آی بارک الله به سعیدآقاخانی و سازندگان «نون خ ۲»

معمولا ساخت سریال‌ها یا فیلم‌هایی با محوریت یک قوم، امری مانند راه رفتن بر لبه تیغ است و همواره ریسک و حساسیت زیادی را به همراه دارد که در گذشته هم نمونه‌های از این دست دیده‌ایم، یک دیالوگ در سریال «سرزمین کهن» رنجش بختیاری‌ها را به دنبال داشت تا جایی که پخش این سریال از تلویزیون متوقف شد.

اخبار چهره ها - چند شب از پخش سریال « نون، خ ۲ » گذشته و انصافا تا به حال در جذب مخاطب و ارائه یک محصول نمایشی موفق عمل کرده است، فصل اول سریال «نون، خ» داستان «نورالدین خانزاده» بود که با صادرات تخمه به ترکیه کسب و کاری راه انداخته و محصول مردم منطقه را خریداری و از طریق رابطی در تهران دارد به ترکیه صادر می‌کند (آقای میرزایی)، با مرگ میرزایی تکلیف پول‌هایی که باید برای او فرستاده می‌شد تا با صاحبان محصول تسویه کند، نامعلوم می‌شد و نورالدین به تهران سفر می‌کرد و ...

در فصل دوم داستان سریال بیشتر بر خود نورالدین و اتفاقات مربوط به او، خانواده، همسایه‌ها ومحل زندگی‌اش ... تاکید دارد، مکانی ساخته تخیل سازندگان سریال که هم روستا است و در دل طبیعت و هم به شهر نزدیک است و هر وقت بخواهند داستان را به شهر منتقل می‌کنند.

فیلمنامه

فیلمنامه فصل دوم (مانند فصل اول) بر بستری از اتفاقات جذاب بدون اضافه گویی پیش می‌رود و هر ۲ یا ۳ قسمت مسیر داستان را به مرحله غیر قابل پیش‌بینی وارد می‌کند که هم در روند اتفاقات قصه درست است و هم غافل‌گیری مخاطب را به همراه دارد. البته در این فصل بر خرده قصه‌ها تاکید شده است و هر ۱ یا ۲ قسمت با یک داستان پیش می‌رود مانند: صاف شدن بدهی نورالدین با طلبکارهایش، داستان خواستگاری‌های مهیار و اتفاقات مربوط به آن (حمله خرس/ خواستگاری رفتن و ...)، برگشتن دایی بچه‌های نورالدین از زندان، جشنواره انار، آمدن زلزله، برپایی سیاه چادر و برگشتن خلیل (پسر عمو نورالدین) و ...

در این میان صحنه‌هایی وجود دارد که با شوخی و طنز درست در چهارچوب خود داستان لحظات تاثیرگذار و مفرحی را برای مخاطب می‌سازد مانند: صحنه تقسیم کردن دوغ و نوشابه توسط روناک (خواهرزاده نورالدین) که می‌پرسید دوغ می‌خواهید یا نوشابه؟ همه نوشابه می‌خواستند، ولی او برایشان دوغ می‌ریخت و در آخر گفت نوشابه تموم کردیم اگر پرسیدم همه بگید دوغ...

صحنه سوال نورالدین از دایی شفیع درباره خواندن کتاب آئین شوهرداری، صحنه جشنواره انار که با روند تقسیم جوایز در جشنواره‌های هنری (علی الخصوص جشنواره فیلم فجر) شوخی کرده است، صحنه برگشتن خلیل که بچه نوزادش را در بغل مامور راهنمایی رانندگی می‌دیدیم و گاو سلمان (جاناتان) و علائمی که سلمان با جاناتان برای ارتباط دارد و صدایش می‌زد: «هی جاناتان، جاناتان»، ارجاع دادن اتفاقات بامزه داستان به یک سوال جذاب که جواب اکثر آن‌ها هم «مه‌لقا خانم» است و ...

مزیت این شوخی‌ها در این است که در حد و حدود خود عمل کرده و جواب هم می‌دهد، بر ارجاعات بیرون از قصه استوار نیست و اگر مخاطبی از طعنه مورد نظر سازندگان هم بی خبر باشد باز جوابگو است.

شخصیت‌ها و بازیگران

شخصیت‌های خلق شده در فیلمنامه جذاب و توجه برانگیز هستند، شخصیت نورالدین مردی با قلبی پاک، امیدوار، صادق و معصوم (خصوصیت بسیاری از کُردها) همچنان در ادامه همان فصل اول عمل می‌کند و سعید آقاخانی همچنان شیرین آن را از آب در آورده است و بار اصلی داستان هم بر دوش اوست.

دختران نورالدین اگرچه کژال خشن دیگر در میان آن‌ها نیست، اما با روناک (خواهرزاده نورالدین) سعی در جبران آن شده است، مهیار در نقش داماد ساده، از خود راضی، زرنگ ماب با بازی پاشا جمالی، دایی دختران (میرطاهر مظلومی) و اهالی روستا و ...، اما بار اصلی داستان همچنان بر دوش سعید آقاخانی است، ولی انصافا پاشا جمالی (اصغری سریال شهرزاد) در یک شخصیت جدید ظاهر شده است که برای مخاطبانی که از سریال شهرزاد او را به یاد دارند تازه است. یا حمیدرضا آذرنگ با لهجه کُردی کرمانشاهی، اگرچه او در سریال شاهگوش هم باز لهجه کرمانشاهی داشت، اما در اینجا باز یک چهره جدید از خود نشان داده است.

