1-وقتی یک تدبیر را به بدترین شکل ممکن اجرا میکنند، چند احتمال وجود دارد: بیتدبیری و بیکفایتی، فقدان قدرت پیشبینی و آیندهنگری، و یا تعمد بر تصمیمگیری غلط و موج سواری روی تبعات منفی آن. یک گمانه درباره علت تعدد و تکرار سوء تدبیرها این است که کسانی میخواهند برخلاف انبوه امکانات موجود، کشور را درمانده نشان دهند، فشارهای دشمن را معتبر کنند و نسخه ضرورت تسلیم بپیچند. این طیف، چند سال با وعده و وعید با مردم سخن گفته و نتایجی خلاف وعدهها سر سفره مردم آوردهاند؛ یا باید عذرخواهی کنند، و یا با ایجاد مضیقه و گرفتاری ثابت کنند چارهای جز همان حرکت در بنبست نیست؛ باید با آمریکا مذاکره کرد و دیکتههای FATF را پذیرفت و شعار «ما میتوانیم» انقلاب را کنار گذاشت(!)
2- گویا کسانی بدشان نمیآید با گروگانگیری معیشت مردم، برای حراج توانمندیها و امنیت ملی توجیه بتراشند. خودشان میگویند حداقل یک بار، این جفا را در دهه فجر سال 92 مرتکب شدهاند. سایت دولتی «خبرآنلاین» که توسط کسانی مانند معاون ارتباطات دفتر رئیسجمهور و معاون پیشین مطبوعاتی وزارت ارشاد اداره میشود، 19 بهمن 92، تحلیلی به غایت تلخ و تکان دهنده منتشر کرد و نوشت «در راستای توزیع سبد کالا حرف و حدیثهای بسیاری گفته شد. بسیاری از دوستان حامی روحانی نیز به انتقاد شدیداللحن پرداختند. توزیع سبد کالا با شیوهای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقاً همین اتفاق -ازدحام، دعوا و مرافعه و احیاناً له شدن در زیر دستوپا- را پیشبینی میکرد و اصلاً آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت!][ به عبارت دیگر به یک نمایش برای ارائه در جشنوارههای سیاسی خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات وندی شرمن که گفت «شما در اخبار دیدید که ایران اخیراً به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیرش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریمها، تأثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته». این دقیقاً همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا انتظار داشته، اینکه تحریمها تأثیر انکارناپذیر داشته؛ اینکه اوضاع اقتصادی مردم نه تنها روبهراه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند. در درایت روحانی و مردانش شکی نیست. درست است که روش توزیع چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند، میارزید»!
3- از چنین مدیریتهایی، امکان ناراضی کردن مردم به بهانه نابسامانی در توزیع، شوک بنزینی و یا انسداد خیابانها به بهانه برف و باران دور از ذهن است؟! اگر جز این است چرا توی دهان گردانندگان آن سایت دولتی نزدند یا با مدیران ناراضیتراش، برخورد قاطعی از سوی خود دولت انجام نمیشود؟ برخی مدیران وزارت نفت، تا چند صد هزار میلیارد تومان خسارت به کشور وارد کنند، کوپنش را دارند؟ چرا فرصت ساماندهی چهار ساله مصرف سوخت، صرفا از سر لجبازی و سیاهنمایی علیه دولت قبل، از کشور دریغ شد؟ و حال آنکه به تصریح روزنامه دولتی «ایران»، فقط خسارت قاچاق بنزین، روزانه 100 میلیارد تومان بوده؛ ماهانه 3 هزار میلیارد، سالانه 36 هزار میلیارد و ظرف چهار سال، بالغ بر 144 هزار میلیارد تومان! در این چهارسال، هر ماه به اندازه کل یارانه پرداختی به مردم، تقدیم قاچاقچیان سوخت شد که میشد صرف حمایت از تولید واشتغال شود. گفتنی است با اجرای سهمیه بندی از سال 86، متوسط مصرف روزانه بنزین به 60 میلیون لیتر کاهش یافت. اما با حذف کارت سوخت، این رقم به 90 تا 100 میلیون لیتر رسید و حتی بعضا تا سقف 135 میلیون لیتر هم بالا رفت.
