به گزارش افکارخبر، نشست خبری مجموعه تلویزیونی «کیمیا» با حضور محمدرضا شفیعی تهیه کننده، جواد افشار کارگردان، مسعود بهبهانی نیا نویسنده، زهرا پارسافر دستیار نویسنده، حسن پورشیرازی، رضا توکلی، مهراوه شریفی نیا، علی شادمان، سوگل طهماسبی و گلاره عباسی بازیگران ظهر امروز ۲۳ آذرماه در فرهنگی هنری وصف صبا برگزار شد.
مسعود بهبهانی نیا در ابتدای جلسه درباره فیلمنامه سریال «کیمیا» گفت: ایده اولیه در سال ۸۹ مطرح شد اما به خاطر تغییرات مدیریتی کار بررسی به سال ۹۰ کشید و ما آذرماه همان سال نگارش را آغاز کردیم. در این بین یکی دو بار هم شرایط آغاز پیش تولید فراهم شد اما در نهایت کار پنجم آذرماه سال ۹۲ کلید خورد.
وی افزود: نزدیک به ۶۰۰ جلسه کاری را طی دو سال گذشته پشت سر نهادیم و خوشبختانه امروز شاهدیم که ۶۰ قسمت این مجموعه بدون کوچکترین دغدغه ای روی آنتن رفته است. خوشبختانه با توجه به بازخوردهایی هم که در جامعه و مطبوعات دریافت کردیم «کیمیا» کاری راضی کننده به شمار می آید و خوشحالم که هر هفته مخاطبانش بیشتر می شود.
استرس آنتن نداشتیم
بهبهانی نیا ادامه داد: بر اساس قضاوتی که دیگران داشتند این مجموعه ریتم لازم را دارد و مهندسیای که از ابتدای کار مدنظرمان بود باعث شد بدانیم با چه پروژه ای در چه ابعادی روبرو هستیم. مخاطب امروز هر کاری را نمی پسندد و راضی نگه داشتن او کار راحتی نیست به همین خاطر لازم بود در نگارش متن و پرداخت سوژه تامل بیشتری را لحاظ کنیم. خوشبختانه ما استرس آنتن نداشتیم و اولین قسمت زمانی روی آنتن رفت که کار به پختگی در تولید رسیده بود.
نویسنده مجموعه «نرگس» ادامه داد: «کیمیا» سریال ۳۰ قسمتی نبود که بازخورد مخاطب را نیمه راه ببینیم و بر اساس آن ادامه داستان نوشته شود بلکه ما مرتب در حال بازنویسی بودیم و دائم شخصیت ها را بر حسب موقعیتی که داشتیم کم و زیاد می کردیم. آنچه در این پروژه خیلی به ما کمک کرد حضور بازیگرانی بود که کاملا در نقش های خود قرار گرفته بودند و با تمرکزی که روی کار داشتند گاهی اشتباهات ما را هم که در نتیجه حجم کار زیاد بوجود می آمد، اصلاح می کردند.
جواد افشار در ادامه این نشست گفت: هر پروژه ای تجربه ای جدید است و به خصوص تولید سریال ۱۱۰ قسمتی تجربه ای بود که هیچ یک از ما و همکاران مان نداشتیم. ظرفیت و پتانسیل این مجموعه خیلی بالاتر بود اما ما باید بر اساس بضاعت و توانایی مان کار می کردیم. ما همه تلاش مان را به کار بستیم تا با توجه به آنچه در اختیار داریم کار را از نظر کمیت و کیفیت در بالاترین حد ممکن ارائه دهیم.
کسانی دوست نداشتند «کیمیا» به سرانجام برسد
این کارگردان افزود: این پروژه در سال ۹۱ با برآورد مالی همان سال کلید خورد و ما مجبور بودیم در همان ابعاد تا سال ۹۴ هم کار کنیم و تورم های چند درصدی را هم مدنظر داشته باشیم. در چنین شرایطی با رعایت استانداردها و حفظ کیفیت کار باید شرایط را درک کرده و از ایده آل های مان فاصله می گرفتیم. در این بین بودند کسانی که دوست نداشتند «کیمیا» به سرانجام برسد و این فشار روانی کار را بیشتر می کرد.
