افکارنیوز _ گروه فرهنگ و هنر:دختری از پاریس آمده و با ظاهری که البته متعارف ایران دهه هفتاد نیست قرار است با مجید ازدواج کند. مجید، همان جوان لاغر اندام، عینکی و البته عاقل است. مجید در دانشگاه نقاشی می خواند و همراه دوستانش یک واحد آپارتمان در تهران اجاره کرده تا به عنوان خوابگاه از آن استفاده کنند.
کاری به مجید پیشنهاد می شود که این کار با مخالفت دختر از پاریس برگشته مواجه می شود. این دختر که سوار بر پراید(نشانی از ثروتمندی در دهه ۷۰) به محل کار مجید می رود می بیند کار جدید او نقاشی تصویر شهدا در یکی از خیابان هاست.
دختر ماجرا به مجید می گوید تا فردا این کار را کنسل کن وگرنه باید من را فراموش کنی! مجید می پرسد چرا؟ که پاسخ می دهد: من با این چیزها آشنا نیستم و دوست ندارم….
زنی برای فرار از وضعیت کنونی می خواهد از ایران برود. شوهر او مخالف است چون خودش را از این آب و خاک می داند، چون پدرش را نمی تواند رها کند برود، پدر او در این فیلم نماد اصالت و وطن است. اما زن اصرار می کند و کلی حرف می زند و ادله می آورد که باید رفت. حرف های این زن از جانب شوهر در فیلم بی پاسخ می ماند.
در ماجرای اول که یک سریال است مجید از کارش دست می کشد اما در نهایت با منطق خود که ارزشی است همسرش را همراه و او را با فرهنگ شهادت و ایثار آشنا می کند. در ماجرای دوم که یک فیلم سینمایی است اما مرد خانواده حرفی برای گفتن ندارد و این زن است که پیروز میدان بوده و دلایلش ارجح!
اصغر فرهادي نويسنده آن سريال و اين فيلم است."روزگار جواني" را نويسندگي كرد و يك دهه بعد براي نويسندگي و كارگرداني"جدايي نادر از سيمين" كلي از همين پاريس و آمريكا جايزه گرفت. اصغر فرهادي اين مسير را چند ساله طي كرد؟
نقش " پاریس " در کارهای فرهادی؛
از " روزگار جوانی " تا " جدایی نادر از سیمین " / دفاع از شهادت و ایثار تا فرار از آب و خاک
در ماجرای اول که یک سریال است مجید از کارش دست می کشد اما در نهایت با منطق خود که ارزشی است همسرش را همراه و او را با فرهنگ شهادت و ایثار آشنا می کند….