4- وزارت نفت، چهار سال خلاف مصلحت عمل کرد و قیمت بنزین را با وجود افزایش سالانه تورم- که به 40 درصد و بالاتر هم رسید- ثابت نگه داشت؛ سپس، چند ماه بعد از انتخابات ریاستجمهوری 96، خواستار افزایش انفجاری قیمت به جبران آن کوتاهی چند ساله شد و همین ماجرا، از عوامل موثر در اغتشاشات دی ماه 96 بود اما متاسفانه دولت با تجربه نگرفتن، شوک بنزینی اخیر را وارد کرد. چرا برخی مدیران، این قدر بر آزمون مجدد عبرتهای چندباره اصرار دارند؟ آیا فاقد قدرت تجربه اندوزی و ارتقای تدابیر هستند؟ یا از عناصر نفوذی غفلت میکنند که برای ایجاد بیثباتی و نا امنی نیابتی در کشور ماموریت دارند؟! واقعا خسارتهای هنگفت اقتصادی و امنیتی و اجتماعی این چند سال را آقای زنگنه جبران میکند یا برخی مدیران که متهمان پروندههای فساد در قراردادهای کرسنت و استات اویل و توتال هستند؟
5- مردم واقعی چه کسانی هستند؟ در فتنه و اغتشاش اخیر مانند همیشه، با عملیات پیچیده «مردم ربایی» رو به رو شدیم و امپراتوری رسانهای دروغ کوشید تروریستها و اشرار اجارهای را افکار عمومی جا بزند. برای دقت در بحث، باید میان «مردم ناراضی از سوء مدیریت اقتصادی دولت، مردم معترض، و شبکه سازمان یافته آشوب و ترور و جنایت» تفاوت قائل شد. اگر بنابر اعلام عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، محبوبیت رئیسدولت به زیر ده درصد رسیده، به جرئت میتوان گفت 90 درصد بقیه، از سوء تدبیرهای دولت ناراضی هستند، فارغ از اینکه سال 96 به چه کسی رای داده باشند. اما نارضایتی قاطبه مردم گلهمند، یا اصلا وارد فاز اعتراض (بروز نارضایتی) نمیشود و یا اگر هم اظهار اعتراض کردند، نوعا مراعات حرمتهای قانونی و امنیت و مصلحت کشور و حقوق عمومی و خصوصی را میکنند و هرگز تن به آشوب و تخریب اموال و آتش افروزی و جنایت نمیدهند. در حوادث اخیر با وجود نارضایتی از نحوه تصمیمگیری بنزینی، مردم با اغتشاشگران فاصله گذاری کردند. در کشوری با جمعیت 85 میلیون نفری، حتی 85 هزار نفر (یک هزارم جمعیت) هم حاضر به اعتراض توام با آتش افروزی و ایراد ضرب و جرح و خسارت به دیگران نشدند.
6- با وجود این حقیقت روشن، رسانههای زرد مانند بیبی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا، ایران اینترنشنال و برخی کانالهای مجازی، با صحنه سازی و بزرگنمایی هزاران برابری کوشیدند چنین القا کنند که «مردم» در کف خیابان هستند و با یک «جنبش» رو به رو هستیم!! اما چند روز بعد وقتی گرد و غبار و هیاهو فرو نشست، شبکه سلطنتی BBC تلخکامانه اعتراف کرد «رسانههای معتبر بینالمللی، اعتراضات در ایران را جدی نگرفتند و به شکلی کمرنگ به آن پرداختند». بله رسانههای معتبر دنیا بعد از چند دهه، اپوزیسیون «آفتابه لگن هفت دست» جمهوری اسلامی را با ویژگی لاف و دروغ شناختهاند و حاضر نیستند آبروی خود را خرج دروغی کنند که در کمتر از چند روز برملا شد. آنها دولتمردان آمریکایی مانند ترامپ را به حماقتهای درجه یک و کسانی چون مایک پمپئو را به دروغ و تقلب میشناسند؛ همو که در دانشگاه «ای اند ام» تگزاس گفت «زمانی که رئیسسازمان CIA بودم، دروغ میگفتیم و تقلب و دزدی هم میکردیم. اینها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است». در برابر رخنهطلبی دشمن از برخی منافذ رخنه مانند فضای بیدر و پیکر مجازی باید هوشیار بود و مدیران مقصر را مواخذه. اما در عین حال نباید فریب شعبدههای رسانهای دشمنی را خورد که میکوشد شکستهای بزرگ خود در منطقه را از این طریق بپوشاند.
