همیشه وقتی بحث بین طب نوین و طب سنتی مطرح میشد، «هم این و هم آن» و «نه این و نه آن» را منطقیترین مواجهه میدانستم؛ دأب علمای حقیقی دین هم واقعا اینگونه است؛ هم به طب نوین مراجعه میکنند هم از طب سنتی کمک میگیرند و البته طبیب و شافی نه اینانند و نه آنان. بهتازگی فیلمی که البته برای مدتها قبل است در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود که در آن فردی با لباس روحانیت، اقدام به سوزاندن کتاب طب هاریسون میکند که از کتب مرجع پزشکی است. این اقدام نابخردانه ما را مسافر زمان کرد، به قبل از رنسانس رفتیم؛ آن هنگام که برخی در کلیساهای غربی، خود را محور عالم میدیدند و با هر تفکری غیر از خود، متعصبانه و افراطی برخورد میکردند و البته پیامد و نتیجه آن وضعیت، گذر از افراطیگری نشد؛ گذر از دین و معنویت شد که آنهم بعد از سالها نتیجهاش را دیدند و خواهند دید، اما در ایران ما اگر سرآمد یک علم هم خطا کند، ولو در کسوت روحانیت هم باشد و او را آیت خدا هم بخوانند؛ حوزههای علمیه مقابلش میایستند و روشنگری میکنند. اینجا همان انجمن طب سنتی که وسط معرکه رقابت تمامعیار با طب نوینیهاست، راهش را جدا میکند، چون بوی درمان نمیآید؛ بوی تعفن خودمحور پنداری میآید و کیست که نداند نتیجه این رفتار غیرمعقول، اقبال بیشتر مردم به طب سنتی نیست و حقیقتا هیچکس نمیتوانست اینگونه به طب سنتی ظلم کند!
پانزده سال پیش، رهبر حکیم انقلاب، راه را از بیراه نشان دادند؛ منشأ موافقتها و مخالفتها با علم و تمدن غربی را تبیین کردند تا امروز، کسی در تقبیح عمل کسی که بهظاهر از آیات و روایات هم خرج میکند، تردید نکند.
«اینکه گفته میشود اسلامگرایانِ روشنفکر و روشنبین با تمدن غربی مخالفاند، خود معاندان غربی نعل واژگونه میزنند؛ وانمود میکنند اینها با علم و پیشرفت مخالفاند؛ درحالیکه مخالفت مؤمنِ به اسلام با تمدن غربی به خاطر پیشرفت علمی و مبارزه با خرافات و علمی کردن همه روابط اجتماعی نیست؛ به خاطر خلأ معنویت و فضیلت در این مجموعه دنیایی است. البته این سرنوشت غرب بود که به این ورطه دچار شود. روحانیتی که غرب قبل از رنسانس اروپا به آن دچار بود- آن کجفکریها، آن واپسگراییها، آن تعصبهای عنادآمیز و بهکلی دور از عقل و منطق- واکنشاش همینها هم بود. وقتی با علم و پیشرفت مخالفت میکردند و انسانها را به جرائم موهوم، زندهزنده در آتش میسوزاندند- این مربوط به همین دو سه قرن پیش اروپاست؛ مال خیلی قدیم نیست- وقتی خرافات زشت بر همه شئون فکری و معنوی اروپا و کلیسای آن روز حاکم بود، نتیجهاش میشود همین چیزی که در اروپا پیش آمد و اروپا را در این سراشیب انداخت.» طب، چه سنتی و چه نوین، سروکارش با عقل و علم و منطق و مشاهدات است و طبیعتا ترویج یک جریان علمی، هیچگاه از مسیر رفتارهای غیرعقلایی مانند کتاب سوزی نمیگذرد. بهبیاندیگر، یک کتاب مرجع پزشکی یا هر شاخه دیگر از علوم بشری، نهتنها لایق سوزاندن نیست بلکه حتی نباید کنار گذاشته شود و ازقضا، در روایات متعدد، به استفاده از علوم دانشمندان و محققین، حتی اگر از مکتب و تمدنی کاملا مادی نشات گرفته باشد، تأکید شده است. علم، اساسا مورد احترام است و غربی و شرقی ندارد. مگر طب هاریسون کتاب ضاله است که سوزانده شود؟
به نظر میرسد در دنیایی که بسیاری از بدخواهان جامعه دینی، در پی تلاش برای القای ناکارآمدی و ارتجاع دستورات دین هستند، مجامع و محافل دینی و علمی، فعالانهتر درصحنه جامعه با مسائلی که موجب وهن دین میشود، برخورد کنند، ضمن آنکه چنین اقدامی مطمئنا میتواند مورد پیگرد قانونی هم قرار گیرد.
نویسنده : مسعود پیرهادی