خدا کند تحلیل این یادداشت غلط باشد!

 نشست کوالالامپور که اواخر هفته گذشته به ابتکار «ماهاتیر محمد» نخست‌وزیر مالزی برگزار شد، «مهم» بود. آن‌قدر مهم که هنوز جا دارد، رسانه‌های کشور روی آن مانور داده و به تحلیل، بررسی و تشویق مسئولین به جدی گرفتن آن بپردازند. تشکیل یک «قطب جدید دنیای اسلام» آن‌هم، منهای آل‌سعود که امروز با بزرگ‌ترین دشمن اسلام یعنی رژیم صهیونیستی همسفره شده، خلاصه آن چیزی است که می‌توان از این نشست انتظار داشت. اگرچه، در این نشست فقط دستاورد سیاسی و تحقیر سعودی وجود نداشت و می‌تواند دستاوردهای عظیم اقتصادی برای شرکت‌کنندگان در آن یعنی، ایران،‌ ترکیه، قطر، مالزی و... داشته باشد، چهار کشوری که همه، مستقیم یا غیرمستقیم تحت تحریم آمریکا یا کشورهای وابسته به آمریکا هستند. لذا در دلِ این نشست آن‌قدر آورده هست که مسئولین آن را جدی بگیرند.

ممکن است پرسیده شود، منظور از جدی گرفتن این نشست چیست؟ مگر مسئولین کشورمان آن را جدی نگرفته‌اند؟ که در پاسخ باید گفت، به‌نظر می‌رسد، «نه»! مسئولین و رسانه‌های نزدیک به دولت آن را زیاد جدی نگرفته‌اند. این را می‌توان از مواضعشان حدس زد. آقای روحانی پس از این نشست به ژاپن رفت و سفر به توکیو و سفر به کوالالامپور را تحت‌الشعاع قرار داد، از بس که آن را برجسته کرده و به آن رنگ و لعاب دادند. اما چرا نشست مالزی را مثل توکیو تحویل نگرفتند؟ شاید فقط به این دلیل که سفر به ژاپن، بوی مذاکره با آمریکا را می‌داد! و این دولت لااقل تاکنون، ‌ترجیحش نزدیکی به غرب بوده تا هر جای دیگر!

چندی پیش و در بحبوحه آشوب‌های بنزینی سفیر کشور اکوادور به روزنامه آمد. نشست، دوستانه و غیررسمی ‌بود. بحث که به «آمریکای لاتین» رسید، سؤالی از او پرسیدیم با این مضمون که، با روی کار آمدن دولت آقای روحانی در ایران، روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین بهتر شد یا بدتر؟ ایشان - شاید به دلیل ملاحظات دیپلماتیک- نگفتند بدتر شده اما لبخندی زده و تصریح کردند، به‌نظر می‌رسد آقای روحانی بیشتر متمایل به غرب است!

برگردیم سر بحث خودمان. چرا می‌گوییم این نشست مهم بود و دولت باید آن را جدی‌تر بگیرد؟

یکی از دلایل اهمیت این نشست آن است که، همین حالا که مشغول مطالعه این یادداشت هستید، هنوز با گذشت نزدیک به یک هفته، موضع‌گیری‌ها و سر و صداها درباره آن نخوابیده و رسانه‌های منطقه از آن می‌نویسند. آل‌سعود به شدت عصبانی است و علیه آن به تندی موضع می‌گیرد. صداهایی نیز از مراکز وهابی عربستان به گوش می‌رسد که آل‌سعود را به‌دلیل عدم حضور در این نشست سرزنش و مالزی را متهم به «دوپاره کردن جهان اسلام» می‌کنند! و اینکه... این نشست به قول ستون‌نویس «فِری مالزیا تودی» (یکی از پرمخاطب‌ترین سایت‌های خبری مالزی)، به «افسانه خادم حرمین شریفین و رهبری آل‌سعود بر جهان اسلام پایان داد»:

«از نشست اخیر جهان اسلام در کوالالامپور که در آن سه تن از سران کشورهای مهم اسلامی کنار رئیس‌جمهور مالزی حضور یافتند، به‌عنوان تغییر‌دهنده معادلات جهان اسلام در رابطه با عربستان توصیف شده است. کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که این نشست یک تأثیر دومینووار خواهد داشت و می‌تواند به تسلط سیاسی و معنوی این پادشاهی نفتی بر دولت‌های اسلامی پایان دهد... نشست کوالالامپور از منظر سیاسی به قلب یک افسانه طولانی‌مدت ضربه زد و آن اینکه رهبران اسلامی مجبور بودند در محافل عمومی ‌از مواضع ریاض پیروی کنند...این نشست، عملاً این افسانه و عقیده که ریاض به‌دلیل خادم حرمین شریفین بودن، نقش رهبری جهان اسلام را دارد از درون تهی کرد».

