جشنواره فیلم مقاومت به فصل اجرا نزدیک میشود، بخشهای مختلف آن به داوری رسیده و فیلمها و سریالهای مختلفی دیده شدند، آثار دیده نشدهای در روزهای برگزاری جشنواره از جمله «یتیم خانه ایران» قرار است در این جشنواره رونمایی شوند و از آثار خارجی رسیده به جشنواره شنیده می شود فیلم های خوبی شرکت کردهاند که انتظارات مخاطبان را برآورده خواهند کرد. به مناسبت جشنواره مقاومت با مسعود دهنمکی به گفتگو نشستیم تا دغدغههایش نسبت به سینمای جنگ و ارزیابی خود را از این جشنواره بدانیم. این گفتو گو را در ادامه خواهید خواند:
شما به عنوان کسی که در زمینه دفاع مقدس فیلمهایی داشتید، میخواهیم بفرمایید چرا روند تولیدات فیلم دفاع مقدس در سالهای گذشته رو به کاهش بوده است؟
در سه سطح میشود این مسئله را بحث کرد، یکی بحث سیاستگذاری است که به بحثهای مدیریتی و مهندسی فرهنگی ارتباط دارد که مدیران مجاب و الزام به اجرای آن برنامه داشته باشند و با تغییر مدیریت میانی و پایین، این سیاستها تغییر نکند و تابع سلیقه نباشد. جایش کجا میتواند باشد؟ میتواند شورای انقلاب فرهنگی باشد، میتواند شورای عالی سینما باشد، جایی که مجاب کند.
شورای انقلاب فرهنگی الزام قانونی ندارد.
بله ندارد.
صراحتاً کجا باید این اتفاق بیفتد؟
باید به صورت دستورالعمل دربیاید، بهترین جا همان شورای عالی سینما بود که مصوباتش، مصوبات هیئت دولت محسوب میشد و میتوانست ابلاغ کند. به نظر من احتیاج به یک منشوری دارد که از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی یا نهادهای مرتبط با دفاع مقدس میتواند حتی به صورت یک تفاهمنامهای بین نهادها و ارگانهای درگیر با مسائل دفاع مقدس و سینما باشد، البته کلانتر هم میشود نگاه کرد.
واقعاً دستورالعملی و قانونی میشود هنرمندان را مجاب کرد که به سمتش بروند؟
حتماً میشود.
مدیران میگویند این کار را کردیم ولی انجام نشده است.
اگر بخواهند میتوانند. آقایان یک بازیگر را در خیابان یا محفل خاص میگیرند به جای زندان که جریمه مردم عوام و بیچاره است بگویند در فیلم فلان ارگان یا نهاد باید بازی کنید. خیلی از اینها علایق دارند و اینطور نیست، خیلیهایشان برای اینکه زمینه کار داشته باشند و خیلیها هم برای اینکه علایق دارند و لازم است کسی حس فطرتشان را بیدار کند و تلنگری به آنها بزند، حتماً در این زمینهها کار میکنند.
این دستورالعمل برای مدیر هزینهای دارد، یعنی هنوز باب نشده و بحث سفارشی و... هست.
به نظرم اراده خود مدیران است که خیلیهایشان تابع اقتضائات انقلاب نیستند و نمیخواهند در این حوزه چنین آثاری تولید شود یعنی دغدغهشان این نیست. در ویترین، شعارش را میدهند ولی عمل نمیکنند، این به دوره دولت ارتباط ندارد و برای همین میگویم باید یک جای بالاتر به صورت منشور و دستورالعمل دربیاید مثل همین سیاستهای کلان برنامه که در مجمع تشخیص مصلحت تدوین میشود و بعد رهبری امضا میکنند، اگر اجرا بکنند. به هرحال حوزه فرهنگ نباید دچار روزمرگی بشود، این یکی از اشتباهات است و اگر ده سال دیگر هم همینجا خواهیم بود اگر حوزه فرهنگ را به سلایق و دولتها بسپاریم. هیچ جای دنیا چنین چیزی نیست، نه سیاستهای کلانشان را تابع جریانهای انتخاباتی میکنند و نه سیاستهای فرهنگی کلان. اینجا باری به هر جهت است، یک دولت میآید امور تربیتیها را تعطیل میکند، یک دولت دیگر دایر میکند! حتماً خلأیی به نام مهندسی فرهنگی داریم، خلأیی به اسم برنامهریزی فرهنگی داریم که ضمانت اجرایی داشته باشد، این آسیبشناسیاش در سطح کلانش هست.
