انتخاب "عینک" برای میان سالی کیمیا اشتباه بود

متن سوالات و گفتگو باجواد افشار کارگردان سریال تلویزیونی کیمیا به شرح زیر است:

* محمود مظفر، قائم مقام ستاد اقامه نماز کشور: سریال کیمیا بسیار عالی و جاذب مخاطب است خیلی زیبا مقاومت مردم خرمشهر و دفاع مقدس را به تصویرکشید. چرا گریم بزرگسالی هنرپیشگان خیلی ضعیف است؟

جواد افشار: یک بخشی از گریم ما ضعف دارد که این موضوع را می پذیریم اما یک سوء تفاهمی هم وجود دارد و آن این است که همه انتظار دارند تا ما گریم پیری کیمیا را در سریال برای مخاطبان انجام بدهیم. این درحالی است که ما قصد داشتیم تا یک مادر میانسال را در سریال به تصویر بکشیم. همانند عاطفه رضوی در فاز یک و دو این سریال که صورت ایشان کوچکترین خط و خطوطی هم حتی نداشت و مخاطب به عنوان مادر 35 ساله پوریای پورسرخ آن را پذیرفته بود.

بنابراین به علت اینکه کیمیا را از دوران نوجوانی و جوانی دیده بود مقداری برای مخاطب سخت بود که میانسالی کیمیا را مشاهده کند. آنها فکر می کردند که این میانسالی باید با چین و چروک صورت همراه باشد که باور آنها بشود که سن کیمیا بالا رفته است.

این درحالی است که ما سن بالایی را نیاز نداشتیم زیرا مهراوه شریفی نیا به خودی خود در حال حاضر 35 سال سن دارد و ما هم فقط قصد داشتیم تا 10 سال سن او را بالا ببریم و این میزان سال سن را نیز با ترسیم خطوطی بر روی صورت او اعمال کرده بودیم.

 

**قرار دادن عینک روی صورت بازیگر نقش کیمیا برای گریم اشتباه بود

متاسفانه ما یک اشتباه کردیم که من کارگردان آن را می پذیرم، ما نباید یک عینک بر روی صورت او قرار می دادیم. این عینک گذاشتن موجب دو اتفاق شد. نخست اینکه گریم های دور چشم ایشان دیده نشود و هم اینکه صورت او به سریال ستایش شباهت پیدا کرد که موجب ضعف ما شد.

 

* ضیاالدین دری، کارگردان: یک مجموعه تاریخى در هر مقطع از تاریخ که سِیر کند ، فارغ از وسایل و اکسسوار که لازمه آن هست ، بایستى از یک تشخص بصرى خاص برخوردار باشد. آن تشخص بصرى در واقع نگرش و جهان بینى سازنده اثر را در خود حمل میکند و سلیقه سازنده را متفاوت مى نمایاند که قابل تقلید به توسط فیلمساز دیگر نیست و خاص آن فیلمساز است. من در همان بخش هایى که از کیمیا دیدم این مورد را ندیدم.

جواد افشار: در خصوص سوالات این کارگردان عزیز باید عرض کنم که من به سوالات ایشان جواب نمی دهم. زیرا ایشان گفتند که کار را تکه تکه و پراکنده دیدند و فردی که کاری را اینگونه ببیند نمی تواند درمورد آن کار اظهار نظر کند. زیرا این نوع برخورد غلط است.

ایشان در جای دیگری هم گفته بودند که من به دنبال تشخص بودم. تشخص یعنی چی؟ و دنبال چه تشخصی بودم؟! مثلا من در این کار خود را به نمایش بگذارم؟

درحقیقت بهترین تشخص این است که فیلم ساز را در فیلم مشاهده نکنیم. این حرف هایی که می‌گویند وقتی فیلمی می آید متوجه شویم چه فیلم سازی پشت آن است حرف غلطی است که در ذهن مخاطبان جای گرفته است.

** ارتباط بسیار خوب سریال کیمیا با مخاطبان تلویزیون

به نظر من کارگردان، تشخص یعنی اینکه کار با بتواند با مخاطب ارتباط بگیرد. سریال "کیمیا" هم به نظر من توانست است که با مخاطبان خود در تلویزیون ارتباط خوبی را برقرار کند.