گفتیم این نشست، دارای ظرفیت‌های مهم اقتصادی و «ضدتحریمی» هم هست. همان‌طور که‌ اشاره کردیم، این نشست می‌تواند آورده اقتصادی فراوانی برای شرکت‌کنندگان داشته باشد و بهانه و چماق تحریم را یک‌بار برای همیشه از دشمن بگیرد. چه بهانه‌ای از این بهتر که همه شرکت‌کنندگان در این نشست، قربانی تحریم و فشار از یک نقطه یعنی «آمریکا» یا متحدان این کشورند. قطر از سوی سعودی (که بدون اجازه آمریکا آب نمی‌خورند)، ‌ترکیه به بهانه خرید اس- 400 و مالزی به‌خاطر ایران تحت فشارند. ایران هم که بزرگ‌ترین قربانی تحریم‌های ظالمانه آمریکاست. همین «درد مشترک» بهترین دلیل عقلی برای جمع شدن این کشورها دور یکدیگر برای بازکردن گره تحریم و رونق اقتصادی است.

«استفاده از واحد پول مشترک» و «تجارت با دینار، طلا و تهاتر» که در این نشست از سوی ماهاتیر محمد مطرح شد، یعنی حذف دلار از مبادلات تجاری بین این کشورها، کاری که روسیه و چین نیز آن را آغاز کرده‌اند و کشورهای دیگری هم به این سمت در حال حرکتند: «پیشنهاد دادم که دوباره ایده تجارت با دینار، طلا و تهاتر را بررسی کنیم. ما (سران چهار کشور مالزی، ‌ترکیه، ایران و قطر) با جدیّت در حال بررسی این ایده هستیم و امیدواریم بتوانیم مکانیسمی ‌را برای اجرای آن پیدا کنیم».

شاید ایراد بگیرند، هنوز که چیزی نشده و شش روز از نشست کوالالامپور نگذشته بنابراین، انتقاد از دولت زود است و منصفانه نیست. که در پاسخ باید گفت، نگاه ما به این 6 روز نیست، به 6 سالی است که گذشته و نگرانی ما را بگذارید به‌حساب نگرانی از اینکه، قطب‌نمای دولت در این مدت همیشه یک جهت را نشان داده یعنی «غرب»! ما هم حقیقتا امیدواریم این تحلیل اشتباه باشد و دولت این فرصت بی‌نظیر را به امید وعده‌های پوچ و رفت و آمدهای دلالان مذاکره که‌ ترامپ آنها را یک به یک به سراغمان می‌فرستد، از دست ندهد. فراموش نمی‌کنیم که غرب قرار بود مشکلات اقتصادی را با برجام حل کند. بعد آن را حواله کردند به موضوع موهومی‌ به نام SPV، بعد از آن INSTEX، بعد نوبت ماکرون شد، بعد نخست‌وزیر ژاپن آمد، بعد نوبت به عمان رسید، بعد عمران‌خان آمد و حالا دوباره ژاپن! بدون استثناء تمام این افراد فرستادگان ‌ترامپ بودند و تمام آن حروف مختصرشده انگلیسی (که حالا خیلی‌ها دیگر فراموششان کرده‌اند)، وعده سرخرمن! آن هم نه برای لغو تحریم‌ها، که گرفتن سایر مولفه‌های قدرتمان به اسم مذاکره. اما روزنه‌ای که در کوالالامپور گشوده شده دیگر «دلالی» در کار نیست همه با کمی ‌بالا و پایین، یک درد مشترک دارند و با ایران دوستند. در آنجا قرار نیست در ازای دریافت یک مشت دلار، چوب حراج به مولفه‌های قدرت‌مان بزنیم تا تبدیل به لقمه‌ای راحت برای بلعیده‌شدن شویم. ما هم استثنائاً در این یک مورد امیدواریم و از خدا می‌خواهیم که تحلیلمان غلط باشد و دولت این فرصت را جدی تلقی کرده باشد.

جعفر بلوری