آیا اتفاقات مهم و پیاپی سال 98 میتواند ما را به یک درک مشترک و مدلی قابل اتکا رهنمون شود؟ سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا، راهزنی دریایی انگلیس و سپس توقیف نفتکش انگلیسی، سفر پر هیاهوی نیویورک و توکیو، آشوب زنجیرهای در عراق و لبنان و سپس ایران، راهپیمایی چند ده میلیونی اربعین، ترور دزدانه شهیدان سلیمانی و ابومهدی و آن تشییع معجزهآسای چند ده میلیونی، موشکباران بیسابقه پایگاه نظامی آمریکا در عینالاسد ، حادثه سرنگونی هواپیمای مسافربری، راهپیمایی بزرگ ضدآمریکایی در بغداد و تصویب اخراج آمریکا در پارلمان این کشور، نماز جمعه با شکوه تهران و سپس راهپیمایی عظیم 22 بهمن، برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس، و سرانجام، شیوع عالمگیر ویروس کرونا.
اخبار سیاسی - قله این اتفاقات و تحولات کدام است؟انواع دشواریهایی که پیش آمد؛ یا نوع مواجهه دوگانهای که هریک از ما با این چالشها داشتیم؟ اینجاست که جنگ روایتها شکل میگیرد. مهمتر از خود حوادث، این است که چگونه به آنها نگاه کردیم و کدام رفتار از ما سر زد؟
1- از کره جنوبی و ژاپن تا انگلیس و فرانسه و ایتالیا و اتریش و نروژ و دانمارک و آمریکا، وقتی شایعه شیوع کرونا منتشر شد، مردم به فروشگاهها و داروخانهها هجوم بردند، گلاویز شدند و تا میتوانستند غذا و دارو و ماسک و مواد ضدعفونیکننده خریدند. نوع انسانها مفهوم ترس از مرگ و ضرورت ذخیره برای آینده و تلاش برای امنیت را میفهمند. این ترس، یک زبان بینالمللی است که میگوید «هراسان و مراقب باش! و توشه ذخیره کن!». در این تلاطم نگرانیها کدام کیمیاست که عنصر وجودی ما را تابآور و واکسینه میکند؟ کدام رویکرد میتواند از تهدیدها و نقصها و کمبودها، فرصت قدرتمندی و بالندگی بسازد؟ چگونه میتوان از ابتلائات، واکسنی برای قویتر شدن ساخت؟ با فرار یا مواجهه شجاعانه و مدبرانه؟
2- امیر مومنان علیهالسلام به مردم میفرمود «تجهزوا رحمکم الله فقد نودی فیکم الرحیل. برای مرگ بار سفر فراهم کنید - خدا شما را رحمت کند- که همانا میان شما ندای کوچیدن سر داده شده است». امام حسن(ع) در بستر شهادت به جنادهًْ بن ابی امیه فرمود «استعدَّ لِسَفَرک وحصِّل زادک قبل حلول أجلک... خود را برای سفری که در پیش داری آماده کن و توشه خود را فراهم ساز، پیش از آنکه اجل تو فرارسد، و بدان که تو دنیا را میطلبی و مرگ تو را طلب میکند، و اندوه آن روزت را که نرسیده بر آن روزی که در آن هستی بار مکن... و اگر عزتی خواهی بدون عشیره، و بزرگی و هیبتی خواهی بیآنکه از طریق سلطنت باشد، پس خود را از ذلت نافرمانی خداوند به عزت و بزرگی اطاعت درآور».
3- مرگ، یقینیترین پیشامد زندگی است. ما در حالی از مرگ میگریزیم که به سوی همان روانیم. باید با مرگ کنار آمد تا زندگی روح پیدا کند. آبادکنندگان زندگی بشر، آنانند که با مرگ کنار آمدهاند. و نابودکنندگان زندگی ملتها کسانی هستند که به هر قیمت و از سر توهم خواستهاند از مرگ و نقصان بگریزند. ما در شرایط بلا و ابتلا، هم خدمتگزاران جهادی را دیدیم و هم محتکران زراندوز و سیریناپذیر را؟ هم قاسم سلیمانی را دیدیم که شهید اصغر پاشاپور، او را از جلوتر رفتن در خط مقدم باز میدارد و او میگوید «بابا، آقا اصغر زشته! منو میخوای بترسونی بهخاطر دو تا گلوله؟»؛ و هم مدیرانی که هنگام راهبندان سیل و برف، به جای حضور در کانون بحران، در کیش استراحت میکردند. هم مدافعان سلامت را دیدیم که چند هفته است خانه نرفتهاند و هم درندهخویانی را که فضای شایعه را فرصت تیغ زدن مردم یافتند! از انبوه متوسلان به اهلبیت علیهمالسلام تا انگشت شمار کسانی که با الکل از ترس مرگ خودکشی کردند! اگر دل به اهلبیت(ع) بسپارید، هدف «لیثیروا دفائن العقول» محقق میشود: استخراج عقل مدفون بشر. وگرنه، راهزنان خرد و حکمت در این دنیای وانفسا فراوانند.