سه سطح را تیتر وار میفرمایید؟
یکی در بحث برنامهریزی و مهندسی فرهنگی و سیاستهای کلان هست که برنامهها و الزامات باشد که ضمانت اجرایی داشته باشد، بعد به نوعی حتی برنامه و بودجههایش تخصیص بخورد با این شرط که هیچ مدیری حق خرج کردن این بودجههایی که در این زمینه هست در جای دیگر ندارد.
الان اینطور نیست؟ اگر به مدیران هم بگویید دوست دارند پولهایشان را برای فیلمهای ارزشی و دفاع مقدسی هزینه کنند، ولی طرح نیست و یا سطح توقعاتشان بالاست.
در بحث نرمافزاری، بعداً به نوعی این حلقهها به هم مرتبط است. این نظارت هم باید باشد که در همان سیاستگذاری کلان وقتی میگوییم سینمای دفاع مقدس، به مفهوم سینمای ضد جنگ نیست یعنی در همان سیاستگذاری کلان هم باید تعریف شود چه سینما، چه سینمای انقلاب است و چه سینمای دفاع مقدس است. بعضاً دیده شده همین نهادها و ارگانها و حتّی فارابی بودجهاش هزینه فیلم میشود ولی مضمونش مضمون ضد جنگ است، فیلم ضد جنگ یک ژانر است.
*در جشنواره دفاع مقدس فیلمهایی دیدم که مضمون ضدجنگ دارد
در نهادهای ارزشی مدافع فیلم و سریال هم اینطور بوده است؟
این به خاطر این است که فهم فرهنگی وجود ندارد یعنی مسئولین خوبی هستند که فیلم نمیفهمند یا مثلاً فیلمنامه نمیفهمند یا آدمهای خوبی که احتیاج به پز روشنفکری دارند. حتی در خود جشنواره دفاع مقدس دیدم فیلمهایی هست که بعضاً مضمون ضد جنگ دارد، به خاطر اینکه شناخت نیست و سینمای جنگ و ضد جنگ را تفکیک نمیکنند. ممکن است حتی فیلم ضد جنگ را کسی بسازد که تا دیروز فیلم دفاع مقدسی میساخته و امروز جامعه تغییر کرده، دولت تغییر کرده، هیئت داوران تغییر کردند، بچههایش بزرگ شدند یا خودش تغییر کرده و یا احتیاج به این دارد که یک گذشتهای را نفی کند. این حرفهایی است که در روزنامهها میزنند که چرا جنگیدید؟ چرا ...؟ همان حرفهایی که نهضت آزادی در سال 64 در بیانیههایش میداد اینها در سال 67 به بعد در فیلمهایشان دارند میآورند. چرا جنگیدید؟ یعنی تازه باید تقاص پس بدهید که چرا جنگیدید و میخواستید نجنگید! یا نگاه انسانی داشتن به جنگ، یکی از محققان آمریکایی اسکات پیکلسون در دفتر ما مصاحبه میکرد و گفت ما یک آکادمی داریم و در خصوص جنگ ایران و عراق تحقیق میکنیم، بعد میگفت مأمور بخش واژه شهادت هستم، این چیست؟ فرقش با عملیات انتحاری القاعده و داعش و... چیست؟ مثلاً نشان میدهد اینها بیگناهان را نمیزنند یا... تفاوتهایی که او داشت تبیین میکرد و جالب است میگفت برایمان جالب است که میآییم در فیلمهای شما و در سینمای شما فیلم ضد جنگ میبینیم. میگفت جنگ ویتنام که ما آن موقع جنگ غلطی میدانستیم و روشنفکران ما این جنگ را زیر سؤال میبردند، بعداً به این نتیجه رسیدند که نباید سرباز را زیر سؤال میبردیم و سیاستگذار را باید زیر سؤال میبردیم. میگفت ما اشتباه کردیم، سرباز وظیفهاش جنگیدن است و ما نباید قهرمانان جنگمان را تحقیر میکردیم. میگفت در جنگی که شما در آن بودید و همه دنیا میگویند صدّام متجاوز است و شما تنها ایستادید، آن وقت اینجا فیلمهایی ساخته میشود که چرا جنگیدید. او میگفت شما ادای سرباز رایان درمیآورید.