 

* محمدرضا فرجی، مدیر امور سینماهای کشور: چرا کارگردان محترم نتوانست کیمیا را باتوجه به سالها پیر کند؟ و دخترانه باقی بماند؟ حتی اگرخودش هم همکاری نکرده باشد!

جواد افشار: به نظر من فیلم ساز، گریم میانسالی کیمیا را درست و مناسب ارزیابی می کنم. اما من موضوع عدم همکاری بازیگر در گریم را توهین به این بازیگر و همه ما محسوب می کنم زیرا تمامی بازیگران و عوامل عاشقانه فداکاری و با پروژه همکاری کردند.

این فداکاری و همکاری تا آنجایی بوده که این دوستان بعضا عمل های جراحی و سلامتی خود را به خطر انداخته اند تا بتوانند با این پروژه همکاری کنند. چطور ممکن است که یک بازیگر همکاری نکرده باشد و من این موضوع را حرفی زشت و توهینی به جامعه بازیگران می دانم.

 

**در پشت صحنه سریال کیمیا جو صمیمانه ای داشتیم

ما در پشت صحنه ساخت این سریال جو بسیار دوستانه و صمیمانه ای را داشتیم و هرچیزی را که از دوستان می خواستیم صمیمانه از آنها درخواست می کردیم و آنها هم دوستانه انجام می دادند. در حقیقت اگر ضعفی در این حوزه است فقط به من کارگردان برمی گردد.

 

* محمد کمالی پور، تهیه کننده: چرا در 3 فصل از حضور خانم شریفی نیا استفاده کردن چرا در فصل پایانی برای باور پذیر شدن از خانم حاجیان استفاده نشده و فقط با یک عینک خواستن غیر قابل باور به بیننده این باور را تزریق کنند؟ همچنین آقای پور سرخ به نظر بنده این دو انتخاب در فصل پایانی اشتباه بوده و اصلاً باور پذیر نیست این در مورد بازی یکنواخت پور سرخ هم صدق میکنه لطفاً توضیح بدید ؟

جواد افشار: اگر نظر من به عنوان یک کارگردان مهم است فکر می کنم که باورپذیری در این عدم استفاده در فصل پایانی درست است. زیرا چگونه است که مخاطب در فصل اول و دوم خانم آزیتا حاجیان را در جایگاه یک مادر ببیند و در فصل سوم او را به صورت یک دختر مشاهده کند؟!

زیرا در غیر این صورت باورها بهم می ریخت. البته اگر خانم حاجیان در این سریال نبودند قطعا از ایشان درخواست می کردم که در فاز سوم سریال، نقش کیمیا را بازی کند. ولی وقتی ایشان در فاز های اول و دوم حضور دارند خیلی درست و اصولی نیست در فاز سوم هم حضور داشته باشند.

 

**بازی تمام بازیگران بسیار روان و مناسب بود

نظر من این است که نه تنها آقای پوریا پورسرخ بلکه همه بازیگران سریال در فاز سوم خیلی خوب و درست عمل کردند. بازی های همه آنها را هم بسیار روان و مناسب ارزیابی می کنم. در حقیقت در تمام بازی ها سعی کردم تا از مرز اغراق خارج نشویم.

بر این اساس میانسالی را در شخصیت پوریا پورسرخ در سریال کیمیا را هم به خوبی می توانیم ببینیم. زیرا بیش از این تغییرات موجب اغراق می شد و این موضوع باعث اعتراضات بیشتری نسبت به این سریال می شد.

 

* محسن علی اکبری، تهیه کننده: تشکر می کنم از این کار موفق و امیدوارم این دست سریال ها با همت امثال جناب افشار ادامه یابد. من خودم مسئولیت یکی از کمیته ها را عهده دار بودم تمام ساواکی ها قبل از نوروز 58 یا کشور را ترک کرده بودن یا بازدداشت شده بودن و حضور میلیونی مردم جرات هر کاری را از آنها گرفته بودن حال چگونه است که با گذشت یکسال از انقلاب آدم اجیر میکنن و براحتی قتل انجام میدهند؟