4- یک مدل و یک نسخه نجاتبخش، مدل قاسم سلیمانی هاست که به فرموده امیر مومنان(ع) در نامه 31 نهجالبلاغه عمل کردند: «وجاهد فی الله حق جهاده و لا تأخذک فی الله لومهًْ لائم. وخض الغمرات للحق حیث کان. در راه خدا آنگونه که سزاوار جهاد است، مجاهدت کن. و سرزنش ملامتگر، تو را نگیرد. و بهخاطر حق، در دریای سختیها فرو شو هر جا که باشد». و یک مدل، بیعملی و اشرافیتگزینی و امتیازطلبی. آن هموطن سیل زده را به یاد دارید که این سخنان را گفت وگریست؛ «آخوندها رو مسخره میکردم. ولی آخونده اومد خونه ما رو تمیز کرد، حتی دست کرد تو کاسه توالت تمیزش کرد. تازه وقتی رفت، گفت حلالم کنید... چی بگم؟». حالا هم انبوه پزشکان و پرستاران، خود را در میدان مجاهدتی دیگر مییابند و دوشادوش آنها، طلبههای گمنام مشغول خدمت هستند. طلبه جوان و برومندی را دیدیم که با وجود بستری شدن همسر باردار و بیمارش، سخت مشغول امدادرسانی بود تا اینکه در همان بیمارستان، خبر درگذشت همسر و فرزندش را به او دادند. او که شریک غم و گرفتاری دیگران بود، کسی را شریک غصه بزرگ خویش نکرد و در گوشهای به تنهاییگریست. اینها اگر فرصت رشد و بالندگی یک ملت نیست، پس چیست؟ این نسخه، نجاتبخش ماست. نسخه سلیمانیها، نسخه نترسیدن و تاب آوردن و تدبیر کردن و به دل خطر زدن برای حق است. این کیمیاست که عنصر وجودی ما را تابآور و مقاوم میکند و راه تمدنسازی را در آخرالزمانِ پر بلا، پیش پای ما میگشاید. مدیریت و حکمرانی خوب یعنی این. و چنین است که پای تابوت شهید سلیمانی، دهها میلیون نفر به حرکت در میآیند.
5- آدرسهای گمراهکننده هم در این کوران ابتلا کم نیست. از یاوهگوییهای ترامپ و پمپئو بهخاطر بیماری کرونا بگیرید تا آن عضو حزب اشرافی که مدعی شد «کرونا ایران را به سمت سکولاریسم پرتاب کرد». کرونا بهانه است، همچنان که سیل و تحریم و تورم بهانه بود تا مرد از نامرد و صادقان خدمتگزار از لافزنان بیمایه باز شناخته شوند. «فی تقلّب الاحوال عُلِمَ جواهر الرّجال». مردم ما در همین فراز و نشیبها، کارکنهای امیدبخش را از نقزنهای بیعمل و یاسپراکن و هراسافکن باز شناختند. کار به جایی رسیده که «اکبر- گ» از افراطیون مدعی اصلاحطلبی (عضو «اتاق فکر جنبش سبز در خارج از کشور» به ریاست مهاجرانی و عضویت سروش و عبدالعلی بازرگان) مینویسد: «ما کارمندان دولتهای راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. من کارمند پروپاگاندای بنسلمان هستم. وظیفه ما وحشتافکنی پیرامون شیوع کرونا در ایران است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم. ما بهگونهای عمل میکنیم که گویی کرونا فقط در ایران وجود دارد و دولت ایران در این مورد پنهانکاری میکند... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر »، «فمینیست» و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولتهای راست افراطی هستیم. تلویزیون مال بنسلمان است و «منبع معتبر» هم کسی جز خود او نیست... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریمهای تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظف هستیم با کروناهراسی انجام دهیم».