جوخه الیور استون هم که اسکار گرفت واقعاً اینطور بود، یعنی با اینکه جنگ ویتنام را نقد میکرد، سربازان آمریکایی که متجاوز بودند را قهرمان نشان میداد.
بله میگفت ما به این نتیجه رسیدیم که اشتباه کردیم و تعجب است که شما در فیلمهایتان رزمنده را محاکمه میکنید! یا اصل جنگی که همه به عنوان یک ارزش تلقی میکنند، آخرین جنگی که در دنیا پوست و گوشت و خون در برابرش بود، چون جنگهای بعدی جنگهای تکنولوژیک و نرم بود که نیروی انسانی محور نیست و آخرین جنگ کلاسیک است که جبهه انسانی تشکیل میشود.
چرا؟
در تعریف سیاستگذاری باید تفکیک شود، سینمای ضد جنگ به نوعی ساختش در کشور و نگاهش به مقوله دفاع مقدس خیانت به دفاع مقدس است. کجای این جنگ مثلاً ضد ارزش انسانی بوده که شما با تقلید از سینمای ضد جنگ غرب بخواهید اینجا مشابهسازی کنید؟ باید در همان قانون تبیین شود که امکانات در اختیار قرار بگیرد، هیچ جای دنیا هم چنین کاری نمیکنند که ارزشهای ملی و معنوی خودشان را با هنر و... لجنمال کنند.
*زمان جنگ صفکنکور بیشتر از صف جبهه بود/ با قهرمانان چه کار کردیم؟
این کمکاریها را از کجا میدانید؟ این اشتباه واقعاً چیزی است که مدیران کلان و سیاستگذاران دارند؟ یا بخشی از داوران و بخشی از نگاه سینمای ما به جنگ اینطور است؟
این از چند زاویه قابل تحلیل است و نمیتوان فقط به گردن مدیران انداخت. در خود دفاع مقدس هم اینطور بود، امام(ره) میفرمود مملکتی که 20 میلیون جوان دارد باید 20 میلیون تفنگدار داشته باشد، ولی شما بدانید در کل 8 سال، 3-2 میلیون نفر هم مشارکت مستقیم در جنگ نداشتند و یک اقلیتی جنگیدند که یک اکثریتی زندگی کنند. من در فیلمهایم و در دیالوگهایم هم میگویم که صفهای کنکور بیشتر از صفهای جبهه بود. بعد از آن با این قهرمانان چه کار کردیم؟ در ژاپن هنوز صندلیهای ویژه جانبازان جنگ دارند که اگر خالی باشد زنان باردار میتوانند بنشینند و بعد پیرها تا یک جانباز وارد شود همه بلند میشوند که او بنشیند. اینجا قهرمانان را متهم کردیم، با همین فیلمها و بعد هم جایزه میدهیم. دوسال پیش در جشنواره سینمای دفاع مقدس دیدم مجری برنامه فرق سینمای جنگ و ضد جنگ را نمیفهمید، یعنی میگفت سردار فلان فیلم فلان را ساخته است، ولی بیشترین فیلمی که صریحترین اهانت مفهوم ضد جنگ از آن درمیآمد، سرداران ما دست میزدند که مجری چه حماسی میگوید. مدیران ما حالت غریبهنوازی و جذب حداکثری و اپوزیسیوننوازی و... در همه حوزهها دارند، آنهایی که در این وادی گرد و خاک خوردند و در این بدبختیها سینمای دفاع مقدس را در آن موقع کار کردند، به آنها کار نمیدهند و بعد میگویند روشنفکران را جذب کنیم که در مورد دفاع مقدس کار کنند. آنها هم که میآیند کلاه گشادی سرشان میگذارند و از فیلم، مضمون جنگ درمیآید و وقتی میگویی ضد جنگ است نمیفهمند و میگویند اینکه خوب است، مگر چه دارد؟ یکی از فیلمهایی که دیدم و در جشنواره هم خیلی جایزه برد و دفاع مقدسی هم بود این بود که آخر فیلم شما با عراقیها همذاتپنداری میکردید!