جواد افشار: باید به این تهیه کننده عزیز گفت تا سال 1362 در کشور هر روز شاهد رخ دادن ترورهایی بودیم. در قالب این ترورها رئیس جمهور و رئیس مجلس را به شهادت رساندند. بر این اساس این ترورها را چه افراد و گروه هایی انجام می دادند؟

این همه ساواکی فکر می کنید که بعد از انقلاب ایران را ترک کردند؟ هنوز هم تعداد زیادی از آنها در داخل کشور زندگی می کنند. در این میان بسیاری از آنها هم افراد بسیار خوبی شده اند و توبه کرده اند. اما بسیاری از آنهایی که دست از فعالیت های خود برنداشته بودند در همان سال های 58، 59 و 60 بدترین اقدامات را ضد جمهوری اسلامی انجام دادند.

این درحالی است که بسیاری از آنها هنوز هم که هنوز دست از اقدامات خود برنداشته اند. در حقیقت بسیاری از این بمب گذاری های اوایل انقلاب توسط افرادی که ضد نظام بودند انجام شده بود.

 

* محسن علی اکبری، تهیه کننده: موضاعاتی با بستر انقلاب و دفاع مقدس نیاز جامعه و خصوصا نوجوانان و جوانان میباشد اما چرا واقعا چرا اینقدر عجله انقلاب عظیم اسلامی سال 57 واقعا اینقدر کوچک و بچه گانه بود لااقل عکسها و فیلمها را می‌د‌یدند. آنقدر که کارگردان محترم در به تصویر درآوردن خیابانهای شیک و خانمهای بی حجاب دقت داشته برای اصل تولید این سریال دقت نداشته است.

جواد افشار: این مخاطب محترم هم اگر یکبار دیگر بروند و سکانس های مربوط به انقلاب را مشاهده کنند مطمئن هستم که نظر ایشان برمی گردد. زیرا ایشان مقداری قضاوت عجولانه و ناعادلانه ای را انجام داده اند. من به این دوست عزیز توصیه می کنم یک بار دیگر صحنه های انقلاب را دیده و باتوجه به ظرفیت ها و امکاناتی که ما در اختیار داریم آیا می شود از این بهتر انجام داد یا خیر؟

 

**استقبال تلویزیون از سازندگان سریال با موضوع انقلاب

زیرا این راه باز است و تلویزیون از فیلم سازانی که در این راه قصد ساختن فیلم و سریال دارند استقبال می کند. ما در حالی که دیگر در تهران و در سطح کشور یک خیابان قدیمی با عناصر ظاهری و بصری نمی توانیم پیدا کنیم چگونه می توانیم صحنه های انقلاب را در میدان انقلاب، جلوی دانشگاه و یا زیر پل حافظ به نمایش بگذاریم.

ما در حواشی شخصیت اصلی قصه که کیمیا است انقلاب و مسائل پیرامون این شخصیت را دنبال کردیم. بر این اساس به دنبال این نبودیم که در میدان انقلاب و یا در میدان هفتم تیر چه اتفاقاتی در حال روی دادن است. ما انقلاب را در کوچه و خیابان محل زندگی کیمیا به تصویر کشیدیم.

 

* محمود گبرلو: در سریال کیمیا مقاطع مختلف تاریخ انقلاب را می بینیم اما در نشانه هایی از صاحبان اصلی انقلاب نمی بینیم مثل شهید بهشتی، باهنر و یا مطهری و حتی در دوران معاصر، رهبر انقلاب!

جواد افشار: خدمت این دوست عزیز هم باید عرض کنم که صاحبان اصلی انقلاب مردم هستند. ما هم در این سریال مردم را به نمایش گذاشتیم. امام خمینی (ره) فرمودند که صاحب این انقلاب مردم هستند. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خود در سخن دیگری فرموده بودند که من خادم این مردم هستم. بنابر این هرکسی که فکر می کند صاحب این انقلاب است اشتباه می کند.

 

**قصه سریال کیمیا اجتماعی و کاملا مردمی است

ما در این سریال مردم خود را به نمایش گذاشتیم. اما همیشه عکس رهبران، مبارزان و شخصیت های تاثیرگذار خود بر روی در و دیوار است و فکر می کنم که همین اندازه کفایت می کند. ضمن اینکه قصه ما کاملا مردمی و اجتماعی بود.

