فعالسازی مکانیسم ماشه توسط تروییکای اروپایی، بار دیگر ماهیت بازیگران اروپایی و تبعیت مطلق آنها از کاخ سفید را در پروسه «بازی با توافق هستهای »نشان داد. انگلیس، آلمان و فرانسه با این اقدام، نهتنها برجام را در آستانه مرگ و انهدام قرار دادهاند بلکه وابستگی خود به کاخ سفید را علنی ساختهاند. تجمیع دو رخداد اخیر، یعنی «فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی اروپا» و مواضع اخیر نخستوزیر انگلیس، نشاندهنده پازل استراتژیک مشترکی است که واشنگتن و اروپای واحد در تقابل با ایران طراحی کردهاند.نخستوزیر انگلیس، در تازهترین اظهارات خود به نکات قابلتوجهی در خصوص رخدادهای تروریستی اخیر در منطقه غرب آسیا و سرنوشت توافق هستهای با ایران اشارهکرده است.بوریس جانسون در این خصوص میگوید:«خروج آمریکا از برجام علت اصلی تنشهای اخیر در خاورمیانه است. لندن به همراه متحدان اروپاییاش به آمریکا فهماند که آنها خواهان تنش در منطقه نیستند.
بهتر است با همکاری یکدیگر، «توافق ترامپ » را جایگزین توافق برجام کنیم.» در خصوص آنچه میان ایران و اروپا میگذرد، نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها گذشت : نخست اینکه میان «مقدمه» و « نتیجهگیری» جانسون در اظهارات اخیرش، کمترین تناسبی وجود ندارد! اینیکی از خصائص بارز دیپلماتها و مقامات انگلیسی در طول تاریخ روابط بینالملل بوده است! اینکه ابتدا مقدمهای را برای جذب افکار عمومی و اثبات تسلط خود بر واقعیت اوضاع بیان کرده و در ادامه، نتیجهگیری مطلوب خود را به مخاطبان القا میکنند! در حال حاضر نیز بوریس جانسون ابتدا ریشه بحرانهای اخیر در منطقه را خروج آمریکا از برجام دانسته و بهگونهای غیرمستقیم، ایالاتمتحده و دولت ترامپ را بابت این موضوع مورد شماتتی نرم قرار میدهد. شاید بابیان این مقدمه، اهالی فکر و منطق انتظار داشته باشند که جانسون خواستار بازگشت همهجانبه آمریکا به توافق هستهای شود
اما نخستوزیر انگلیس به فکر بازی مکارانه دیگری است!
او پس از متهم کردن آمریکا ، اینگونه نتیجه میگیرد که اکنون باید کاملا مطابق میل و ذائقه دونالد ترامپ رفتار کرد و توافق برجام با توافقی دیگر، که دربرگیرنده تمامی دغدغهها و خواستههای ترامپ است، جایگزین شود.
دوم اینکه تروئیکای اروپایی از ابتدای سال ۲۰۱۷ میلادی تاکنون، در حال همکاری مستقیم با واشنگتن در خصوص اعمال محدودیتهای بیشتر هستهای، منطقهای و موشکی علیه کشورمان هستند. اعمال محدودیتهای فرازمانی در برجام ( برای پس از سال ۲۰۲۵ میلادی)،اعمال محدودیتهای موشکی ایران بازرسی دائمی از اماکن نظامی ایران و درنهایت، تحدید قدرت منطقهای کشورمان اصلیترین مواردی هستند که ترامپ خواستار اعمال آنها در قالب یک توافق جدید یا همان «توافق جامع» بوده است.
بنابراین، اظهارات نخستوزیر انگلیس ، نقطه آغاز بازی مستقیم اروپائیان در زمین کاخ سفید ( در تقابل با کشورمان و در ذیل استراتژی مهار ایران قدرتمند ) نیست، بلکه «نقطه آشکارساز» آن است. بدون شک در اینجا، دیگر جایی برای مانور طرفداران فرضیه «تفکیک اروپا از آمریکا» باقی نمیماند!
نکته سوم اینکه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان، هماکنون میبایست ضمن اخراج سفیر انگلیس از خاک ایرا ن ( که محصول نقض کنوانسیون وین از سوی او بوده است)، پیام آشکاری را به لندن و متعاقبا پاریس و برلین در خصوص «توافق جدید»مخابره کند: اینکه جمهوری اسلامی ایران نهتنها پذیرای توافقی جدید با غرب بر سر فعالیتهای هستهای ، موشکی و منطقهای خود نیست، بلکه مسئولیت و تبعات هرگونه اقدام تروئیکای اروپایی در همراهی استراتژیک و تاکتیکی با ایالاتمتحده را مترادف با اعلانجنگ اقتصادی ،امنیتی و سیاسی مشترک اروپا-آمریکا علیه ایران قلمداد خواهد کرد. در این صورت، سه کشور عهدشکن انگلیس، فرانسه و آلمان قطعا قدرت مواجهه با عواقب و تبعات اقدامات تقابلی ایران در مصاف با این نبرد اقتصادی و سیاسی و امنیتی را نخواهند داشت.در این صورت، قطعا جایی برای گلایه مقامات اروپایی از ایران در آیندهای نزدیک باقی نخواهد ماند.بهتر است سران اروپایی بدانند که اگر قرار باشد ماشهای درنهایت چکانده شود، طرف مقتول نه ایران، بلکه اتحادیه اروپاست…
نویسنده : حنیف غفاری