وی ادامه داد: امروز با توجه به همه آنچه پشت سر گذاشتیم، همه سکانس ها برایم قابل دفاع است و وقتی خودم را جای مخاطب می گذارم خدا را شکر می کنم که این کار به سرانجام رسید. من هیچ یک از نواقص و کاستی ها را کتمان نمی کنم و ادعایی هم ندارم اما سعی کردم در حد بضاعتم آنچه را که دارم به درستی ارائه دهم.
تهیه کننده این مجموعه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا «کیمیا» اپیزودیک ساخته نشد، گفت: سریال سازی در رسانه ما با تمام دنیا متفاوت است و این نوع اپیزودیک بیشتر در شبکه نمایش خانگی جواب می دهد که مثلا یک فصل ساخته شود و عوامل با توجه به بازخوردها ادامه کار را جلوی دوربین ببرند. این کار در شرایط امروز تلویزیون شدنی نیست.
وی اشاره کرد: از سال های آخر مدیریت عزت اله ضرغامی این شکل سریال سازی باب شد که بخشی از کار سریال های هر شبی با تولید همزمان باشد این کار اگرچه برای مجموعه های کم قسمت بد نبود اما برای پروژه ای در حد و اندازه کار ما مناسب نبود که بخشی از کار را بسازیم و طبق نظرسنجی فیلمنامه را وسط کار تغییر دهیم.
بهبهانی نیا نیز در این نشست درباره اینکه تغییرات محیطی چه تاثیری روی نگارش فیلمنامه به خصوص سکانس های خارجی داشت، گفت: ما بیش از ۴۰۰ لوکیشن داشتیم و از این میان ۴۰ درصد کار به لوکیشن های خارجی اختصاص داشت. من کودکی و نوجوانی ام را در خرمشهر و تهران سپری کردم و از این بابت با حال و هوای این مناطق در آن روزها بیگانه نبودم. در نگارش هم هیچ محدودیتی نداشتم و زمان تصویربرداری هر جایی از کار که در تولید دچار اشکال می کرد بر حسب شرایط فضاها به گونه ای ممکن تصویر می شد اما در روند خط قصه داستان خللی ایجاد نکرد.
حسن پورشیرازی بازیگر نقش فرخ در ادامه این جلسه درباره مسایل مربوط به طراحی صحنه که این مدت واکنش های زیادی را برانگیخته است، توضیح داد: من ۲۲ ساله بودم که انقلاب شد و بیشتر از کسانی که از طراحی صحنه ایراد می گیرند به جزییات و امکاناتی که آن دوره وجود داشت آگاهم. حتی در فیلمنامه هم گاهی عباراتی استفاده شده که برخی می گفتند این لغات آن روزها مصطلح نبود.
سال ۵۴ من تلویزیون کنترل دار داشتم
وی افزود: من هیچ کدام این حرف ها را قبول ندارم چون برخی گفتارها تجربه شخصی است و برخی آکسسوآرها را من شخصا آن زمان به چشم دیده بودم. سال ۵۴ من تلویزیون کنترل دار داشتم چیزی که بیانش شاید امروز عجیب به نظر برسد ولی واقعا وجود داشت. ایراداتی که دوستان می گیرند حول همین اطلاعات ناقصی است که طرح کردنش فقط حواشی را بیشتر می کند.
جواد افشار در دنباله این سخن توضیح داد: من هم دوست داشتم کاری در حد ایده آل بسازم اما امکانات و اقتضائات برای ما محدودیت به وجود می آورد و حتی گاهی در صحنه هایی مثل صحنه ورود امام ترجیح دادیم از تصاویر مستند استفاده کنیم چون به هیچ وجه جمع کردن ۱۰ هزار آدم در میدان آزادی امکان پذیر نبود. بارها خودمان حین کار به این نتیجه رسیدیم که کاش شهرکی همچون غزالی برای کوچه و خیابان های دوره دهه شصت هم ساخته شود.