*حزباللهیها به این نتیجه رسیدند در فیلمشان عکس امام نباشد
یعنی فیلم که تمام میشد میگفتید چرا عراقی اینطور کشته شد. همه در این قصه مقصرند، از مدیرانی که به اسم جذب حداکثری به دنبال اینها هستند، نمیگویم این آدمها کار نکنند بلکه ممکن است با نظارت به فیلمنامهای برسیم و این آدمها را هم دخیل کنیم، از آن طرف هم بچههای نقد سینما به خودمان نقد میکنند و خود حزباللهیها هم به این نتیجه رسیدند که وقتی فیلم میسازند عکس امام در آن نشان ندهند یا یک وقت پرچم ایران، پرچم امام حسین (ع) نشان ندهند. یا مثلاً حاجی و سید در آن نیاوریم، دیالوگهای شعاری را نیاوریم، ادبیات را تغییر دادیم یعنی تحریف دفاع مقدس در حوزه ضد جنگ، فقط در آن بخش نیست بلکه تحریف از لباس و پوشش گرفته که لباس بسیجها جدید است تا ماشینها و... از فیزیک جنگ تغییر میدهند تا ادبیات آن. تو، من، حسن، تقی، اصلاً جبهه چنین ادبیاتی نداشت و حتّی ادبیات دیالوگیشان هم این نبود.
در همان موقع که پروداکشن عظیم داشتیم، باز کامل رگههای ضد جنگ دارد.
بله غیرایدئولوژیک. خود آدمها هم عوض شدند، آدمهایی که توقع داریم فیلم با مضمون دفاع مقدس بسازد تغییر کردند و ریزش و رویشهایمان متناسب نبوده است. اگر احساس کردیم چنین آدمهایی نداریم که با رویکرد دفاع مقدس فیلم بسازند، باید به فکر تربیت آدمها باشیم وگرنه کجا یاد گرفتند؟ بودجه، امکانات، در سینمای دفاع مقدس یاد گرفتند و بعد به سمت سینمای اجتماعی رفتند. گاهی اوقات سرمایهگذاری در همان سیاستهای کلان برای تربیت نیروی متخصص سینمای جنگ باید باشد، الزاماً سینماگر فیلم جنگی، فیلم اجتماعی را نمیتواند بسازد. کارگردان صحنههای جنگ در بسیاری از فیلمهای هالیوودی با اصل کارگردان فیلم فرق میکند، یعنی خود دکوپاژ و میزانسن این صحنهها را کسی دیگر دارد انجام میدهد یعنی کلیت نظارت دارد ولی این کار تخصص ویژه میخواهد.
صحنههای جنگشان که واقعاً این طور هست.
بله در مورد مضمون بحث میکردیم به بُعد نرمافزاری رفتیم. در سیاستگذاری، مراقبت از نرفتن فیلم به سمت سینمای ضد جنگ باید حتماً لحاظ شود و آن هم باید تابع ضوابط باشد و اینطور نباشد که تابع سلیقه باشد و هرکس با هر فیلمی که احساس کند تلخ است یا فلان است بگوییم ضد جنگ است یعنی نباید تابع سلیقه باشیم، آن وقت دستها را خواهد بست. ولی در کلیت، فیلمی که داد میزند ضد جنگ است باید روی آن تعمق کرد که چطور میخواهیم در این حوزه کار کنیم و کلاه سرمان نرود.
