اوایل فروردین ماه بود که اخبار مهمی درباره تحرکات جدید آمریکا در منطقه مخابره شد. در این روزها رسانه های وابسته به آمریکا به طور گسترده ای به اخبار حاکی از احتمال حمله نظامی آمریکا به نیروهای حشدالشعبی می پردازند. این رسانه ها اخبار تحرکات نظامی گسترده نیروهای آمریکایی و احتمال وقوع کودتا در عراق را مطرح کرده و صراحتا هدف آمریکا را برخی گردان های مقاومت همچون گردان های النجباء و حزب الله عراق اعلام می کنند.
اخبار سیاسی - اخبار منتشر شده در این باره نشان می دهد که آمریکا در شرایطی که ویروس کرونا در جهان همه گیر شده تلاش دارد تا با یک ماجراجویی جدید را در غرب آسیا آغاز کند تا افکار عمومی را منحرف کند، ترامپ که یک تاجر است فقط و فقط به فکر پر کردن جیب خود است و مثل همیشه به فکر ماهی گرفتن از آب گلآلود. این بار اما نقشه او بسیار معلوم است، سو استفاده از وضعیت غیر عادی جهان، وضعیتی که کرونا باعث آن است.
به نام کرونا، به کام طمعورزی و دخالت
آمریکا که همواره در همه بحران های اصلی یکی از نقشهای اصلی را ایفا می کند، حالا هم در حالی که متهم به ایجاد ویروس کروناست چند روزی است که باز هم هوس ماجراجویی به سرش زده و دوباره وارد عراق شده و قصد دارد تا به طور مستقیم وارد نبرد با گروه های مردمی مقاومت در عراق شده و با نابودی آنها جای پای خود را در غرب آسیا مانند گذشته سِفت کند، البته خود آمریکاییها معتقد هستند برای حفظ جان نیروهایشان در عراق در مقابل ویروس کرونا این عملیاتها را انجام می دهند.
اما تجمیع نیروهای آمریکایی در پایگاههای عین الاسد و حریر و همین طور خارج کردن نیروهای سیاسی از بغداد و اربیل و نیز اخطار خروج اتباع آمریکایی از عراق به دلیل ویروس کرونا در حالی که وضعیت مقابله با کرونا طبق اعلام رسمی سازمان بهداشت جهانی که عراق را سومین کشور موفق در مقابله با کرونا اعلام کرده جای تعجب است.
اما واقعیت این است که عقب نشینی نظامیان آمریکایی از برخی پایگاههای نظامی در عراق طی روزهای گذشته تصادفی و یا به خاطر کرونا نیست، بلکه سناریوی جدیدی است که سواستفاده از وضعیت امروز دنیاست و اهداف خاصی را دنبال میکند. پایگاههایی که نظامیان آمریکایی از آنها خارج شده اند کوچک هستند و آنها به پایگاههای بزرگ یعنی عین الاسد، التاجی و حریر منتقل شده اند که مفهوم آن این است که عقب نشینی آنها غیرواقعی و استقرار مجدد است. سناریوی عقب نشینی جدید با هدف خاص یعنی هدف قرار دادن حشدالشعبی و گروه های مقاومت عراق و رهبران و شخصیتهای مرتبط با مقاومت است.
این در حالیست که عراق پس از دوران های پرآشوب و پرتنش خود که در نبرد با داعش تجربه کرده بود، چند وقتیست که دوران نسبتا با ثبات خود را طی می کند. مردم این کشور گمان می کردند که با تشکیل دولت ملی در این کشور قرار است تا سرزمینشان دوباره رنگ آرامش را ببیند و آنها هم در آرامش زندگی کنند، اما ظاهرا یانکیها دوباره به این سرزمین آمده تا این رویای آنها را نقش برآب کنند و حضوری پر رنگ در غرب آسیا داشته باشند.
آنچه بیش از هر عامل دیگری غرب آسیا را به بحرانیترین منطقه جهان تبدیل کرده، وجود منابع سرشار نفت و گاز به عنوان ارزانترین و کمخطرترین منابع انرژی برای کشورهای صنعتی جهان است. حضور نظامی آمریکا و برخی کشورهای کشورهای اروپایی در غرب آسیا، نشانهای از علاقهمندی این کشورها به تضمین استخراج و صادرات نفت از تنگه هرمز به عنوان بزرگترین گذرگاه نفتی جهان است.
ترور و حذف فیزیکی، نقشه نخست آمریکایی
سوال ایجاد شده در این میان این است که چرا آمریکا باید هزاران کیلومتر دورتر از خاک خود پایگاه نظامی ایجاد کند و حضوری پر رنگ داشته باشد و حتی جنگ راه بیاندازد. شاید بتوان گفت این پایگاهها زمینهای برای ایجاد ترس و نشان دادن قدرت این کشور است. ایالات متحده پس از خودزنی بزرگ در حادثه ۱۱ سپتامبر بودجه قابل توجهی را با هدف ساخت، تجهیز و گسترش پایگاههای نظامی زمینی، هوایی و دریایی خود در منطقه خلیجفارس و مناطق نزدیک به آن اختصاص داد که از این کار اهداف زیادی از جمله حفظ قدرت منطقه ای، زمینگیر کردن محور مقاومت و از همه مهمتر جلوگیری از نفوذ بیشتر جمهوری اسلامی ایران دارد.
