بانو سلام، دختر موسای طورها(شعر)

بانو سلام، دختر موسای طورها

هر جا قدم زدی شده کوهی ز نورها

من عاشقِ قدیمیِ این خانواده ام

 راهی شدم به محضرت از راه دورها

پیش شما هوای بهشت از سرم پرید

 این جا پر است بهجت و شور و سرورها

آن قدر هیبت و عظمت دارد این حریم

 جایی نمانده است برای غرورها

وقتی که آشیانه ی آل علی قم است

 فرش حریم آن شده گیسوی حورها

من چشم بسته ام به عطای کریم ها

راضی نیم به تکه نان مثل مورها

در قم همه ز بودن تو فیض می برند

 تنها نه زنده ها، که گرفتار گورها