شفیعی همچنین در این نشست بیان کرد: جدا از بحث شهرک آنچه این کار را متمایز از سایر آثار تلویزیونی میکند، فیلمنامه است. طی این سال ها به ندرت فیلمنامه بعد از کامل شدن به تولید می رسید ولی ما بعد از ۸۰ قسمت تازه پیش تولید را آغاز کردیم. این کار هم در برآورد ریالی هم کیفیت کار تاثیر گذاشت و تیم نویسندگی با تامل و درایت کارشان را انجام می دادند.
بهبهانی نیا در ادامه اظهار کرد: طبق آمارهای رسمی ۷۲ درصد جمعیت بعد از سال ۹۰ زیر چهل سال است و ما از طریق کاراکترهایی چون فرخ، شهرام کامفر و ... سعی داشتیم حال و هوای آن روزها و تفکراتی که وجود داشت را به مخاطب نشان دهیم.
رضا توکلی هم درباره نقش خود گفت: ابتدا کاراکتر دیگری به من پیشنهاد شد اما خودم درخواست کردم نقش تورج ساواکی را بازی کنم. قانون مداری، فرمانبرداری، فرصت طلبی و منفعت بینی ویژگی های این کاراکتر بودند که شخصیت رل من را شکل می دادند.
سکانس اعدام خیلی تاثیرگذار بود
مهراوه شریفی نیا هم درباره سکانس اعدام این مجموعه بیان کرد: این سکانس در فیلمنامه خیلی خوب نوشته شده بود و من هنگام خواندن متن نتوانستم راحت از این بخش بگذرم. گروه «کیمیا» تعامل خیلی خوبی با هم داشتند و زمانی که این سکانس ها بازی شد واقعا همه تحت تاثیر قرار گرفته بودیم به خصوص که آزیتا حاجیان مادر من بود و حسی که آن لحظه داشتم قابل وصف نیست.
وی افزود: در این صحنه سکانسی بود که من و علی شادمانی فقط حضور داشتیم هنگام ضبط یکباره متوجه شدم مادرم با اینکه بازی نداشت پای چوبه دار ایستاده و این کار او به شدت روی همه تاثیر گذاشت. تجربه ای که از آن لحظه ها دارم فقط با گفتن صحنه های دلخراش قابل وصف است.
علی شادمانی هم با تایید صحبت های شریفی نیا افزود: برای من هم این حس وجود داشت.به طور کل داست از از زمان قتل شهرام کامفر تا اعدام مادر به علاوه سکانس های جنگ جزو سخت ترین بخش های کار بود. تمام اتفاقات را سر صحنه با جان و دل حس کردیم. من با اینکه سن و سالم به دوره انقلاب نمی رسد اما خاطرات زیادی از خانواده ام و به خصوص پدرم که در جبهه ها حضور داشت شنیدم به همین خاطر با فضای داستان بیگانه نیستم. فقط برای نزدیک شدن به نقش کدهایی لازم بود که با کمک کارگردان آنها را شناسایی و بازی کردم.
ادعای ما نشان دادن اوضاع سیاسی با جزییات آن زمان نبود
نویسنده این مجموعه با اشاره به اینکه برخی می گویند انقلاب در حد و اندازه ای که بود در این سریال پرداخته نشد، توضیح داد: ادعای ما نشان دادن اوضاع سیاسی با جزییات آن زمان نبود. ما قصد داشتیم دختری را از نسل اعتراض و پرسشگری نشان دهیم که با پدرش دچار تعارض فکری می شود. تمرکز ما روی شخصیت یک زن است که در شرایطی خاص تاثیر و تاثرات جنگ برای او نوعی از زندگی را فراهم کرده است. ما برای تک تک کاراکترها اشتباهاتی طراحی کردیم تا مخاطب از شخصیت های داستان جلوتر باشد و نگاهی فراتر از نقش را دنبال کند.