اوایل سال ۲۰۱۱ که آمریکاییها در عراق ناتوان شده بودند با تاسیس و تجهیز تروریست های داعش آش اوضاع منطقه را شورتر کردند تا اقدامات خود را گسترش دهند. این اوضاع مساعد با ورود سردار سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی در سال ۲۰۱۴ برای آمریکا بهم ریخت و ختم قائله داعش اعلام شد. منطقه در حال گذر به سمت آرامش بود، تا این که ۱۳ دی ماه امسال ارتش رژیم تروریستی آمریکا با ترور سردار سلیمانی اوضاع منطقه را دوباره ملتهب کرد. این در حالیست که حاج قاسم تنها فردی در منطقه بود که مانع غارت و چپاول منابع منطقه به دست آمریکایی ها بود. آمریکا هیچ گاه با ترور به اهدافش نرسیده، یک روز شهید سلیمانی، یک روز پاتریس لومومبا، یک روز فیدل کاسترو و یک روز یاسر عرفات و شهید مغنیه و ابومهدی المهندس.
اما پس از ترور شهید سلیمانی بود که مجلس عراق تصمیم گرفت تا قانون اخراج آمریکایی ها از عراق را تهیه و تصویب کند تا خاک عراق برای همیشه از لوث وجود تروریست های آمریکایی پاک شود. این قانون تصویب و به اجرا درآمد و بسیاری از مقامات عراقی و همچنین کشورهای منطقه از آن استقبال کردند.
سلاح بیولوژیک، پلان B یانکیها در مقابله با دشمن
پس از شکست خوردن پروژه های ترور حالا نوبت به شیوع ویروس کرونا و جنگ بیولوژیکی بود تا اوضاع جهان را ملتهب کند. این ویروس نخست از چین شیوع پیداکرد و تا امروز بسیاری را مبتلا و بسیاری را هم در جهان به کام مرگ کشانده است. آمریکا که چند وقتی است به جای جنگ سخت نظامی در تلاش برای استفاده از سلاح های بیولوژیکی است، درباره کرونا هم مظنون شماره یک به حساب می آید.
رهبر معظم انقلاب هم در سخنان خود به این موضوع اشاره و بیان کردند که این است که سران آمریکا چند بار تا حالا گفتهاند که ما حاضریم از لحاظ درمان و دارو به شما کمک کنیم؛ چند بار تکرار کردهاند که فقط شما از ما بخواهید تا به شما از لحاظ دارو و درمان کمک کنیم. این جزو آن حرفهای بسیار عجیب است که به ما میگویند که از آنها درمان و دارو بخواهیم. شما آمریکاییها متّهمید به اینکه این ویروس را تولید کردهاید؛ من نمی دانم چقدر این اتّهام حقیقی است، امّا وقتی این اتّهام وجود دارد، کدام عاقلی به شما اعتماد میکند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممکن است داروی شما یک وسیلهای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد. هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست. ممکن است یک دارویی را شماها تجویز کنید، یا وارد کشور بکنید که این ویروس را ماندگار کند و مانع تمام شدنش بشود؛ یعنی اگر چنانچه این تهمت درست باشد و شما این ویروس را به وجود آورده باشید، این کارها از شماها بر میآید.
برنامه تسلیحات بیولوژیکی آمریکا در طول جنگ جهانی دوم آغاز شد، اما نخستین آزمایش عمومی واقعی در سال ۱۹۴۹ اتفاق افتاد؛ هنگامی که دانشمندان باکتریهای بیضرر را در سیستم تهویه هوا در ساختمان پنتاگون قرار دادند تا ببینند یک سلاح بیولوژیکی چگونه بهنظر میرسد و این جنایات تا امروز هم ادامه دارد.
تبلیغات و جنگ روانی، تیر آخرِ کمان یک شکستخورده
چند روزی می شود که آمریکا با حضور در منطقه غرب آسیا با تسلیحات و تجهیزات فراوان قصد دارد تا به گفته مقاماتش شبه نظامیان وابسته به ایران را از بین ببرد و خود دوباره حاکم بلامنازع بر منطقه و مردم عراق شود. به همین دلیل نیز با روانه ساختن سیل تجهیزات خود به عراق از کشورهای اردن، سوریه، کویت و شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس، برای این کار مصمم شده است. شب گذشته هم در میان این نقل و انتقالات، جنگنده های اسرائیلی با چهار موج حمله به نیروهای سوریه در حومه حمص، جبههای که کمتر در ماه های اخیر دچار تحول بود را دوباره فعال کردند تا اوضاع را دوباره ملتهب و شاید محور مقاومت را در چندین جبهه درگیر کنند.
