آیا می دانید ده روز دیگر لیگ بیست و سوم آغاز می شود اما هنوز تکلیف لیست نهایی استقلال مشخص نیست؟
آیا می دانید تیم آبی پوش پایتخت تمام هفته های سرنوشت ساز اخیر در فصل آماده سازی را ناقص و در اوج بی نظمی و بلاتکلیفی پشت سر گذاشته و تمرینات این تیم اصلاً بار فنی نداشته؟
آیا می دانید در تمام این مدت، استقلال مربی بدنساز نداشته و جواد نکونام از طریق موبایل از بدنساز اسپانیایی ای که قرار است به ایران بیاید (و شاید هم هرگز نیاید) برنامه گرفته است؟
آیا می دانید تا این لحظه، سرمربی جدید آبی ها نه مدافعان میانی اصلی اش را می شناسد، نه ترکیب وسط زمین و قلب تیمش را؟ نکونام این چند هفته را در انتظار کامل سپری کرده و هنوز که هنوز است نمی داند آیا برای مسابقات می تواند روی مهره های موردنظرش حساب کند یا در نهایت مجبور است به نفرات موجود اکتفا نماید؟
آیا می دانید استقلال در روزهای حیاتی نقل و انتقالات، ابتدا چند روزی را در بلاتکلیفیِ انتخاب سرمربی هدر داد و بعد نیز چند روز طلایی و تعیین کننده، طی انتقال صندلی مدیریت از حجت کریمی به علی خطیر سوخت و هدر رفت؟در همه این روزها اما پرسپولیس، سپاهان، تراکتور، گلگهر، نساجی، فولاد و... در آرامش تمرین و خود را تکمیل می کردند...
راستش ما بر حسب وظیفه و رسالت کاری خود، با آن هواداری که مقابل ساختمان باشگاه استقلال تجمع کرده، علیه وزیر و فدراسیون و رییس وقت سازمان خصوصی سازی شعار می دهد و آنها را متهم به تضعیف تیمش می کند، فرق داریم ولی انصافاً دارند با استقلال چه می کنند؟ آیا همه این جریانات طبیعی است؟
چه شد که آجرلو بعد از قهرمان کردن استقلال به یکباره از کار کنار گذاشته شد؟ خطای بزرگی مرتکب شده بود؟ پس چرا بعد از آن کسی بازخواستش نکرد؟ فتح الله زاده چرا و با کدام هدف روی کار آمد و به چه دلیل پس از چند ماه جایش را به یک ناآشنا به نام کریمی داد؟ کریمی چرا فرصت کار پیدا نکرد و اصلاً آمدنش بهر چه بود؟ ثمره حضور این افراد در استقلال چه بود جز حذف از آسیا و افزون شدن بدهی ها و پسرفت؟ اینها برای نابودی استقلال برنامه و ماموریت داشتند یا واقعیت وجودی و کاری و مدیریتی شان چنین بوده؟ اگر دومی درست است، باید یقه وزیر ورزش را گرفت و به هوادار استقلال حق داد، اگر هم که اولی درست باشد........
می گویند باشگاه استقلال حتی نتوانسته در این مدت از لیست دوم جواد نکونام درست و حسابی بازیکن جذب کند. نقل و انتقالات آبی پوشان در آستانه لیگ بیست و سوم چیزی شبیه فاجعه بوده و حتی اگر از همین لحظه نگارش مطلب هم علی خطیر شروع به ترکاندن بمب کند، تقریباً کار از کار گذشته و خیلی چیزها از دست رفته است.
رهبر خط دفاعی استقلال یعنی سیلوا چند هفته قبل جدا شد و بعد از آن نیز نوبت به ستاره بوشهری این تیم رسید که به سبب جعلی بودن فیش ارسالی به پرتغال در زمان مدیریت آجرلو، مجبور به خداحافظی شود. دیروز هم که خبر رسید پرونده ماندن قائدی در استقلال بسته شده و باشگاه اماراتی اعلام کرده او را لازم دارد!
آقایان، چه کرده اید با استقلال که نه می تواند ستاره هایش را حفظ کند، نه ستاره ای بخرد و نه حتی غیر ستاره های رو به پیشرفت را به راحتی به استخدام خود درآورد؟ نمی گوییم پرسپولیس و سپاهان، نمی گوییم تراکتور، می گوییم گلگهر چگونه چند مهره مورد نظر استقلال را هایجک کرد؟
آیا جذب یکی همچون سامان فلاح که مدعیان اصلی در عمل نشان دادند نیاز و علاقه صد در صدی به او ندارند هم نباید برای استقلال رقم می خورد؟ اوج توانایی آبی ها در بازار نقل و انتقالات فعلی، آیا خریدن یک مدافع سابقاً موفق بوده که فصل پیش چندان حضور و درخششی در بازیها نداشته؟
چه کرده اید با استقلال که بازیکنان درجه دو هم تیم های دیگر را به آن ترجیح می دهند؟ زمانی برای پوشیدن پیراهن استقلال سر و دست می شکستند اما حالا امثال فلاح بین گلگهر و تیم آبی پوش پایتخت، اولی را برمی گزینند. باور کنید نه قصد بی احترامی به بازیکنی را داریم و نه می خواهیم تیم هایی نظیر گلگهر را کوچک کنیم. قصدمان چیز دیگریست و به ناچار برخی اسامی را روی کاغذ می آوریم، از جمله سعید مهری که شاید ده سال پیش آرزو می کرد یک روز روی نیمکت استقلال بنشیند اما امروز برای این تیم شرط و شروط می گذارد و تا زمانی که اوکی نگیرد، سر تمرین حاضر نمی شود.
از اینها متاسفانه استقلال زیاد دارد، نمونه دیگرش حسین حسینی است که در فصل گذشته نقش پررنگی در ناکامی تیمش داشت اما هیچ جوره نمی توان بین او و استقلال جدایی انداخت و همیشه سر تیم و هوادار منت هم می گذارد!
عارف غلامی را نیز هیچ تیمی نمی خواهد اما برای استقلال ناز می کند و حاضر نیست از قرارداد ۲۵ میلیاردی سال گذشته اش، کمتر ببندد و تمدید کند...
تا همین چند سال قبل، باز ستاره هایی چون تیام و جباروف جذب می شدند و توانایی حفظ امثال مهدی رحمتی وجود داشت ا
ما استقلالِ سالهای اخیر به معنای واقعی خالی از ستاره بوده و حسرت جذب بازیکن بزرگ و اسمی، بدجوری به دل هوادار این تیم مانده است.
این ادعا را کاملاً بدون اغراق و به دور از هرگونه تعصبی می توان مطرح کرد که به معنای واقعی استقلال را از هر نظر کوچک کرده اند. بزرگترین و سرشناس ترین بازیکنی که در این سه چهار سال در جمع آبی پوشان و با پیراهن این تیم دیده ایم، سردار آزمونی بوده که برای دور نماندن از شرایط آرمانی، به واسطه رفاقت با نکونام، در تمرینات استقلال حاضر شده و برایشان گلزنی هم کرده است.
و این دردی بزرگ و غیر قابل درمان محسوب می شود که اراده ای هم برای رهایی از آن به چشم نمی آید...به راستی با این روند، از استقلال چه باقی خواهد ماند؟
* حامد فرضعلی بیک