در حقیقت در این سریال این قصد را نداشتیم که به شخصیت های بزرگ انقلاب ورود پیدا کنیم. زیرا این کار را سریالی دیگر در حال انجام دادن است و امیدوارم که موفق باشد. در حقیقت اگر به دنبال نشان دادن شخصیت های نظام چه در زمان شاه و چه در زمان بعد از پیروزی انقلاب به نظرم این سریال به یک کار سفارشی و شعاری تبدیل می شد.

 

*علی عبدالعلی زاده، کارگردان: عدم همکاری برخی بازیگران در فاز انتهایی به روند قصه لطمه زده است. نمی خواهید موضوع را برای مردم توضیح دهید ؟

جواد افشار: به این دوست عزیز هم باید عرض کنم که شما یک کارگردان در این کشور هستید شما از کجا می دانید که چه کسی همکاری کرده و چه کسی همکاری نکرده است؟! این حرف ها از شخصی همانند شما بعید است. شما از پشت صحنه این کار که خبر ندارید.

 

**بازیگران بهترین بازی های خود را در این سریال انجام دادند

اگر سریال در مقطعی لطمه خورده اشکال از من کارگردان بوده و از جانب بازیگران نبوده است. زیرا آنها بهترین بازی های خود را در قالب این سریال انجام داده اند.

 

* فیروز زنوزی جلالی، نویسنده: آیا به نظرتان ریتم فیلم کند و فیلمنامه فاقد پرش های هنرمندانه نیست؟

جواد افشار: طبیعتا به دلیل اینکه ما یک دوره طولانی مدت را روایت می کردیم باید در مقاطعی پرش های بلند و عمیقی را انجام می دادیم تا زودتر گذر زمان را روایت کنیم. البته جاهایی هم لازم می دیدیم که بیشتر تامل کنیم و بر روی آن بخش تمرکز کنیم.

بنابر این اگر پرش هایی در قالب این سریال انجام دادیم برای قصه و داستان لازم و ضروری بود. در حقیقت در نگارش فیلمنامه و اجرا سعی کردیم که کوچکترین اتلاف وقت را نداشته باشیم. زیرا اگر می خواستیم برای روی برخی از موضوعات بیشتر متمرکز شویم بیشتر اتهام اتلاف وقت را به ما می زدند.

همچنین از سایر عزیزان و دوستانی که کار را دیدند و نظرات و سوالات خود را پیرامون این سریال به من به عنوان کارگردان این کار درمیان گذاشتند تشکر می کنم زیرا این موضوع نشان می دهد که این سریال ارزش نگاه و دنبال کردن را داشته است و من این موضوع را به فال نیک می گیرم و تشکر می کنم از اینکه ضعف های ما را گوشزد کردند.

 

* مخاطب: جرم آرش برای یک سال زندان رفتن چه بود؟

جواد افشار: اگر قرار باشد من این سریال را تعریف کنم باید بگویم تلویزیون یک بار دیگر این سریال را بازپخش کند و بعد از آن علت را من بیان کنم. زیرا من می توانم بر روی نقد و تحلیل ها صحبت کنم.

اما می توانم بیان کنم که مجموع اتهامات آرش در داخل دیالوگ هایی که مهدی پاک دل پس از اینکه از زندان بیرون آمد است. در حقیقت اطلاع داشتن از جرم ها و جنایت ها و محموله ای که توسط مشفق انجام شده و پنهان کاری این جرم موجب به زندان افتادن آرش شده است.

زیرا پنهان کاری پیرامون یک جرمی که در حال وقوع است همانند مشارکت در آن جرم و کار خلاف و غیر قانونی می باشد. در حقیقت برخی از اوقات می گویند سکوت از بیان یک حقیقتی خود گناه است. در این سریال آرش در برابر انتقال محموله اسناد به خارج از کشور که مطلع بوده سکوت کرده بود.