در این میان تصاویر ماهواره ای هم نشان می دهد که تانکرهای سوخت رسان آمریکایی مانند C 17 GLOBEMASTER و BOIENG P8 های مجهز به رادارهای آواکس و برخی اوقات هم C۱۳۰ در منطقه در حال گشت زنی بوده و مرتبا اوضاع را رصد می کنند. بالگردهای آپاچی آمریکایی هم به طور مداوم در حال گشت زنی بر فراز بغدادبوده و هستند.
در این میان هم اما خبری که بسیار جالب بود، انتقال سفارت آمریکا از بغداد به عین الاسد است، در حالی که تمام نیروهای آمریکایی از پایگاه های آمریکا مانند K-۱ در کرکوک و التاجی به عین الاسد نقل مکان کرده اند. آمریکاییها همواره با ایجاد معمای امنیت به دنبال اهدافی مانند بحران زائی و ایجاد جو بدبینی و سوء ظن و دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی و فروش سلاحهای انبار شده خود هستند. ایالات متحده برای توجیه مداخلات نظامی خود در کشورهای های مختلف جهان، بزرگترین سیاست دروغین تاریخ را با پوشش "جنگ جهانی علیه تروریسم" شکل داده و حالا چند صباحی می شود که از این شعار خود نیز پیروی نمی کند و رو به ترور و حذف فیزیکی دشمنان خود آورده است.
حاج قاسم رفت، حاج اسماعیل آمد
اما در راستای عملیات روانی یانکیها خبر شهادت فرمانده سپاه قدس نیز اعلام شد. اما حقیقت ماجرا این است که سردار سرتیپ پاسدار حاج اسماعیل قاآنی هم که پس از شهادت حاج قاسم به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران رسید، در این روزها به سوریه و عراق رفته تا منطقه را بررسی و راه حل این بحران را طراحی و پیاده سازی کند. اما رسانه های سعودی مانند ایران اینترنشنال و برخی دیگر از همراهانشان از بامداد سیزدهم فروردین با ایجاد جنگ روانی به دنبال این موضوع بودند که این موضوع را القا کنند که سردار قاآنی به همراه امیر سرتیپ پوردستان در سوریه و در حمله جنگنده های اسرائیلی به شهادت رسیده اند که خوشبختانه این موضوع تکذیب شد، آنچه مشخص است آمریکایی ها در میدان جنگ روانی استاد هستند، اما این بار شاید این مزیت آنها نیز به کمکشان نیاید.
این حجم از دروغ و شایعه که برخی از آنها توسط حتی برخی رسانه های داخلی منتشر می شود، نشان می دهد آنها چه کینه و عداوتی نسبت به سرداران و امرای سپاه و ارتش ایران دارند و مخاطبان نباید زود باور باشند و هر خبری را باور و به سرعت آن را منتشر کنند.
کلام آخر
به نظر می رسد که این بحران ها به دو دلیل در منطقه ایجاد شده است، نخست پوشش ضعف آمریکا در مقابله با کرونا و یا بهتر بگوییم سو استفاده یانکی ها از این وضعیت و دیگری تجزیه و نابودسازی حاکمیت عراق برای تسلط بلامنازع بر منابع و خاک این کشور و در راستای آن تضعیف محور مقاومت. نکته ای که از روز روشنتر بوده این موضوع است که دشمن هیچ وقت در دشمنی خودش کوتاه نمی آید و حتی اگر از در صلح و آشتی در بیاید، باز هم کینه و عقده خود را حفظ خواهد کرد و با کوچک ترین غفلت، بدترین ضربه را خواهد زد.
وقتی آمریکاییها به رویای نظام تک قطبی جهان و سلطه خود بر کل جهان فکر میکردند، لشکرکشی به خاورمیانه را آغاز کردند، اما هیچ گاه وضعیت فعلی امروز خود را متصور نمیشدند، وضعیتی که فکر نمی کردند که با استفاده از تروریسم نیابتی، ترور مستقیم و حتی جنگ بیولوژیک دچار آن شوند. شاید زمان آن رسیده باشد که آمریکایی هر چه زودتر فرار را بر قرار ترجیح دهند، زیرا در سراشیبی سقوط قرار گرفتهاند، بطوری که حنای آنها حتی نزد دوستانشان هم رنگ سابق را ندارد.
در هر حال آمریکا نمی تواند در برابر محور مقاومت راه به جایی ببرد، آنها که ۶ تریلیون دلار و ۳۵۰۰ نظامی خود را در عراق از دست دادهاند، به طور قطع شکست خواهد خورد و به قول سید حسن نصرالله ، آمریکا ارتشی است که همیشه عمودی میآید، اما افقی می رود.