار را گرفته بود. دیروز هم کفاشیان به فدراسیون فوتبال نرفته بود، با اینکه صبح از تایلند برگشته بود. مشاور عالی در بازداشت است و هر روز هم شایعه جدید برای این اتفاق مطرح می‌شود. چه اتفاقی برای کفاشیان افتاده است؟
شش| تكروي، انسانها را تنها ميكند؛ خودخواه و ديگرگريز. جامعه هم به تدريج بهسكوتي مصنوعي از كينه و نفرت تبديل ميشود. تيتر همه خبرگزاريها و رسانههاي به كفاشيان رسيده است. روزي او با خندههايش دلنشينترين عنصر فوتبال بود و امروز در ورزشگاه فرياد اعتراض سر داده ميشود. هيچ فاجعهيي در ورزش ايران امروز نيست كه حل آن مستلزم تغيير مديران و برگزاري انتخابات نباشد، انتخاباتي كه البته همانند برگزاري انتخاباتهايي نباشد كه كفاشيان برگزار ميكند و همهاش پر از حرف و حديث است. شالوده انتخابات در ورزش -كه امري نادر است- انتخابات يا گردش قدرت نيست، نظام تعليم و تربيت است.
تعليم و تربيت غيردموكراتيك - مثل انتخابات هياتهاي فوتبال فارس، كرمانشاه و هرمزگان- ميتواند همه ابزارهاي دموكراسي را عليه اهداف آن به كار گيرد و وضعيت، هميني شود كه در فوتبال امروز وجود دارد. ديگر صعود كردن يا نكردن دردي از فوتبال ايران دوا نميكند، ديگر شعار نخنما شده كفاشيان برود كه چهكسي بيايد؟ تاثيري در افكار عمومي ندارد، ديگر ژست همه تقصيرها را نبايد گردن رييس انداخت جواب نميدهد، ديگر تيترهاي روزنامههاي زرد ورزشي كه كيروش مقصر اصلي شكست فوتبال كسي را قانع نميكند؛ مشكل ساختار فوتبال ايران است، ساختاري كه با اين رويه مطمئنا درست نميشود...