وی افزود: تجربه نویسندگی در این سال ها و آشنایی با اوضاع زمانه و شرایط تلویزیون به من یاد داد به گونه ای بنویسم که علی رغم بیان آنچه مدنظر دارم دچار سانسور نشوم. از طرفی دیگر احساس می کنم بازیگرها به درستی انتخاب شدند و در ۲سالی که با آنها همکاری کردم متوجه شدم انتخاب ها درست بود به خصوص که اول دوستان می خواستند برای کیمیا از بازیگر غیر چهره استفاده کنند اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. اینکه بازیگری از ۱۷ تا ۴۷ سالگی یک نقش را ایفا کند باید پتانسیل هایی داشته باشد و این از هر کسی برنمی آمد.
پوریا پورسرخ هم درباره نقش خود گفت: آنچه برای من در ایفای رل آرش اهمیت داشت نشان دادن تفکر و شخصیتش بود. من خیلی با اینکه تفکر آدم ها باعث خوب یا بد بودنشان می شود موافق نیستم و خواستم این را در بازی هم نشان دهم. مثل هر کار دیگری بر حسب شرایط ضعف ها وجود دارد و اجتناب ناپذیر است اما همین که کار دیده می شود به نظر من خوب است. فیلمنامه به قدری خوب نوشته شده بود که به نظر من هر کس نقش آرش را بازی می کرد همین در می آمد.
این بازیگر گفت: نقشم را خیلی دوست دارم و روی آن تعصب دارم این کار جزو پروژه هایی بود که واقعا در خاطرم می ماند و به کارگردان هم گفتم که امیدوارم باز هم سریال های طولانی از این جنس ساخته شود.
از بازیگرانی که مدت هاست بیکارند یاد کنیم
وی افزود: تنها می خواهم یک نکته را خارج از بحث «کیمیا» اضافه کنم. در حال حاضر بازیگران قابل و ارزشمند بسیاری هستند که مدت هاست بیکارند و فعالیت و پیشنهادی ندارند. کاش همین قدر که به مسایل دیگر رسیدگی می شود این موضوع هم در صدر توجهات قرار بگیرد تا بازیگران مجبور نباشند از حرفه خود جدا شوند یا از ایران بروند.
خشایار موحدیان تدوینگر این مجموعه گفت: جواد افشار بسیار در کارش سختگیر بود و این مساله کار من را در تدوین راحت می کرد. زمان ضبط سکانس ها همه چیز را مدنظر داشت و کوچکترین مسایل را بیان می کرد. این گروه برای وقت مخاطب ارزش قایل بودند و همه به خودشان سخت گرفتند تا بهترین آنچه دارند ارائه کنند. خوشبختانه از طرف تلویزیون هم سانسوری نداشتیم و کل حذفیات همه قسمت های فیلم به یک دقیقه هم نمی رسد.
سوگل طهماسبی هم درباره بازی خود گفت: دوستان خوبی در این پروژه حضور داشتند و من در کنار مهراوه شریفی نیا مثل یک دوست همه سکانس ها را با هم زندگی کردیم.
اصحاب رسانه بیشتر ما را نقد کنند
حسن پورشیرازی در بخش دیگر صحبت هایش گفت: امیدوارم اصحاب رسانه بیشتر ما را نقد کنند تا این انتقادات برای افرادی که بعدها قصد شروع پروژه دیگری دارند قابل استفاده باشد و مدیران تلویزیون وسعت دید پیدا کنند و متوجه باشند که ما می توانیم کار خوب انجام دهیم تا نگاه تماشاچی را به سمت خود جلب کنیم. «کیمیا» نهالی نوپاست و الان نمی توان قضاوتش کرد به نظر من برای داوری باید تا قسمت آخر صبر کنیم.
محمدرضا شفیعی در پایان این نشست گفت: طبق نظرسنجی تلویزیون «کیمیا» بالای ۶۵درصد مخاطب دارد و این یعنی بیش از چهل میلیون نفر. باید از علی دارابی معاون وقت سیما تشکر کنم که با حمایت هایش حیات «کیمیا» را مهیا کرد و همچنین محمد سرافراز در پخش بسیار حامی بود و اگرچه می توانست اصلاحات از این بیشتر باشد ولی ما به کمترین حد ممکن اصلاحیه داشتیم و همه اینها ارزشمند است.