 

کتابی که "کیمیا" ویراستاری کرد متعلق به آیت الله طالقانی نبود

* مخاطب: چرا در این سریال نسبت به کتاب این قدر ظلم صورت گرفته؟ به عنوان مثال کتاب "پرتوی از قرآن" آیت الله طالقانی که آقای "محمد مهدی جعفری" ویرایش کرده بودند، چطور می تونست توسط کیمیا ویرایش شده باشه و چطور ممکنه آیت الله طالقانی از کیمیا تشکر کنه؟

جواد افشار: ما در این سریال اشاره ای به این کتاب نداشتیم و این موضوع را به شدت تکذیب می کنیم. این کتاب تصور آن مخاطب عزیز است زیرا ما در این سریال تصاویری از این کتاب نداشتیم. این موضوع را هم چندین بار در اخبار و مصاحبه های مختلف اعلام کرده ایم.

ما این کتاب را به عنوان صرفا یک کتاب و یک آکسسوار بدون هویت به دست بازیگر دادیم. ولی آن فرد تصور کرده که این کتاب پرتوی از قرآن آیت الله طالقانی است. اما داریم اعلام می کنیم که اگر این تصور ایجاد شود که آن را به صورت آزمایشی به دست یک دانشجویی بدهیم و به او بگوییم که آن را مطالعه کند و ببیند که در ویراستاری آن حرف و غلطی را می توانی پیدا کنی اشکال این موضوع چیست؟

 

* مخاطب: روحانیت در مجموعه کیمیا کجاست؟چرا روحانیت در این سریال دیده نمی شود؟

جواد افشار: اتفاقا ما پیرامون روحانیت در این سریال به اندازه هر قشری که به آن پرداخته ایم سهمی درنظر گرفته ایم. بر این اساس روحانیت ما هم در پایگاه مسجد بود. پیرامون سریال کیمیا هم باید به این نکته اشاره کنم که هرگاه ما در مسجدی ورود کردیم نقش روحانیت و رهبری روحانیت را در آن مسجد به خوبی می دیدیم.

 

* مخاطب: چرا در قسمت های اخیر هیچ خبری از کیوان نیست؟

جواد افشار: درام ما در این سریال هرچیزی را مجاب کند شخصیت ها بر اساس آن ورود پیدا می کنند. در نقطه مقابل نیز هرجایی که نیاز نباشد هم ما نیازی نداریم و نمی خواهیم که شخصیت اضافی را داشته باشیم. در حقیقت میزان حضور شخصیت ها را ما تعریف می کنیم.

بر این اساس باتوجه به نیازهای دراماتیک داستان مشخص می شود کدام بازیگر حضور داشته باشد و کدام بازیگر نیازی به حضور ندارد. در حقیقت نیازهای دراماتیک داستان به ما آدرس می داد که کدام بازیگران حضور داشته باشند.

 

* مخاطب: جرا صبغه شیطانى در این سریال پررنگتر از رحمانی و به عبارت دیگر اخلاق خوب رعایت شد ولى دروغ و حقه بازى بیشتر جلوه داده شده؟

جواد افشار: به این علت است که جنگ بین خیر و شر همیشه بوده و وجود داشته است. فکر می کنم پاسخ من به این سوال در همین اندازه کافی و مناسب است.

 

* مخاطب: دست مایه اصلی شما در ساخت این سریال چه بود و چند درصد موضوعات با داستان اصلی تطابق دارد و علت موفقیت این سریال را در چه می بینید؟

جواد افشار: من نمی توانم پیرامون این سوال سخنی بگویم و لازم است تا کارشناسان پیرامون آن اظهار نظر کنند.

 

* مخاطب: آیا فوت پدر و مادر کیمیا و پیمان درحالی که مشفق همچنان سرحال و زنده است کم کردن زودهنگام نقش مثبت های سریال نبود؟

جواد افشار: ما به اندازه کافی شخصیت مثبت در سریال داشتیم. اما قصد داشتیم تا نسل را در سریال عوض کنیم. داستان را به نسل های پیمان، سروش، عروسش و دخترش آورده ایم.

درحقیقت نیازهای دراماتیک در قسمت های دیگر جایی برای این شخصیت ها باقی نمی گذاشت. در حقیقت ما به فضای جدیدی نیاز داشتیم که بار قصه تازه ای را با خود بیاورند. در اصل شاید این شخصیت ها از نظر نویسنده دیگر کاربردی نداشته است.

حتی ممکن بود که این حضور آنها موجب یک حضور سطحی در قسمت های باقی مانده این سریال شود که طبیعتا نویسنده از این موضوع پرهیز کرده است.