این مدرسه حس عجیبی دارد حس روزهای کودکی، حس شیرین زندگی و حس امید؛ مدرسهای که معماریاش، جان میبخشد و خاطره دلنشینی از روزگار کودکی را به تصویر میکشد.لحظات بین گذشته و حال سِیر میکند و انگار نوای آموزش از کلاسهای سوت و کور آن بر میخیزد؛ گرچه مدرسه آنقدر پیر و کهنسال شده است که گاهگاهی بخشی از دیواره فرو میریزد و گام برداشتن روی ایوان توصیه نمیشود اما هنوز با ابهت ایستاده است و با وجود کهولت سن، سر خم نکرده است.
قصه این مدرسه، قصه هیاهو و شادمانی کودکان و نوجوانان روی نیمکتهای چوبی مدرسه است؛ قصه میزهای سهنفره، قصه درختان سر به فلک کشیده، قصه ستونهای گچی و قصه ایوان مهربانی؛ قصه نسلهایی که کولهباری پر از دانش از آن به غنیمت بردند و از این مدرسه تنها یادی باقیست.
صدای هیاهو و بازی دانشآموزی در حیاط مدرسه حاکی از آن است که این مدرسه هنوز زنده است و نفس میکشد و هنوز قصههای زیادی برای گفتن دارد.
انگار باورش سخت است؛ آری درهای مدرسه باز است و دانشآموزان با حضور مربیشان در حیاط در حال برگزاری مسابقهای فوتبال هستند؛ انگار قلب مدرسه می تپد و صدای ضربانش در گوشها میپیچد.
* قصههای این مدرسه
درست در کوچه یخچال در حوالی میدان نقش جهان و میان مغازههای فروش لوازم خانگی، مدرسهای خودنمایی میکند که روی سردر آن نوشته شده است «دبیرستان پسرانه شهید حلبیان»؛ این مدرسه آنقدر در درون خود قصه دارد که نشستن پای هر قصهاش، روزها زمان میطلبد.
روایت اول
عنوان میشود که این مدرسه با عنوان «اتحاد» توسط مؤسسهای فرانسوی در سال ۱۲۸۰ ساخته شده است و در اختیار انجمن کلیمیان بوده است و در ابتدا هم دانشآموزان کلیمی در آن درس میخوانند و بعدها حضور دانشآموزان به یک گروه محدود نشد و این مدرسه در اختیار آموزش و پرورش قرار داشت.
برخی دیگر نیز سال ساخت این مدرسه را به سال ۱۳۰۵ ذکر کردند و برخی هم عمر این مدرسه را ۸۶ ساله ذکر میکنند؛ آری چندین نسل در این مدرسه، دانش آموختند و راه زندگی را پرقدرت در پیش گرفتند.
روایت دوم
عنوان میشود دانشآموزی در این مدرسه درس میخواند به نام محمدباقر حلبیان؛ محمدباقر اولین دانشآموز این مدرسه است که در زمان جنگ برای دفاع از کشور به شهادت میرسد و بر این اساس، مدرسه به نام «شهید حلبیان» مزین میشود.
روایت سوم
داستان قصههای مجید، از آن دست سریالهای خوشدست و جذاب تلویزیون در اواخر دهه ۶۰ بود؛ ماجرای پسرک شیرین زبان اصفهانی که با مادربزرگ دوستداشتنی خود زندگی میکند؛ روایت ملموس و جذاب این داستان آنقدر دلنشین است که هنوز بعد از گذشت ۳ دهه از ساخت آن، دیدنی است.
بخشی از این سریال در مدرسه قصه ما ساخته شده است؛ یعنی همان مدرسه اتحاد و شهید حلبیان؛ شهرت این سریال تا حدی است که نام این مدرسه به نام مدرسه قصههای مجید شهرت دارد.