6- این جبهه ضدایرانی، طیفی است که زمانی حجاریان گفت «از سروش تا گوگوش» را شامل میشود. اکنون ادمین کانال «جانبازان اصلاحطلب»، دنباله دروغ صهیونیستها درباره کرونایی شدن سیدحسن نصرالله را میگیرد و آرزوی مرگ برای این همسنگر حاج قاسم میکند تا یقین کنیم تکرار شعار صهیونیستی نه غزه نه لبنان و ترور شخصیت مدافعان حرم در دهه اخیر اتفاقی نبوده است. خوانندگان لسآنجلسی وطنفروش، سر از همان دربار جنایتکاری در آوردهاند که زمانی، تیمارکننده وزیر ارشاد و رئیس دولت اصلاحات بود. تلویزیون
MBC Persia عربستان، گروهی از خوانندگان را دور هم جمع میکند که زمانی مدعی ایرانیگری و آریاییگری در برابر اعراب بودند. «مهدی- م» عضو حزب اتحاد ملت توییت میزند «دیدن کنسرت اِبی یکی از آرزوهای دوران جوانی تا میانسالیام بود. کاش امشب ترانه خلیج فارس رو بخونه تا همونی بمونه که توی انفرادی، دیدن کنسرتش رو در اولویت آرزوهام در دیوار نوشتم؛ بخون از ایران»، اما همان خواننده وطنفروش که سبیلش از دلارهای خونین سعودی رنگین شده، با وقاحت میگوید «من احساس زیبایی دارم برای عربستان و در مقابل احساس خیلی بدی برای ایران دارم»!
۷- کرونا با همه خطرناکیاش، یک فرصت است؛ فرصت بازاندیشی در مسائل مهم، فرصت همدلی و مراعات طبقات ضعیفتر و فرصت تغییر برخی روالهای مدیریتی. فرصت اندیشه درباره اینکه آیا به سلامتی روح و فکر مردم به اندازه کافی بها دادهایم و آیا به اندازه شیوع ویروس کرونا ، نگران نفوذ امواج مسموم شایعه یا بیاخلاقی هستیم؟ اکنون بهتر میفهمیم که فرهنگ به من چه یا به تو چه، ضد انسانیت و عقلانیت است. تکاپو مقابل کرونا میتواند یک رزمایش کامل و یک توفیق اجباری برای واکسینه شدن در مقابل همه بدخواهان باشد. ما سالها موظف بودهایم طرحی نو در اقتصاد در اندازیم و آن را مقاوم کنیم؛ هم در زمینه درآمد غیرنفتی و هم درباره نظام باز توزیع ثروت، هم شفافیت در معاملات و مالیات و هم رشد اقتصادی. اکنون مجال مناسبی برای تغییر رویههای غلط مدیریتی است. مبارزه با احتکار و زراندوزی و اخلالگری، اکنون تبدیل به ضرورت شده و مردم بیش از هر زمان دیگری از آن استقبال میکنند. یکبار برای همیشه باید سازوکارهای شفافیت بخش بازار و معاملات را حل کرد و چه فرصتی بهتر از همین حالا که در مقابل دهها هزار کادر درمانی خدمتگزار، جماعت سوداگر مفسدی هم هستند که به معیشت مردم آسیب میزنند. خشک کردن بسترهای ناسالمی که مورد سودجویی عناصر زالوصفت قرار میگیرد، از طریق شفافیت مالی و مالیاتی و معاملاتی ممکن است. فرصت دیگر، ظرفیت پزشکی کمنظیر کشور ماست. ما در مواجهه با کرونا، بسیار بهتر از اغلب کشورهای پیشرفته رفتار کردیم که تحسین سازمان بهداشت جهانی را بهدنبال داشت. ما در مرور زمان با برنامهریزی میتوانیم تبدیل به قطب صادرکننده خدمات پزشکی و بهداشتی شویم. این توانمندی درمانی میتواند در میانمدت برای کشور ارزآوری بزرگی داشته باشد. از این طریق میتوان ضمن کمک به دیگر کشورها زنجیره منحوس تحریم را هم از هم گسیخت.
۸- رفتار جزیرهای یا هم فرسا در مجموعه دولت معنا ندارد. اکنون وزارت بهداشت و پزشکان و پرستاران با جان و دل مشغول مبارزه با کرونا هستند، اما وزارت ارتباطات، فضای مجازی را به شکل بیدر و پیکر در خدمت عملیات روانی مسموم بدخواهان رها کرده است. این کوتاهی، در زمان تلاشهای طاقتفرسای بانک مرکزی برای آرامش بازار ارز نیز تکرار شده است. آیا دولت به تلاشهای وزارت بهداشت و بانک مرکزی و دیگر خدمتگزاران ارج نهد یا همچنان قرار است دشمنان خبیث و گروهکهای وطنفروش از طریق فضای مجازی شبیخون بزنند؟!
محمد ایمانی