حمایت از آثار جنگی چگونه بوده است؟ سینمای دفاع مقدس به چگونه حمایتی نیاز دارد؟
در بحث نرمافزاری فکر میکنم احتیاج به چند جور آرشیوهای غنی داریم، عقل مدیریتی ایجاب میکند که اینها را فراهم کنند که هزینهها چند برابر نشود. یک پژوهشگاه، بانک کتابخانه و بانک فیلم تخصصی دفاع مقدس و انقلاب که قابل دسترس برای پژوهشگران و فیلمنامهنویسان باشد. بانک عکس و بانک فیلم. فکر میکنم بخشی از اتفاقات در فیلمها مثل بسیاری از راشهای انفجارها و این چنینی احتیاج به تولید مجدّد ندارد، یعنی خود همینها در یک بانک قرار بگیرد مثل پرواز هواپیماها یا دیتیلهایی از پرواز را میشود از همین مانورها تهیه کرد یعنی روابط عمومی ارتش، روابط عمومی سپاه مجاب شوند که دیتیل تهیه کنند یا با نگاه کارگردانی به قصه نگاه کنند، مثلاً حرکت ناو، حرکت هواپیما، حرکت هلیکوپتر، حرکت نفرات و... در آرشیو بیاید به راحتی میشود در تبیین فیلمهای دفاع مقدس از اینها بدون هزینه استفاده کرد.
خیلی از نهادها خودشان برای تولید فیلم پول میگذارند.
بله همین الان که امکانات شلیک ادوات جنگی وجود ندارد و یک عقلی میخواهد که الان به عراق و سوریه برود و چند تا دوربین بگذارند از شلیک تانک فیلم بگیرند، شلیک تانک در هیچ فیلمی نمیتوانیم داشته باشیم مگر شلیک غیرواقعی که مثلاً پارچه در لولهاش میگذارند و معلوم است و حسی ایجاد نمیکند. خیلی از آقایان حوصله پژوهش ندارند، اگر اینها به صورت خلاصه دربیاید چون ایده اولیه مهمترین چیز در سینماست و ایده اولیه خوب دربیاید اینها قدرت تخیل داشته باشند که پرورش دهند که هیچکدام از اینها نیست.
*از هنرور عملی انتظار دارید شب عملیات بدود
کلیت سینمای دفاع مقدس و انقلاب، گردآوری درستی هم نداشته است.
من یک مجموعه 80 جلدی از فرهنگنامه در رابطه با اسارت آماده کردم؛ یعنی یک فیلمنامهنویس یا رماننویس اگر یکبار به این هشتاد جلد کتاب مراجعه کند، اصلاً دیگر احتیاج نیست به تکتک آدمها مراجعه کند چون از تیپولوژی آدمها تا طراحی اردوگاهها و... در این هست و آن وقت نمیشود بر اساس اینها تحریف کرد. آنقدر هم در آن تنوع هست که نمیتوان گفت به کلیشه میافتیم مثل فیلمهای اول اسارت که همه لباس زرد تنشان میکردند، اینها چشمنواز است، منظورم این است که سینماییتر است. در حوزه جنگ هم همین اتفاقات قابل افتادن است.شما فیلم انقلاب میخواهید بسازید، الان آکسسوارهای دهه 40 یا 50 کجاست؟ کجا نگهداری میشود؟ یا میخواهید فیلم انقلابی در مورد وقایع انقلاب بسازید، اتوبوسهای دوطبقه، ماشینهای آن زمان، اینها هزینه آنچنانی هم ندارد و عقل می خواهد. شما 30-20 تا تانک یا تویوتا یا آی فای آن موقع را به صورت اختصاصی ندارید و اگر دارید راه نمیروند. ولی خیلی از اینها به اسم اختصاصیسازی شد ولی حاضر نشدند خیلی از اینها را در سینمای دفاع مقدس بیاورند انبار کنند. شما یک فیلم جنگی میخواهید بسازید باید بروید عملیهای خیابان و معتادان را جمع کنید. ما میخواستیم در اخراجیهای 2 در اردوگاه را بسازیم، یک نفر گفت من میآورم و چندصد نفر آورد و چند روز بعد دیدیم فرمانده نیروی انتظامی با شیرینی به اردوگاه آمد. گفتیم چه شده؟ گفت از وقتی شما آمدید آمار دزدی و اعتیاد پایین آمده است، گفتم چرا؟ گفت چون همه را یک جا جمع کردید. اینجا از هنرور عملی انتظار دارید شب عملیات بدود. اگر شما نیروی مناسب صحنههای جنگی، سرباز یا هنرور نظامی نداشته باشید اتفاق فلان فیلم میشود که 19 نفر از قایق افتادند و در آب خفه شدند. پای اجرا که میآیید کاری میکنند که کارگردان و تهیهکننده توبه کنند. اخراجیها سینمای دفاع مقدس را زنده کرد، بعد از آن فروش فیلمها از یک میلیارد بالا رفت و اخراجیهای 1، 5/2 میلیارد بود و بعد به هشت میلیارد رسید و مردمی که با سینما قهر کرده بودند و نه سینمای اجتماعی میدیدند و نه سینمای دفاع مقدسی، با این حوزه سینما آشتی داد؛ ولی من که خودم خالق اثر بودم دیگر میترسم، نیروی آتشنشانی شهید حسابش میکنید، دارد با مواد مخدر مبارزه میکند شهید حسابش میکنید، پس چطور میشود پنج آدمی که به خاطر این حوزه جانشان را از دست میدهند برایشان پرونده تشکیل میدهند و یک نفر نرفته بگوید شما مستمری دارید یا ندارید؟ چرا کسی از یتیمان اینها سراغی نمیگیرد که شما درآمد دارید یا خیر؟ این آدم بالاخره جانش را برای این نظام داده و جانش را برای این کار گذاشته است، من خودم از سر صحنه اخراجیها تا الان حداقل 5-4 بار این اتفاق از بیخ گوشم رد شده است. یا باید نسازیم و یا بپذیریم این خطر همیشه بوده و هست، برای بچههای جلوههای ویژه و کارگردانان هم بوده است. شما وقتی ادوات نمایشی جنگی نمیسازید مجبورید ادوات جنگی بیاورید، راننده جنگی بیاورید. تولید ادوات نمایشی جنگ، تولید سینمای جنگ را ارزان میکند و خیلی از این بهانهها را خواهد گرفت و این در بعد سختافزار بود.
این سه سطح که باید حضور جدی در سینمای دفاع مقدس داشته باشند را می شود دستهبندی کنید؟
1/ در حوزه سیاستگذاری که عرض کردم چه در تولید و نمایش باید حتماً الزام و اجبار دولتها باشد که حق حصر این سبد از اکران و سبد تولید را نخواهند داشت و اگر بودجهای اختصاص مییابد باید در همین حوزه دوباره هزینه باشد.
2/ در حوزه نرمافزاری، در محتوا باز اینجا آن مضمون ضد جنگ باید از سبد سینمای جنگ و دفاع مقدس حذف شود. ولی اینقدر مضمونها هست که میتوان به سمت همان مضمونهای ارزشی رفت، ما در هیچجای دنیا چنین چیزی نداریم که شما 80 هزار تا اسیر بگیرید و 20-10 هزارتا از اینها پناهنده شوند و لشکر درست کنند و علیه خود عراق بجنگند اینقدر درام در اینها هست که حتی اگر کسی بخواهد به این مفاهیم انسانی توجه کند. در بُعد نرمافزاری، پژوهش است و ارتباط حلقه داستاننویسی و سینما و فیلمنامه؛ الزاماً فیلمنامهنویسان ما درامپردازان خوبی نیستند و الزاماً همه رماننویسان ما فیلمنامهنویس خوبی نیستند و نمیتوان از این دو توقع یکی داشت ولی میتوانید به عنوان مدیر این حلقه را برقرار کنید.
