کامبیز دیرباز میگوید: «طبیعتا نباید خیلی در مورد فیلم صحبت کنم، اما بهعنوان یک دوستدار سینمای حاتمیکیا باید بگویم که او یک شاهکار جدید را رقم زده است. در فیلم «به نام پدر» هم که بازی کردم، تقریبا چنین چیزی را شاهد بودیم. آن موقع اعتراض به وضعیت بازماندگان جنگ و اثرات مخربی که جنگ داشت، بود، اما فیلم «خروج» به وضعیت فعلی و اعتراضی که مردم، مخصوصا قشر آسیبپذیرتر مانند کشاورز دارند، است.
اخبار چهره ها - آخرین سکانس فیلم را هم گرفتیم اما نمیشود در مورد آن صحبت کرد. اما مطمئنا راهکاری برای این موضوع دارند و راهحلی هم برای رفع اعتراض فیلم. حاتمیکیا همیشه در فیلمهایش قهرمان دارد. قهرمانی که جامعه به آن نیاز دارد. من کارهای قهرمانمحور را دوست دارم و فکر میکنم که مردم به این مدل سینما احتیاج دارند، اما چندین سال است که سینما به سمت چندین نقش اول رفته است، مثلا فیلمی را میبینید که مردم هم آن را دوست دارند اما چندین نقش اصلی دارد ولی من کمی سلیقهام به سمت تکقهرمانی است، برای همین چند سالی است که ایدهآلهایم را در متنهای سعید نعمتالله پیدا میکنم و بازی کردم.
حاتمیکیا همیشه فیلمهایش قهرمان دارد، طبیعتا یکی از شاخصترین و برجستهترین قهرمانهایش، حاج کاظم آژانس شیشهای است که به نظرم خیلی قهرمان جذابی است و میتوانم بگویم که هنوز هم بهترین قهرمان فیلمهای حاتمیکیاست.
اما نظرم در مورد « خروج » متفاوت است، اسم قهرمان فیلم رحمت بخشی است و به نظرم قابل مقایسه با هیچکدام از فیلمهای حاتمیکیا نیست. میتوانم بگویم یک وسترن ایرانی است. در فیلم خروج کاملا با مولفههای فیلم وسترن روبهرو هستیم. فیلم بسیار جذابی است، مدتهاست فیلمهای ما در مورد شهرنشینی است و لوکیشنها اکثرا داخل تهران و نهایتا حولو حوش جنوب تهران است. اما در این فیلم دوربین حاتمیکیا به یک شهرستان رفته است. کاراکتر آقای قریبیان در این فیلم خیلی کاراکتر خاصی است و شبیه هیچکدام از قهرمانهای قبلی حاتمیکیا نیست.»