انصافا بازیگران کُرد هم بسیار خوش درخشیده‌اند و در کنار بازیگران حرفه‌ای به خوبی از عهده نقش‌هایشان برآمده‌اند. این گروه از بازیگران حرفه‌ای تئاتر و سیمای استانی کردستان، کرمانشاه و ایلام هستند (اصطلاحا نابازیگر نیستند) به همین دلیل هماهنگی در طول تمام سریال در ارائه نقشهایشان کاملا مشهود است.

کردستان، کرمانشاه و جذابیت‌های آن

زیبایی جغرافیای مناطق کردنشین و طبیعت آن در «نون خ» یکی دیگر از جذابیت‌های سریال است و یا میوه‌ای، چون انار که از مهمترین میوه‌ها در فرهنگ ایران است و شاید خیلی‌ها نمی‌دانستند به جز تهران که روزگاری به شهر انار شهرت داشت و ساوه، یزد و شیراز، در غرب ایران هم انار‌هایی با این کیفیت تولید می‌شود.

زبان

گویش فارسی با لهجه کُردی استفاده شده در سریال به خوبی از آب درآمده است. مطمئنا اگر قرار بود با زبان کُردی حرف بزنند مجبور می‌شدند از زیرنویس فارسی استفاده کنند (چون هیچوقت کُرد‌ها در بین خودشان به فارسی حرف نمی‌زنند)، طبیعتا سازندگان سریال برای اجتناب از این قضیه به زبان فارسی حرف می‌زنند که لهجه کُردی دارند مانند کُرد‌هایی که برای مسافرت به تهران آمده و غالبا با چنین لهجه‌ای حرف می‌زنند.

استفاده از لحن و تکیه کلام‌های بامزه در دیالوگ‌ها مانند ایییییی باریک الله گفتن‌های نورالدین یا به امید حق علیه باطل در فصل اول که در این فصل انگار گفتن این دیالوگ ممنوع شده است! و ...

موسیقی

استفاده بجا از تم‌های موسیقی کُردی در صحنه‌های متناسب با آن، علی الخصوص در تیتراژ ابتدا و آخر سریال و همچنین ترانه‌های کُردی که در صحنه‌هایی به شکل کامل پخش می‌شوند هم تاثیرگذار است و هم سایر بخش‌های ایران را با موسیقی اصیل کُردی آشنا می‌کند ترانه‌هایی از خواننده‌های معروف کُرد مانند حسن زیرک، مظهر خالقی، اسماعیل صابوری، حشمت الله لُر نژاد و ...

لباس

در این سریال لباس‌های کُردی همان شکلی است که اگر به مناطق کردنشین سفر کنیم آن را خواهیم دید، واقعی است و نشانگر این قضیه است که طراح لباس یا خودش کُرد است یا اینکه با تحقیق و پژوهش سراغ این مقوله رفته و نتیجه هم رضایت بخش است.

کارگردان

کارگردانی «نون، خ» بر یک اصل ساده، اما بنیادی در سینما استوار است و آنهم این است که همه چیز در خدمت بازگویی درست قصه باشد، وقتی لازم است صحنه‌ها ریتم دار و شلوغ می‌شود مانند تعقیب و گریز‌ها یا صحنه زلزله و وقتی هم اقتضا کند دوربین آرام در صحنه فقط نظاره گر روند اتفاقات است مانند صحنه خواستگاری رفتن نورالدین و ... کارگردان شلوغ بازی نمی‌کند تا تجربه و تبحرش را به رخ بکشد اتفاقا با طمانینه و آرامش دارد کارش را به درستی انجام می‌دهد.

در جمع بندی می‌توان به این اشاره کرد که تمام نکات مثبت سریال شاید به این دلیل است که سعید آقاخانی به عنوان بازیگر اصلی و کارگردان سریال، چون خود کُرد است با اشراف کامل بر فرهنگ و جامعه کردستان از هر گونه لغزش و سهل انگاری پرهیز کرده است و با حساسیت و موشکافی کارش را به انجام رسانده و به تعبیری در مقابل سختی‌های انجام چنین پروژه‌ای کوتاه نیامده است والبته که از پایتخت و آپارتمان بیرون رفته است که این کم اتفاقی نیست.

آقای مهرداد خدیر در گفتگویی به من گفت: «چه کسی تصور می‌کرد بازیگر مجموعه‌های طنز که با «ساعت خوش» خود را معرفی کرده بود به لحاظ معرفی تصویری جاذبه‌ها و ویژگی‌های فرهنگی بخش‌هایی از هویت و سرزمین‌مان تا این اندازه قابلیت و استعداد داشته باشد؟» اشاره درستی به این داشت که اگر زمینه درستی فراهم باشد افراد چه توانایی‌های نهفته‌ای دارند که می‌تواند شکوفا شود.

دستمریزاد به سعید آقاخانی و سازندگان سریال «نون خ ۲».