3/ در حوزه سختافزاری که توضیح دادم.
در سینمایی دفاع مقدس که جنگ شهری را روایت میکند هم کمبود داریم؟
جنگ شهری منظورتان چیست؟
خانوادههایی که فرزندانشان در جبهه هستند، پشت جنگ که نیاز به ادوات ندارد.
باز شما به نوعی نمیتوانید همهچیز را در خانه رقم بزنید، یعنی حداقل شهرکی با چند کوچه و پس کوچه نیاز دارید که باید ساخته شود که در آنجا ساختمانهای چندطبقه باشد. اگر شما در زمین مسطحی محلهای را بتوانید بازسازی کنید، همین را با کامپیوتر میتوانید تبدیل به شهر کنید چون تهران الان به هلیشات سال 60 نمیخورد، یعنی به سالهای جنگ نمیخورد و این هم احتیاج به آکسسوار و لوکیشنهای خاص خودش دارد. ولی در مضمون یک بخش زیاد مغفول از جنگ داریم، زنان جنگ را ندیدیم و بچههای شهدا را آنطور که باید ندیدیم، خانواده اسرا را ندیدیم، نگهداری جانبازان موجی و اعصاب و روان و پرستاری آنها را ندیدیم و حتّی بیمارستانها آن چیزی که دیدیم همیشه رزمنده باز کرده و فکر کرده حوری است و بعد فهمیده پرستار است و بعد هم عاشقش شده است. اتفاقاتی در بیمارستانها دارید که گفته نشده است، خیلی چیزها گفته نشده است.
به نظرم بخشی از مشکلات به سینماگران برمیگردد. بحث درباره سیاستگذاری و نرمافزاری و سختافزاری که شما فرمودید و نکات جذاب و قابل استفادهای هم در آن بود، ولی سهمی را هم سینماگر دارد. چرا سینماگر دغدغهمندی نیست؟ یا اگر هست کم هستند؟ چرا سینماگران محدود شدند و سمت این موضوعات نمیروند؟
سخت است چون سینمای جنگ سینمای سختی است.
چرا اینها که هستند دیگر نمیسازند؟ نسلی داشتیم که در این حوزه کار کردند، چرا در این حوزه دیگر کار نمیکنند؟
یک دلیلش این است که آن آدمها عوض شدند یعنی دیگر نگاه آن موقع خود را به سینمای دفاع مقدس ندارند یا حداقل احساس کردند که بها داده نمیشود. در سینمای انقلاب و جنگ اگر قرار است در جشنوارهها بها داده شود و در جشنواره رسمی نظام بها داده شود، اتفاقاً به فیلمهایی بها داده شده که نگاه خنثی به مقوله دفاع مقدس داشته باشند نه نگاه مطالبهگرانه که این مجاب میکند کارگردانان هم به آن سمت میروند. پس بخشی از این آدمها عوض شدند و بعضی از آدمها سینمای جنگ برایشان فقط سرپلی برای ورود به سینما بوده است، چون امکانات در اختیارشان قرار میدهند و حالا در این حوزه آمدهاند و سینمای اجتماعی و... کار میکنند. یک بخشی هم هست که وقتی نگاه حمایتی به این سینما نیست سینماگر نمیتواند از جیبش خرج کند که سینمای جنگ که پرهزینه هم هست را به این شکل بسازد. اصلاً شما از بخش خصوصی نمیتوانید چنین توقعی داشته باشید و هیچ کجای هم ندارند، در هالیوود و... هم چنین چیزی نیست و حاکمیت حمایت و سیاستگذاری میکند و سفارش میدهد و فیلم ساخته میشود.