اما این روزها مدرسه قصههای مجید، هر چند هنوز نفس میکشد اما روزگار تلخی را میگذراند؛ دیوارهای مدرسه در حال فرو ریختن است و بخشی از سقف آن در برخی از ساختمان تخریب شده و برخی هم در حال ریزش است.
بین حیاط مدرسه و بنای شرقی ساختمان، با ایرانیت جدا شده است و به ظاهر هم که نگاه میکنی، فرسودگی بنای شرقی بیش از بنای جنوبی است.
ایوان ساختمان و نرده جلوی آن با آن ستونهای گچی، حس دوستداشتنی از مدرسه به نمایش گذاشته است؛ مدرسهای که سقف آن شیروانی است و البته گذر زمان، چهرهاش را آزرده است.
سید مهدی میربد مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اصفهان میگوید: این مدرسه ثبت میراث فرهنگی است؛ اصولاً مدارسی که قدمت بالایی دارند و شاخصههای خاصی را دارا هستند، ثبت میراث فرهنگی میشوند تا حفظ شوند.
میربد توضیح میدهد که این مدرسه جزو مدارس خشت و گلی است و سازه اصلی آن، چوبی است.
مدیرکل نوسازی مدارس استان اصفهان میگویند بخش شرقی ساختمان ۱۰، ۱۲ سالی میشود که تخلیه شده است اما بخش جنوبی آن تا سال گذشته دانشآموز داشته است ولی به دلیل فرسودگی ساختمان، دستور تخلیه آن را دادند.
سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش ۷ مرداد ماه امسال در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «مدرسه شهید حلبیان در اصفهان، مدرسه قصه های مجید به علت فرسودگی تعطیل شد و بازسازی و مقاوم سازی آن قریب به ۲ سال طول میکشد. پیشبینی میکنیم تعداد پروژه های تحویلی ما برای مهر ۹۷ به ۱۸۳۰ پروژه با ۷۵۹۶ کلاس برسد».
علی یکی از دانشآموزانی است که با دوستانش در حال بازی در حیاط مدرسه هستند؛ میگوید: «من این مدرسه را دوست دارم یک احساس خوبی برای درس خواندن دارد؛ مدارس دیگر خیلی معمولی هستند؛ اما ظاهر این مدرسه متفاوت است».
وی در پاسخ به این پرسش که «تا حالا به بخش ممنوعه رفتید؟»، بیان میکند: «نرفتیم؛ چون معلم ما اجازه نمیدهد؛ ما فقط برای ورزش اینجا هستیم».
مدرسه شهید حلبیان در تاریخ ۱۸ بهمن ماه سال ۹۳ به ثبت ملی رسید و از آن زمان تاکنون چشمانتظار توجه ویژه سازمان میراث فرهنگی است.
میربد در پاسخ به این پرسش که چرا این مدرسه بعد از گذشت ۱۰، ۱۲ سال هنوز مرمت نشده است، میگوید: «وقتی ساختمانی ثبت میراث فرهنگی میشود، اداره نوسازی مدارس و آموزش و پرورش اجازه تعمیرات در آن را ندارند؛ البته آنها بخشی از مرمت ساختمان را انجام دادند.
وی اضافه میکند: این ساختمان عملاً هیچ استحکامی ندارد که دانشآموزان در آن باشند، به همین دلیل تخلیه شده است.
مدرسههای قصههای مجید هنوز حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما آنقدر کهولت سن دارد که حرفهایش ناگفته مانده است.
ساختمان باقدمت بالای این مدرسه، شایسته توجه بیش از این است؛ تجربه ثابت کرده است ساختمانی که حس زندگی از آن رخت میبندد و تخلیه میشود، زودتر به دنیای تخریب میپیوندد.
هر چند گاهی فکر میکنم اگر توپ دانشآموزانی که در حیاط مدرسه در حال بازی هستند، به قسمت ممنوعه ساختمان بیفتد، از خیر توپ میگذرند یا برای برداشت آن کسی داوطلب میشود!