7- مردم غیور و با بصیرت تهران دیروز در برابر فتنهانگیزی پیچیده دشمن که کانون تهاجم خود را ایجاد تحیر و سر در گمی و رعب و انفعال افکار عمومی قرار داده، به میدان آمدند و ضمن خلق حماسهای کم سابقه از شور و شعور، تار و تور عنکبوتی دشمنان را از هم گسیختند. مشابه این حماسههای تاریخ ساز ظرف چند روز گذشته در شهرهای بزرگ و کوچک کشور خلق شد و باید قدرشناس چنین مردمی بود. مردم واقعی، همین حماسه آفرینانی هستند که بیش از همه از سوء مدیریت برخی مدیران شاکی هستند اما میدانند نباید خود را دشمن شاد کرد بلکه برای بازدارندگی و دفع فشارها باید ایستاد و دشمن را به نقطه نا امیدی رساند.
8- کسی که از مردم است، اتوبوسها و مترو را که مهمترین امکان تردد عمومی است، به آتش نمیکشد و اموال مردم را غارت نمیکند. آشوبگران جنایتکار که هزاران میلیارد خسارت وارد کردند، همقطاران داعش بودند نه معترض. ما در اواخر دهه 50 تا میانه دهه 60، در ایران داعش داشتیم، در حالی که هنوز داعشی وجود نداشت. سازمان جنایتکار منافقین در کنار گروهکهایی مانند کومله و دموکرات، مشغول جنایتهای وحشیانه علیه مردم عادی بودند و بعدها شگردهای آنها در ترور و رعب افکنی، به داعش منتقل شد. در چند سال اخیر هم سرویسهای جاسوسی متخاصم، مشترکا تلاش دارند تا معجونی از همه آن خباثتها را باز تولید کنند و با همان هراس افکنی و تخریب و ترور و جنایت، مردم و نیروهای امنیتی را منفعل سازند. تمام این تقلاهای مذبوحانه، به خاطر هفت هزار میلیارد دلاری است که ظرف بیست سال در چهارگوشه غرب آسیا با هدف ریشهکنی مقاومت کردند اما بر عکس، موجب قدرتمندتر شدن جمهوری اسلامی و متحدانش شدند. ماجرای اخیر، مانند تزریق واکسن (میکرب ضعیف شدهای) بود که هر چند با تب همراه شد، اما موجب تجربه اندوزی و واکسینه شدن افکار عمومی خواهد شد. این، یک رزمایش عمومی بود و دشمن دست پاچه، به خیال اینکه نباید فرصت را از دست داد، شبکه سالها تدارک شده خود را به بدترین شکل ممکن نیمسوز کرد.
9- آنچه در این میان موجب تردید و سوءظن بیشتر میشود، اصرار برخی مدیران ناکارآمد و سیاسیون و رسانههای حامی آنهاست بر این گزاره که «اعتراض، حق مردم است». بله اعتراض حق مردمی است که ولینعمت مسئولان هستند، اما آیا حق مردم، منحصرا اعتراض است یا اصالتا حق دارند از معیشت سالم و با ثبات (اشتغال، ازدواج و مسکن) برخوردار باشند؟! بر مبنای» اعتراض حق مردم است»، همین مدیران که موجب فشار بر مردم شدهاند، باید مواخذه شوند و عوام فریبانی هم که در انتخابات گندمنمایی و جو فروشی کردند، باید مورد بازخواست قرار بگیرند، اما با رندی، ادای غمگساری برای مردم را در میآورند. البته همین جا باید حساب انبوه مدیران خدوم و دلسوز را از معدود مدیران کج فهم و کج رفتار جدا کرد.
10- انجام اصلاحات اقتصادی با رویکرد بسیج ظرفیتهای متعدد رونق اقتصادی و شفاف سازی نظام کسب درآمد و توزیع ثروت، یک ضرورت است و در کنار آن، باید تاخیر یک دههای در راهاندازی شبکه ملی ارتباطات و اطلاعات را جبران کرد. مجمع تشخیص مصلحت، مجلس، قوه قضائیه و شوراهای عالی ذی ربط، هر یک باید جداگانه این ضرورتها را از مدیران مسئول مطالبه کنند. ضمنا عنایت داشته باشیم که در میانه جنگی دوران ساز قرار داریم و اگر به دشمن ضربه نزنیم، باید منتظر باشیم که ضربه بخوریم. امام خمینی 2 فروردین 1368 به عنوان یک راهبرد همیشگی فرمودند «امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی(ص) برملا شده است... غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامیتان- به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست... همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند». رژیمهای خبیث آمریکا، انگلیس، اسرائیل، فرانسه و عربستان، آشکارا با کشور و ملت ما معارضه میکنند. بنابراین باید با گزینههای متنوعی که در اختیار داریم، ضربات بازدارنده و پشیمانکننده به آنها وارد کنیم. همزمان باید بدون ملاحظه و ترحم، سرانگشتان شبکه نفوذ را زد.
محمد ایمانی