یک بخش هم این است که ما متناسب با این ریزش یعنی آدمهایی که به هر دلیلی از سینما ریزش کردند و کوچ کردند، رویش نداشتیم یعنی آدم تربیت نکردیم. ممکن است این حرف به برخی بربخورد، الان دیگر نرمال تغییر کرده و بعد از فیلم آقای مجیدی که در بحث 200 میلیارد و غیره هست دیگر نرمال به 50-40 میلیارد رفته و دیگر کسی با کمتر از اینها راضی نیست فیلم بسازد. شما همین پولها را اگر خرد میکردید و 20-10 تا کارگردان اولی در حوزه دفاع مقدس تربیت میکردید از این تعداد 5-4 تا آدم درمیآمد و از این به بعد درمیآید و میتوان روی اینها حساب کرد؛ یعنی باید در این حوزه تربیت آدم داشته باشیم.
در حوزه جلوههای ویژه هم همین اتفاق دارد میافتد، امثال جواد شریفی و آقای روزبهانی و... پا به سن میگذارند فردا میخواهید چهکار کنید؟ پس تربیت نیرو هم نداریم. آنهایی هم که دوست دارند کار کنند انگیزه را از آنها میگیریم یعنی با این عدم حمایت و سیاستهایی که الان هست انگیزه را کامل از آنها میگیرند.
در مورد جشنواره مقاومت اگر بخواهید یک نقطه ضعف و یک نقطه قوت بگویید، چه میگویید؟
ترجیح میدهم حرف نزنم. مثبتش این است که هست و ادامه دارد.
در کنار این همه جشنوارهای که بعد از انقلاب تشکیل شدند و در مضامین مختلف بودند وظیفه جشنواره مقاومت چیست؟
معتقدم که نباید سینما را واتیکانیزه کرد.
*در کاخ جشنواره نباشید فیلمهایتان را هو میکنند
یعنی چه؟
این جشنواره تخصصی دفاع مقدس هست، شما اگر گفتید فیلمنامه دفاع مقدس و انقلاب را اینجا میبینیم مسئولان هم بگویند خب آنجا که میبینند خود جشنواره فجر چه نیازی هست ببینیم؟ یا بچه حزباللهیها جمع نشوید که در قلهک یک فیلم ببینید، شما اگر در کاخ جشنواره نباشید فیلمهایتان را هو میکنند؛ یعنی فکر نکنید یک گوشه بروید، چون اینطور زمین را به آنها واگذار کردید، زمین مال ماست، انقلاب برای انقلاب و دفاع مقدس است و اینطور نباید بشود که به ما سهمیه اختصاص دهند و اینطور نشود که نگاه اقلیتی داشته باشید یا صدقهسری داشته باشید. حواسمان باشد که نگذاریم آن شکلی از جنگ و انقلاب ترویج شود که از آن نگاه سکولار دربیاید، یعنی نوعی از فیلمهای دفاع مقدس را مورد توجه قرار دهند که نگاه ایدئولوژیک نداشته باشد، نگاه مطالبهگر نداشته باشد و آن چیزی که امام (ره) از هنر متعهد تعریف میکند هنری است که بیانگر جنگ و دفاع مظلوم در برابر ظالم باشد چه از فیلم تاریخی که میخواهد درباره جنگ ساخته شود و چه فیلم دفاع مقدس که میخواهد ساخته شود.
حاضرید فیلم دفاع مقدسی کلیشهشکن دوباره بسازید؟
هرکدام از کارهایم کلیشه را شکسته است. اخراجیهای 1، اخراجیهای 2 اینگونه بوده است. پرسشگر نسل امروز در مورد همهچیز سؤال میکنند و باید جوابهای قانعکننده به آنها بدهید. باید در رابطه با وقایع جنگ، پایان جنگ، انقلاب، قطعنامه باید قانعشان کنید و جواب دهید. ایده دارم ولی مردّد هستم، مگر اینکه شرایطش فراهم شود. شرایطی که میگویم باج نیست، امکانات ویژه نیست بلکه امکانات اولیه تولید یک فیلم جنگی است.